در حالی که فیلم‌های ترسناک تمایل دارند روی صحنه‌های خونین و جزئیات دلخراش تمرکز کنند، فیلم‌های هیجان‌انگیز بر روایت پیچیده‌ای تکیه می‌کنند که بینندگان را در انتظار پیش‌بینی نگه می‌دارد. چرخش‌های غافلگیرکننده و اطلاعات قطره‌ای در طول فیلم‌های هیجان‌انگیز گنجانده می‌شوند تا به مخاطب کمک کنند بهتر بفهمند چه اتفاقی می‌افتد، اما به ندرت طرح داستان به سادگی مستقیم است. حالا، زمانی که عبارت «بر اساس رویدادهای واقعی» درست قبل از شروع فیلم روی پرده ظاهر می‌شود، افراد بیشتر جذب می‌شوند زیرا می‌خواهند قبل از هر کس دیگری پرونده‌ای را حل کنند یا تراژدی را شناسایی کنند.

مردم به طور طبیعی به چیزهای عجیب و غریب جذب می شوند – به همین دلیل است که ژانر وحشت را دوست داریم – و نمی توانیم خودمان را از تمایل به دانستن درباره وقایع ترسناک (یا در صورت امکان نحوه وقوع آنها) رها کنیم. با این حال، این بدان معنا نیست که نمی توانیم نسبت به یک هدف یا قربانی همدردی داشته باشیم. با فیلم های هیجان انگیزی که با وقایع و افراد واقعی سروکار دارند، می توانیم “نیاز” خود به رویدادهای غم انگیز را به طور آرام و ایمن برآورده کنیم بدون اینکه واقعاً مجبور باشیم خودمان آنها را تجربه کنیم.اگر به درون تاریک و پیچیده علاقه دارید یا واقعا دوست دارید داستان های وحشتناکی را که در دنیای ما اتفاق می افتد بیشتر بدانید، این منطق را کاملاً درک کرده و این لیست را دوست خواهید داشت. در اینجا ۲۰ فیلم هیجان انگیز جذاب وجود دارد که بر اساس داستان های واقعی ساخته شده اند.

۱۰-The Strangers (2008)

در هر فیلم از مجموعه «غریبه‌ها» با صحنه‌های نفس‌گیر مواجه می‌شوید که در آن‌ها شخصیت‌ها برای بقا در برابر سه قاتل نقاب‌دار تلاش می‌کنند. انتظار وحشت و ترس از قربانی شدن و ناامیدی کم‌رنگ از توانایی فرارشان از دست مهاجمان، آن چیزی است که این فیلم‌های هیجان‌انگیز را بسیار جذاب می‌کند. در حقیقت، سه‌گانه‌ای مستقل هم‌اکنون در حال ساخت است تا این مجموعه را گسترش دهد و طرفداران مشتاق‌اند تا دوباره در این شکنجه‌ روانی غرق شوند.بر اساس گفته های اسکرین رنت، الهام بخش فیلم های «غریبه ها» از سه سناریوی جداگانه واقعی نشأت گرفته است: قتل های دسته جمعی انجام شده توسط خانواده منسون در سال ۱۹۶۹، قتل های حل نشده کابین کدی در سال ۱۹۸۱ و تجربه دوران کودکی کارگردان برایان برتینو زمانی که افرادی برای سرقت از خانه های خالی در می زدند و می پرسیدند کسی خانه است یا خیر. با برخورد این سه داستان بسیار واقعی، جای تعجب نیست که چرا مردم حتی در امنیت خانه های خود همچنان احساس ترس می کنند.

