۱- به ندای بدنتان گوش فرا دهید. بدن ما خودش را از طریق علامتهای آسودگی و عدم آسودگی، بیان میکند. به هنگام انتخاب رفتاری خاص از خودتان سؤال کنید: « از این کار چه احساسی داری؟ » اگر بدنتان سیگنال فشار و ناراحتی را چه از لحاظ احساسی و چه فیزیکی فرستاد، مراقب باشید و اگر هم میخواهید آن کار را انجام دهید، نهایت توجه و دقتتان را به خرج دهید. اما اگر بدنتان سیگنال راحتی و اشتیاق برایتان فرستاد،، با اطمینان آن کار را انجام دهید.
۲- در زمان حال زندگی کنید. حال، تنها زمانی است که متعلق به شماست. تمام توجهتان را معطوف به همان لحظه کنید. هر لحظه را با تمامیتش دریابید. هر آنچه را در این لحظه برایتان اتفاق میافتد، تمام و کمال دریابید. آن را به درستی درک کرده، پیام نهفته در پس هر رویداد را دریافته و از آن درس بگیرید. بعد بگذارید برود. ارزش گذشته تنها در درسهایی است که به ما میدهد. زمان حال همان گونه است که باید باشد. انعکاس دهندۀ قوانین بیکران طبیعت است که سبب ایجاد تفکری خاص در شما و پاسخی در ارتباط با آن میشود. این لحظه همان است که هست، زیرا هستی نیز همان است که هست. با طرح لایتناهی هستی مقابله نکنید، بلکه با آن یکی شوید.
۳- هر روز زمانی را به سکوت اختصاص دهید. به مراقبه بپردازید. گفتگوهای درونی را خاموش کنید. در سکوت قادر خواهید بود با سرچشمۀ آگاهی و معرفت درونتان ارتباط برقرار کنید و به آن چه درونتان میگذرد آگاه شوید. در این صورت خواهید توانست به جای تکیه بر ذهن منطقی و استدلالی، شهود را در زندگی روزمرهتان به کار گیرید و از نیروهای بیکرانش بهره ببرید
۴- به تأیید دیگران نیازی نداشته باشید. منبع عظیم ثروت در درون خودتان نهفته است و هدف، درواقع دستیابی به ثروت بیکران نهفتۀ درونتان است. مهم نیست دیگران چه نظری دارند و چگونه فکر میکنند. هنگامی که به این بینش برسید به آزادی بزرگی دست یافتهاید. نمیدانید چه حس خوبی است که کاری را فقط به این دلیل که نیروی نهفتۀ درونیتان به شما میگوید، انجام دهید و کاری به پچ پچ ها یا تشویق و تأیید دیگران نداشته باشید. حس بینیازی از تأیید دیگران، حس راه رفتن در میان ابرها را دارد.
۵- به هنگام واکنشهای خشمگینانه… یا هنگامی که با دیگران ستیز و مخالفت میکنید، بدانید که تنها دارید با خود میجنگید. مقاومت کردن، عکسالعملی تدافعی از جانب شماست که به خاطر زخمهای قدیمیای که برداشتهاید، گاهی از خود بروز میدهید. اگر این خشم را کنار بگذارید، خودتان التیام مییابید و با جریان هستی همآوا و هماهنگ میشوید.
۶- دنیای بیرونیتان بازتاب واقعیات درونتان است. افرادی که شما با واکنش شدیدی (اعم از عشق یا نفرت) با آنها برخورد میکنید، درواقع انعکاس دنیای درونیتان هستند. چیزی که بیشترین نفرت را از آن دارید درواقع همان چیزی است که به شدت در وجود خودتان انکار میکنید و دوستش ندارید، بخشی از خودتان که دلتان میخواهد از دستش خلاص شوید. در مقابل، هر آنچه بیش از هر چیز دوستش دارید، همان چیزی است که بیش از هر چیز آرزو میکنید در وجود خودتان باشد و میخواهید به هر قیمتی شده آن را در درونتان داشته باشید. برای پیشبرد سیر تکاملیتان، از آینۀ ارتباطات استفاده کنید. هدف، دستیابی به خودآگاهی کامل است. هنگامی که به آن دست یابید، هر آن چه را در جستجویش بودید ناخودآگاه پدیدار شده و از هر آنچه متنفر باشید از زندگیتان بیرون خواهد رفت.
