برقراری ارتباط با یک شخصیت برای طرفداران مهم است. بینندگان به دنبال برخی آسیبپذیریها در پشت شخصیتهای مورد علاقهشان هستند، و یافتن این آسیبپذیری در بعیدترین مکانها همیشه یک مزیت جذاب است.
یکی از مکانهای بعید در شخصیتهایی است که ممکن است به دلیل قد یا مهارتهای جنگیشان ترسناک به نظر برسند، اما نحوه انسانیشدن آنها بینندگان را عاشق آنها میکند. با این حال، گاهی اوقات شخصیتهای غیرانسانی انسانسازی میشوند، زیرا هنوز هم میتوانند احساساتی مانند همدلی را نشان دهند.
هاگرید در هری پاتر با دوستان و جانوران شگفت انگیز همدلی نشان می دهد
روبئوس هاگرید، که به نام هاگرید شناخته می شود، یک نیمه غول در دنیای جادوگرانه هری پاتر است. او پس از آشنایی هری با مفهوم جادوگران به نوعی شخصیت پدری برای هری می شود. او همچنین کسی بود که حقیقت را در مورد پدر و مادرش به هری گفت.
هاگرید با قد تقریباً نه فوتی، مطمئناً ترسناک است، اما مراقبت و توجه ملایم او به دوستانش و جانوران خارق العاده جهان چیزی است که طرفداران را عاشق او کرده است. او برای تلفات فراوان زندگی اش گریه می کند و مدام همدلی و همدردی نشان می دهد. به طور خلاصه: هاگرید یک غول مهربان واقعی است.
وقتی صحبت از ناتاشا رومانوف به میان می آید، طرف محبت آمیز هالک آشکار است
بروس بنر، با نام مستعار هالک شگفتانگیز، زمانی که عصبانی است شکل سبز رنگی به خود میگیرد. این کاری است که او می تواند به دستور انجام دهد زیرا “همیشه عصبانی است”. با این حال، طرف دیگری برای قهرمان انتقامجویان وجود دارد که حول دوست انتقامجو و علاقهمند او، ناتاشا رومانوف، با نام مستعار Black Widow، ظاهر میشود.
هالک تقریباً هشت فوت قد دارد و عضلانی دارد. با این حال، زمانی که او نیاز به آرامش دارد، هیچ کس بیشتر از ناتاشا نمی تواند به او کمک کند. پیوند آنها فرم هالک را دور می زند و به بنر داخلی می رسد. با این حال، هالک با ناتاشا محتاط و شیرین است، حتی در حالت عصبانیت، که دلیلی بر عشق به او است.
پو پینگ به همه اهمیت می دهد، علی رغم اینکه چقدر او را دست کم می گیرند
پو یک پاندا غول پیکر است که در کونگ فو تمرین می کند و قهرمان دره می شود. او انبوهی از شور و شوق را از خود جاری می کند و عشق و آغوش فراوانی برای دور زدن دارد. با این حال، این ویژگی همدلانه به این معنی است که پو برای نجات کسانی که به آنها اهمیت میدهد چندین ماجراجویی خطرناک را دنبال میکند.
با وجود جثه بزرگ و اشتیاق آشکار، مردم توانایی پو را برای تمرین و تبدیل شدن به یک جنگجو دست کم می گیرند، اما این او را منصرف نمی کند. این سخاوت روحی فقط موفقیت او را شگفتانگیزتر میکند. رنجی که او متحمل می شود، قلب او را تغییر نمی دهد. پو نسبت به هر کسی که ملاقات می کند دلسوز باقی می ماند.
مقصد Baymax برای کمک به افراد نیازمند است، خواه یا ناخواه
Baymax برای کمک به مردم به عنوان یک همراه مراقبت بهداشتی ایجاد شد. او توسط تاداشی هامادا طراحی و ساخته شد و تحت مراقبت برادرش هیرو قرار گرفت. اگرچه مراقبت از هیرو به سمت بیمکس گسترش می یابد، بیمکس به هیرو کمک می کند تا در غم از دست دادن برادرش بگذرد.
Baymax به اندازه بزرگ باد می شود، او را به عنوان یک غول ملایم واجد شرایط می کند. او یک ربات است که برای کمک به نیازمندان طراحی شده است، و اگرچه ممکن است ترسناک به نظر برسد – به خصوص در زرهش – او شش فوت عشق و همراهی دارد.
گندالف دارای یک نقطه نرم به شکل هابیت است
در فیلم های ارباب حلقه ها و هابیت، گندالف یک رهبر، مبارز و مشاور است. او شخصیت قدرتمندی است که در شکست سائورون نقش بسزایی داشت. با این حال، گندالف بیش از مهارت ها و خردش محبوب است.