۹-Zodiac (2007)

رابرت داونی جونیور، جیک جیلنهال و مارک روفالو در فیلم «زودیاک» نقش سه مرد واقعی را بازی می‌کنند که در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ تلاش کردند تا پیام‌های قاتل زودیاک را رمزگشایی کنند و او را ردیابی کنند. متأسفانه، هیچ‌کدام به نتیجه‌ای نرسیدند. تماشاگران شاهد افزایش ناامیدی و درگیری بین این سه مرد هستند، زیرا همه احساس می‌کنند تنها قدمی با دستگیری یک قاتل سریالی خطرناک فاصله دارند. از آنجایی که قاتل واقعی هنوز دستگیر یا شناسایی نشده است، بسیاری از مردم به پرونده او کشیده شده‌اند.
قاتل زودیاک یکی از بدنام ترین قاتلان سریالی حل نشده است که توانست هم از دست پلیس فرار کند و هم آنها را در روزنامه های محلی به سخره بگیرد. قاتل با ارسال گزارش های دست نویس از کارهایی که انجام داده یا قصد انجام آن را داشته است، به همراه تهدیدهایی در صورت عدم چاپ نامه هایش، با پلیس بازی می کرد. او ادعا می کرد ۳۷ نفر را کشته است، اما تنها هفت جسد به طور رسمی مستند شده است که از آن میان دو نفر از حمله جان سالم به در بردند.

۸-The Girl in the Basement (2021)

«دختر در زیرزمین» داستان رعب‌آور سارا کودی را روایت می‌کند که توسط پدر خود ربوده، مورد تجاوز و ضرب و شتم شدید قرار می‌گیرد. او در حالی که در زیرزمین زندانی شده است، برای نجات خود و فرزندانش از دست آزارهای پدرش تلاش می‌کند. متأسفانه، ذهن ناپایدار و طبیعت سادیستی پدر، ۲۰ سال عذاب برای دخترش به ارمغان می‌آورد تا اینکه یکی از نوه‌هایش موفق می‌شود برای مادر و خواهر و برادرش کمک بگیرد.داستان سارا کودی در “دختر در زیرزمین” در واقع از تراژدی واقعی الیزابت فریتزل، زنی اتریشی الهام گرفته شده است که تنها یک نوجوان بود که پدرش تصمیم گرفت او را در زیرزمین خانه خانوادگی زندانی کند. فریتزل در آنجا هفت فرزند به دنیا آورد (که همگی حاصل سوءاستفاده جنسی پدرش بودند)، اما او فقط توانست سه فرزند را نزد خود نگه دارد زیرا به سه فرزند دیگر اجازه داده شد در طبقه بالا زندگی کنند و یکی نیز جان خود را از دست داد. فریتزل به مدت ۲۴ سال در اسارت نگه داشته شد تا اینکه پدرش او را آزاد کرد و دستگیر شد.

۷-The Good Nurse (2022)

پزشکان و پرستاران همواره جزو افرادی هستند که از همان ابتدا انتظار اعتماد بی چون و چرا از جامعه دارند. اما متأسفانه، همین اعتماد، گاهی اوقات افراد را در شرایط آسیب‌پذیری قرار می‌دهد. در فیلم «پرستار خوب» شاهد فردی به نام چارلز کالن (با بازی ادی ردمین) هستیم که به عنوان پرستار سوءاستفاده از قدرت و موقعیت خود نسبت به بیمارانش می‌کند. داستان فیلم تلاش‌های شجاعانه امی لاگرن (با بازی جسیکا چستین) را نمایش می‌دهد که با دوست شدن با کالن، الگوی مرگ‌های غیرمنتظره و ناگهانی را کشف می‌کند و همکاری او با پلیس به دستگیری به حق کالن می‌انجامد.
چارلز کالن از سال ۱۹۸۸ احساس می کرد که قدرتی بر بیماران بیمار و مجروح خود دارد و تصمیم وحشتناکی برای پایان دادن به ده ها زندگی گرفت. هنگامی که مرگ های مشکوک به تدریج افزایش یافت، کالن اخراج می شد و با توصیه های مثبتی برای شروع کار در جای دیگری مواجه می شد. بیمارستان ها از شکایت های حقوقی می ترسیدند و تحقیقات داخلی انجام نمی دادند، بنابراین کالن به راحتی به مسیر خود ادامه می داد. این روند بیش از یک دهه ادامه داشت تا اینکه این قاتل زنجیره ای سادیستی در سال ۲۰۰۳ دستگیر شد.

