با وجود اکران فیلمهای تحسینشده توسط منتقدان و پرفروشهای گیشه، چندین فیلم بوکس مورد توجه قرار نگرفتهاند. «راکی» (۱۹۷۶)، «گاو خشمگین» (۱۹۸۰)، «دختر میلیون دلاری» (۲۰۰۴) – اینها تنها چند نمونه از مشهورترین فیلمهای ساخته شده هستند و همگی حول محور «هنر ظریف» (اشاره به بوکس) میچرخند. بدون شک، بوکس ورزشی است که باکیفیتترین فیلمها را میسازد.فیلمهای این لیست توسط کارگردانهای بااستعدادی ساخته شدهاند و در اکثر موارد، بازیگرانی سرشناس در آنها نقش آفرینی کردهاند. اینکه از نظر فروش باکس آفیس یا نقدهای منتقدان، چرا این فیلمها آنطور که باید دیده نشدند، مشخص نیست. امیدواریم در آینده بیشتر مورد توجه قرار بگیرند. در این لیست، به رتبهبندی ۱۰ فیلم بوکس دستکم گرفتهشده میپردازیم که شایستهی موفقیتهای بزرگ بودند.
۱۰-The Hammer (2007)
شاید بامزهترین فیلم بوکسی که تا به حال ساخته شده، «چکش» (۲۰۰۷) با بازی آدام کارولا در نقش یک کارگر ساختمانی است. او در چهل سالگی تصمیم میگیرد آرزوهای گذشتهی خود در بوکس را دنبال کند و به تیم بوکس المپیک آمریکا بپیوندد. کارولا علاوه بر بازی در نقش اول، فیلمنامهی «چکش» را نیز به همراه کوین هنچ نوشت، در حالی که چارلز هرمن-ورمفلد کارگردانی آن را برعهده داشت.
یک کمدی نادیده گرفته شده
اگرچه این فیلم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، اما اثر برجستهی آدام کارولا از کمبود محبوبیت خاصی رنج میبرد. بله، اکران محدودی در سینماها داشت، اما با این حال، به هیچ وجه در گیشه جهانی سر و صدا نکرد و حتی امروزه، به ندرت توسط طرفداران در مورد «چکش» صحبت میشود. امیدواریم این وضعیت به زودی تغییر کند.
۹-Journeyman (2017)
دهه ۲۰۱۰ دوران فیلمهای بوکس دستکم گرفتهشده بود، که با «سفرنامه» (۲۰۱۷) ساخته پدی کانسیدین آغاز شد. کانسیدین علاوه بر کارگردانی، نقش متی برتون، قهرمان بوکس میانوزن را بازی میکند که دوران اوج خود را سپری کرده است. او در حال پیر شدن است و در آخرین دفاع از عنوان قهرمانیاش، ضربات محکمی به سرش وارد میشود که تأثیرات عمیقی بر زندگی او میگذارد.
یک داستان تأثیرگذار از خشونت
جودی ویتاکر نقش اما، همسر متی را بازی میکند که تلاشهای زیادی برای مراقبت از شوهرش پس از آسیبهای ناشی از مبارزه انجام میدهد. او در نهایت او را ترک میکند و نتیجهی این ماجرا، داستانی تأثیرگذار است که متأسفانه پس از اکران مورد توجه قرار نگرفت. مخاطبان باید به اجماع نظر منتقدان در مورد این فیلم توجه میکردند – در دههای پر از فیلمهای بوکس دستکم گرفتهشده، «سفرنامه» یکی از بهترینهاست.
۸-Triumph of the Spirit (1989)
اگرچه صحنههای مبارزه در «پیروزی روح» (۱۹۸۹) ممکن است گاهی کمتحرک به نظر برسند، ویلم دافو، بازیگر نقش اول، تکنیک قابل قبولی را به عنوان یک بوکسور راستکَش به نمایش میگذارد. سلامو آروش، یک کارگر اسکله یونانیِ یهودی، علاوه بر آن، بوکسوری بود که با شرکت در مبارزات سرگرمی حزب نازی، توانست از هولوکاست جان سالم به در ببرد. این یک داستان کمارزش شناختهشده است که با شور و اشتیاق توسط یک فیلمساز نادیده گرفتهشده به نام رابرت ام. یانگ کارگردانی شده است.
نکات کلیدی و تأثیرگذار
سلامو در هر یک از مسابقات خود با خطرات واقعی روبرو میشود و با هر مشتی که پرتاب میکند، پیشرفت ملموسی از خود نشان میدهد و دافو (طبق معمول) عملکردی بینقص ارائه میدهد. این یکی از نادیده گرفتهشدهترین بازیهای اوست و اگرچه «پیروزی روح» در مجموع، حتی نزدیک به بهترین فیلم بوکسی که تا به حال ساخته شده هم نیست، اما شایستهی شناخته شدن بیشتر از یک شکست تجاری در گیشه است. با این حال، حتی اجماع نظر منتقدان هم نمیتواند به درستی کیفیت آن را نشان دهد.