گندالف قد متوسطی دارد، اما از بسیاری از همتایان خود که هابیت و کوتوله هستند با ارتفاع حدود سه تا چهار فوت بالاتر است. گندالف به دلیل قدش در مقایسه با همراهانش مانند یک غول به نظر می رسد و به عنوان یک تهدید تلقی می شود. با این حال، جادوگر سفید برای هابیتها موضع نرمی دارد و با وقار و احترام با آنها رفتار میکند، مخصوصاً زمانی که دیگران به آنها ارزش کمتری میدهند.
ادنا ترنبلاد آهنگی در قلبش دارد
ادنا سالها در خانهاش میماند تا از دیگران دوری کند و از قضاوت به دلیل جثهاش میترسد. او یک مادر دوست داشتنی برای دخترش و شخصیت اصلی Hairspray, Tracy است که خودش را در آغوش میگیرد و در نهایت به مادرش کمک میکند تا خودش و بدنش را نیز در آغوش بگیرد.
ادنا متوجه میشود که به دلیل نفرت از خود، زندگیاش را تلف میکند تا قلب مهربانش را از همه، حتی شوهرش، دور نگه دارد. در زیر نمای بیرونی، که ادنا رشد می کند تا آن را بپذیرد، مهربانی و عشق وجود دارد، و او به تریسی می پیوندد تا صدای خود را پیدا کند.
مانفرد از عصر یخبندان یک ماموت بزرگ با قلب بزرگ است
منی پس از از دست دادن همسر و فرزندش که بدون ترس سعی کرد از آنها در برابر حمله انسانی دفاع کند، قلب خود را بست، اما ناکام ماند. ماموت ها به صورت گله ای زنده می مانند، اما منی پس از چنین فاجعه ای خود را عهد کرد که در تنهایی زندگی کند. زمانی که او قلب خود را به روی نوع جدیدی از گله، پر از حیوانات مختلف، باز کرد، تغییر کرد.
ماموت ها موجودات غول پیکری هستند و منی از عصر یخبندان نیز از این قاعده مستثنی نیست. او حدود یازده تن وزن و بیش از بیست فوت قد دارد، اما به نوعی موفق می شود نوزادی را در آغوش بگیرد و سالم به خانواده اش بازگرداند. منی در نهایت عشق جدیدی پیدا می کند و زندگی جدیدی را به دنیا می آورد.
Heimlich یک دلبر با یک دندان شیرین است
Heimlich یک کرم ابریشم بزرگ با قلب بزرگتر است. علیرغم این واقعیت که هایملیچ همیشه در حال غذا خوردن است، شیرین و شجاع است. مانند عصر یخبندان، پیشفرض A Bug’s Life گونههای مختلف را احاطه میکند تا یکدیگر را نجات دهند و هایملیچ نقش خود را در کمک به مورچهها انجام میدهد.
هنگامی که هایملیچ سرانجام رویای پروانه شدن خود را برآورده می کند، دوستانش به او کمک می کنند تا از زمین خارج شود. این دوستیها با اعتماد و فداکاری شکل میگیرد، و در حالی که هیملیچ به اندازه یک مورچه مرعوب است، او تمام تلاشش را برای محافظت از آنها انجام میدهد.
Chewbacca از جنگ ستارگان عاشق دوستانش است
Chewbacca یکی از طرفداران مورد علاقه در جنگ ستارگان است، علیرغم این واقعیت که او فقط Shyriiwook صحبت می کند. با این حال، نزدیک ترین دوستانش او را درک می کنند و این تنها چیزی است که او نیاز دارد. ووکی با نام محبت آمیز چوی، جنگجو و کمک خلبان هان سولو و همچنین عزیزترین دوستش است.
چوی با وجود قد خیره کننده و ظاهر ترسناکش، نرم، ملایم، و به وضوح پس از مرگ هان سولو ویران شده است. او بی دلیل نمی کشد. او یک شورشی است که برای آزادی همه می جنگد.
کرونک پشیمانی واقعی را در The Emperor’s New Groove نشان می دهد
کرونک ممکن است یک آنتاگونیست در Emperor’s New Groove باشد، اما طرفداران آن را اینطور نمی بینند. علیرغم اینکه با یزما درگیر است، کرونک مخالف اوست. در حالی که یزما انتقام جو و پر از نفرت است، کرونک دوست داشتنی و مهربان است و در نهایت پشیمان می شود.
خشنود بودن مردم، کرونک را به انجام دستور یزما سوق می دهد. با این حال، او کوزکو را آنطور که او دستور می دهد نمی کشد. در عوض، او بدن لاما خود را در یک کانال می اندازد. کرونک نمیخواهد به کسی صدمه بزند، نه واقعاً، و در نهایت یک گروه پیشاهنگی کودکان را رهبری میکند و یزما را در طول راه به خدمت میگیرد.