۶-Monster (2003)

اکثر قاتلان زنجیره ای به خاطر تمام کارهایی که انجام داده اند مستحق یک مرگ موجه هستند، اما تعداد کمی هستند که در منطقه خاکستری همه چیز هستند، جایی که افراد خاصی واقعاً می توانند بفهمند که چرا مرتکب چنین اعمال شنیع شده اند. آیلین وورنوس تا حدودی بخشی از گروه دوم است. هیولا نشان می دهد که چگونه آیلین (با بازی شارلیز ترون)، یک کارگر جنسی، توانست هفت مرد را قبل از اینکه در نهایت دستگیر شود به قتل برساند.آیلین وورنوس از گذشته ای وحشتناک پر از رها شدن، سوء استفاده از هر نوع، بیماری روانی و اقدام به خودکشی آمد. هنگامی که او در اوایل ۲۰ سالگی خود بود، یکی از مشتریانش را کشت و بعداً ادعای دفاع از خود کرد – او ثابت کرد که سابقه تجاوز جنسی داشته است. در ۱۲ ماه بعد، وورنوس شش مشتری دیگر را کشت که به ادعای او همه آنها یا به او تجاوز کردند یا تلاش کردند. در ژانویه ۱۹۹۱، وورنوس دستگیر شد و داستان هایی که او تعریف می کرد به طور مداوم تغییر می کرد. او در سال ۲۰۰۲ با تزریق کشنده اعدام شد.

۵-Open Water (2004)

«دریای آزاد» (Open Water) روایتگر یک تراژدی هولناک است که در طی یک تفریح لذت‌بخش اتفاق می‌افتد. دنیل و سوزان، دو غواص پرشور، به طور اتفاقی در جریان یک گردش دریایی جا گذاشته می‌شوند. آن‌ها خود را در میان آب‌های وسیع مملو از کوسه می‌یابند و برای بقا تلاش می‌کنند. اما با نزدیک شدن شکارچیان، در نهایت ناچار به پذیرفتن سرنوشت غم‌انگیز خود می‌شوند.
«دریای آزاد» با الهام از ناپدید شدن زوج جوان، تام و ایلین لونرگان، ساخته شده است. آن‌ها هرگز به قایق غواصی خود بازنگشتند و در نهایت مرگشان تایید شد. دو روز پس از سفر، خدمه متوجه شدند وسایل آن‌ها هنوز روی قایق است و جستجوی گسترده‌ای آغاز شد. در طول چند ماه بعد، لباس‌ها و اشیای دیگری در سواحل مختلف پیدا شدند و داستانی شکل گرفت. چه غرق شدن، کم‌آبی یا حمله کوسه، نتیجه‌ی غم‌انگیز این ماجرا تغییر نمی‌کند.

۴-Extremely Wicked, Shockingly Evil and Vile (2019)

زک افرون در فیلم Extremely Wicked، Shockingly Evil and Vile، فیلمی که بر اساس خاطرات دوست دختر سابق باندی ساخته شده است، در نقش قاتل سریالی معروف جهان، تد باندی، بازی باورنکردنی ارائه داد. افرون می تواند جذابیت باندی را به تصویر بکشد و ویژگی خاصی در شخصیت او وجود دارد که باعث می شود مردم بخواهند باور کنند که او بی گناه است. با این حال، در یک تلنگر، یک قاتل سادیست به وضوح در پشت لبخند شیرین زندگی می کند.«داستان تد باندی به دلیل ماهیت جنایی و پیچیدگی‌های موجود، موضوع بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی بوده است. در دوره‌ای از اواخر دهه ۶۰، تحولی در روان او رخ داد که منجر به ارتکاب جرایم وحشتناکی شد. باندی پیش از دستگیری، زن‌ها و دخترهای زیادی را ربود، مورد آزار قرار داد و کشت. اما نکتهٔ قابل توجه در مورد او، حفظ ظاهری معمولی و عادی در عین انجام جنایات هولناک است.»