۷-Jawbone (2017)
از همون اول، لازمه که بگم فیلم «آرواره» (۲۰۱۷) نقدهای درخشان زیادی از منتقدان دریافت کرد. تحسین گسترده، اما حیف که به نظر میرسه تماشاچیها به زحمت از وجودش خبر دارند. این فیلم از نظر ارزش اسمی، به شدت نادیده گرفته شده، علیرغم داشتن بازیگران نسبتاً مشهور. بازیگر انگلیسی جانی هریس علاوه بر به تصویر کشیدن جیمی مککِیب، بوکسور اصلی فیلم، در این فیلم برای اولین بار بهعنوان نویسنده فیلمنامه فعالیت کرد. و راستش را بخواهید، او برای این کار باید اعتبار بسیار بیشتری کسب کند.
بازگشت مککِیب مککِیب برای اینکه زندگیاش را به مسیر متفاوتی ببرد، دوستان قدیمی بوکسور خود را جمع میکند و برای بازگشت به دوران اوجش تلاش میکند. داستانی گیرا با بازیهای حتی جذابتر از بازیگران. علاوه بر هریس، ری وینستون و ایان مکشان، دو شخصیت مشهور صنعت فیلم هم در این فیلم حضور دارند. اینکه چرا نامهای آنها باعث موفقیت بیشتر «آرواره» نشد، معلوم نیست.
۶-The Boxer (1997)
با بازی دانیل دی-لوئیس در نقش بوکسور همنام فیلم، «بوکسور» (۱۹۹۷) در زمان اکران نسبتاً موفق بود. متأسفانه از آن موقع به بعد مورد کمتوجهی قرار گرفته است، اما با این حال: کارگردان جیم شریدان، با وقار و شور، همکار بزرگ خود را در طول هر مشت کوبنده در رینگ هدایت کرد. دانیل دی-لوئیس پس از بازی در «پای چپ من» (۱۹۸۹) و دریافت تحسینهای گسترده، از فرصت همکاری دوباره با جیم شریدان استقبال کرد.
همکاران نمادین
فیلم بعدی آنها «به نام پدر» (۱۹۹۳) بود، و به دنبال آن این فیلم بوکس دستکم گرفتهشده آمد. دی-لوئیس نقش دنی فلین، یک زندانی سابق را بازی میکند که با بازسازی یک باشگاه بوکس محلی به دنبال تغییر زندگیاش است. او همچنین در طول داستان مبارزه میکند و رابطهای را با مگی، که توسط امیلی واتسون بازی میشود، مدیریت میکند. این دو بازیگر به طرز فوقالعادهای ایفای نقش میکنند و در مجموع، «بوکسور» همچنان فیلمی قابل توجه است.
۵-Southpaw (2015)
با توجه به شهرت و استعداد جیک جیلنهال، بازیگر آمریکایی، واقعاً عجیب است که بسیاری از فیلمهایی که او در آنها بازی کرده است، مانند «چپدست» (۲۰۱۵) به کارگردانی آنتوان فوکوآ، در طول سالها دستکم گرفته شدهاند. در این فیلم ورزشی احساسی، جیلنهال نقش بیلی “بهترین” هوپ را بازی میکند که در ابتدای داستان احساس میکند بر قله دنیاست.
جیلنهال، مبارز
بیلی علاوه بر اینکه قهرمان فعلی میانوزن است، یک خانواده دوستداشتنی هم دارد. اما وقتی همسرش مورین (با بازی فوقالعاده ریچل مکآدامز) تیر میخورد، زندگی بیلی به آرامی از هم میپاشد. جیلنهال در یکی از صمیمانهترین نقشهایش تا به امروز، در «چپدست» در نقش بوکسور چپدست و همنام فیلم میدرخشد. به راحتی میتوان فهمید که چرا او برای بازسازی اخیر «خانه جادهای» (۲۰۲۴) انتخاب شده است.
۴-The Hurricane (1999)
به دلایلی، زمان با ارزش اسمی «توفان» (۱۹۹۹)، شاهکار خودخوانده کارگردان نورمن جویسون، مهربان نبوده است. این فیلم دنزل واشنگتن را در نقش اصلی به تصویر میکشد و او یکی از بهترین بازیهای تمام دوران خود را در نقش روبین «توفان» کارتر، مبارز میانوزن که به اشتباه به جرم قتل دستگیر میشود، ارائه میدهد.