۷- قضاوت را کنار بگذارید. هنگامی که قضاوت را از خود دور میکنید احساس رهایی و سبکی بیشتری خواهید کرد. شما درواقع در مورد موقعیتها یا افراد پیرامونتان پیشداوری میکنید و ناخواسته آنها را با الفاظ “درست” یا “نادرست” ارزیابی مینمایید. هر اتفاق و پدیدهای را میتوان درک کرد و بخشید، اما وقتی آن را قضاوت میکنید، توانایی درک آن مسئله را از خود سلب کرده و مانع از عشقورزی خود میشوید. به هنگام قضاوت انسانها، در واقع خود را فردی بدون حس پذیرش، نشان میدهید. به یاد داشته باشید هر یک نفری را که ببخشید، به عشقی که به خودتان دارید افزوده میشود. دیگران را ببخشید به خاطر خودتان، نه به خاطر آنها. آرامش و بهرهای که از بخشش دیگران نصیبتان میشود در برابر چیز بیاهمیتی که از آن فرد به دل گرفتهاید یا منشأ قضاوتی که نسبت به او دارید، یک نقطه است.
۸- بدنتان را آلودهی سموم نکنید. با مواد غذایی غذا، نوشیدنی یا احساسات سمی، بدنتان را آلوده نکنید. بدن شما چیزی فراتر از این جسم فیزیکی است. بدن مرکبی است که شما را به سفر رشد و تکامل میبرد. سلامت هر سلول از بدن بهطور مستقیم در سلامتی و بهزیستیتان تأثیر دارد چرا که هر سلول یک نقطۀ آگاهی در میان آگاهی نامحدود وجودتان است.
۹- رفتارهای عشق محور را جایگزین رفتارهای ترس محور کنید. ترس محصول حافظهای است که به گذشته تعلق دارد. ما وقتی به یاد یک اتفاق ناراحتکننده در گذشته میافتیم، انرژیمان را صرف این میکنیم که کاری انجام دهیم که آن آسیب دیگر تکرار نشود. اما با تلاش برای وارد کردن خاطرات گذشته در زمان حال، خطر بروز مجدد آن آسیب از بین نمیرود. تنها زمانی میتوانید اطمینان یابید که اتفاق ناگوار گذشته دیگر رخ نمیدهد که به امنیت وجودی خودتان واقف شوید. شما با حقیقتی که در درونتان است و به رفتارها و اعمالتان جهت میدهد، میتوانید با هر خطر و تهدیدی مقابله کنید چراکه قدرت درونی شما در برابر ترس، آسیبناپذیر است.
۱۰- دنیای فیزیک، تنها آیینهای از یک خرد عمیقتر. خرد کیهانی ساماندهندۀ نامرئی تمام مادهها و انرژیهاست و از آنجا که بخشی از این آگاهی در درون شما نیز وجود دارد، شما هم در این قدرت شریک هستید. از آنجایی که شما با تمام امور جهان هستی در ارتباط هستید، نمیتوانید به هم خوردن نظم آب و هوای سیارهتان را تاب بیاورید. و در سطحی عمیقتر، شما با یک ذهن آلوده نیز نمیتوانید به حیاتتان ادامه دهید، چراکه هر فکری میتواند بر گسترۀ کلی این خرد تأثیر داشته باشد. زندگی در توازن و خلوص، بالاترین خیر برای شما و سیاره زمین است.
این مطلب اولین بار در مجله دانش یوگا با ترجمه راضیه افخمی منتشر شده است.