داستانی مشهور
اگرچه شاید با این داستان یا نام روبین کارتر آشنایی نداشته باشید، اما احتمالاً طرفداران موسیقی در مقطعی آهنگ «توفان» اثر باب دیلن را شنیدهاند. این آهنگ داستان همین بوکسور را روایت میکند و حتی در فیلم هم حضور دارد. این آهنگ حتی بهعنوان موسیقی متن در فیلمهای مشهور دیگری مانند «مات و مبهوت» (۱۹۹۳) هم استفاده شده است، و این استفاده در مورد دنزل بسیار بهجا بوده است.
۳-Resurrecting the Champ (2007)
بر اساس فیلمنامهای که مایکل برتمن و آلیسون برنت به طور مشترک نوشتند، فیلم «قهرمان را زنده کن» (۲۰۰۷) توسط راد لوری، فیلمساز آمریکایی-اسرائیلی کارگردانی شد. این فیلم بر اساس مقالهای به همین نام از جی. آر. مورینگر ساخته شده است که در اصل در مجله لسآنجلس تایمز منتشر شد و به داستان شخصیت داستانی به نام باب ساترفیلد میپردازد. ساموئل ال. جکسون نقش او را بازی میکند و میتوان گفت او تأثیرگذارترین شخصیت فیلم است. با این حال، شخصیت اصلی در واقع اریک کرنان جونیور با بازی جاش هارتنت است.
دوستان دوستداشتنی
هر دوی بازیگران نقش اول عملکرد فوقالعادهای ارائه میدهند. اریک، یک روزنامهنگار، داستانی در مورد ساترفیلد مینویسد. حداقل، مردی که ادعا میکند ساترفیلد است، یک بوکسور سابق (و دوباره: داستانی) سنگینوزن. در واقع، سام جکسون نقش تامی کینکید را بازی میکند که خود را جای بوکسور جا زده، به شخصیت اصلی دروغ میگوید و صداقت روزنامهنگاری او را به چالش میکشد.
با فیلمنامهای باکیفیت و اجراهای به یادماندنی به رهبری کارگردانی درخشان، «قهرمان را زنده کن» باید توسط منتقدان و چه برسد به طرفداران فیلمهای بوکس، مورد احترام بسیار بیشتری قرار میگرفت.
۲-Chuck (2016)
بر اساس یک مشتزن واقعی، این فیلم – با عنوان مناسب «چاک» (۲۰۱۶) – لیو شرایبر را در نقش شخصیت اصلی، چاک وِپنر، به تصویر میکشد. برای کسانی که آشنایی ندارند: او کسی است که سیلوستر استالونه را برای نوشتن فیلمنامهی «راکی» اصلی الهامبخشید، زیرا چاک وِپنر زمانی بیش از ۱۴ راند با محمد علی کلیِ مشهور مبارزه کرد. او ناکاوت شد، اما با این حال، کار بسیار چشمگیری بود.
یک فیلم زندگینامهای نادیده گرفتهشده
محوریت فیلم «چاک» همین است: تجربیات وِپنر که با تماشای فیلم تاریخی «راکی» توسط جهانیان شناخته میشود. کمی طعنهآمیز نیست؟ «راکی» مشهورترین فیلم بوکسی است که تا به حال ساخته شده، در حالی که «چاک» با وجود داستانی جذاب و بازی قدرتمند شرایبر، از کمشناختهترینهاست. او به طور واضح برای این شخصیت احترام قائل بود، کارگردان فیلم، فیلیپ فالاردو هم همینطور. هر دوی آنها سزاوار اعتبار بیشتری هستند.
۱-Bleed for This (2016)
اگرچه بسیاری از طرفداران تا به حال نام آن را نشنیدهاند، اما «چشم به راه مرگ» (۲۰۱۶) – که توسط بن یانگر بااستعداد نوشته و کارگردانی شده است – بار دیگر نشان میدهد که دهه ۲۰۱۰ پُر بود از فیلمهای بوکس باکیفیت. این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و مایلز تیلر در نقش وینی پازینزا، قهرمان سابق بوکس بازی میکند که از مصدومیتکنندهترین آسیبهای تاریخ این ورزش بازمیگردد. این یک داستان جذاب است، با بازی فراموشنشدنی یک بازیگر مشهور هالیوود.
تعهد مایلز تیلر
کاملاً مشخص است که تیلر تحقیقات خود را انجام داده، مبارزات بوکس پازینزا را مطالعه کرده و مصاحبههای او با رسانهها را گوش داده است. او حتی با مشتزن واقعی نیز در ارتباط بوده است و در کل، تلاشهای تیلر به ثمر نشسته است. او یکی از بهترین بازیهای خود را تا به امروز در یک فیلم بوکس دستکم گرفتهشدهی تمام دوران ارائه میدهد. امیدواریم «چشم به راه مرگ» در آینده طرفداران بیشتری پیدا کند.