۳-To Catch a Killer (1992)

اگه بتونی قاتل رو بگیری» (To Catch a Killer)، یک فیلم هیجان‌انگیز تلویزیونی محصول ۱۹۹۲، داستان واقعی تعقیب و دستگیری جان وین گِیسی، قاتل زنجیره‌ای مشهور را روایت می‌کند. در این فیلم، کارآگاه جوزف آر. کوزنزاک با بی‌اعتمادی همکاران و جامعه روبرو می‌شود؛ در حالی که به درستی به یک تاجر محلی محبوب به‌نام جان وین گِیسی مظنون است و او را عامل ناپدیدشدن افراد زیادی می‌داند. زمانی که تردیدهای کوزنزاک به یقین تبدیل می‌شود و به معنای واقعی کلمه، اجساد قربانیان در حیاط پشتی گِیسی پیدا می‌شوند، بسیاری از مردم متوجه می‌شوند فریب ظاهر خوشایند یک مرد سالخورد را خورده بودند و هرگز تصور نمی‌کردند پشت چهره‌ی به‌ظاهر معمولی او، جنایات هولناکی نهفته باشد.جان وین گیسی معروف به «دلقک قاتل» به عنوان یکی از مشهورترین قاتلان زنجیره ای تمام دوران در تاریخ ثبت شده است. در طول دهه ۷۰، گیسی حداقل ۳۳ پسر و مرد جوان را مورد تعرض قرار داد و به قتل رساند و اکثر اجساد آنها در ملک خود دفن شد. او در سراسر جامعه به عنوان مردی سخت کوش که به عنوان یک دلقک جادوگر در بسیاری از مهمانی ها شرکت می کرد، شناخته شده بود، اما در واقعیت، او قربانیان بعدی خود را شناسایی می کرد.

۲-My Friend Dahmer (2017)

فیلم «دوست من دهمر»، بر اساس رمان گرافیکی به همین نام اثر جان «دِرف» بکدِرف، به دوران نوجوانی تنها و آشفته‌ی جفری دهمر، پیش از تبدیل شدن او به یک قاتل زنجیره‌ای بدنام، می‌پردازد. این فیلم به معنای متعارف، یک فیلم هیجان‌انگیز که تماشاگران را روی لبه‌ی صندلی خود میخکوبد نیست، اما با توجه به زمینه‌ی تاریخی آن، حالتی وهم‌آور دارد. تماشاگران به‌طور مداوم انتظار لحظه‌ی «اِureka»ای را می‌کشند که جرقه‌ی اولین قتل دهمر را بزند، اما در عوض، با نسخه‌ای درس‌نامه‌ای از یک قاتل روبه‌رو می‌شویم.
اگرچه تصویر بک‌درف از دهمر تا حدودی دیدگاه همدلانه‌ای به قاتل ارائه می‌دهد، اما دانستن تمام جنایات هولناکی که او در حق قربانیان خود مرتکب شده، کاملاً چنین احساسی را از بین می‌برد. جفری دهمر طی سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۱، چهارده مرد و پسر را مورد شکنجه، قتل، تجاوز جنسی و مثله قرار داد. او علاوه بر حفظ برخی از اعضای بدن، بخش‌هایی از بدن برخی از قربانیان خود را نیز خورده بود. دهمر در تابستان ۱۹۹۱، زمانی که بالاخره دستگیر شد، با اطمینان به تمام کارهایی که انجام داده بود اعتراف کرد. در او هیچ پشیمانی وجود نداشت، بلکه حس غروری بیمارگونه موج می‌زد.

۱-The Girl Next Door (2007)

بر اساس کتابی هیجان انگیز به همین نام، دختر همسایه نشان می دهد که چگونه یک زن سادیست و شیطان صفت خشم و حسادت خود را بر روی یک دختر جوان درمانده نشان می دهد. پس از یک تصادف غم انگیز، مگ لافلین و خواهر کوچکترش با عمه و سه پسرش نقل مکان می کنند، اما خیلی زود، خاله روث به این نتیجه می رسد که مگ باید درس های وحشتناک زندگی را بیاموزد. روث مگ را شکنجه می دهد و به سه پسرش و دیگر پسران همسایه اجازه می دهد به هر شکل ممکن به او حمله کنند. یکی از نجات‌دهنده‌های بالقوه مگ، پسر همسایه است، اما وقتی او در نهایت سعی می‌کند دست به اقدام بزند، دیگر خیلی دیر شده است.تماشای این فیلم در حالی که روث و پسران با تاکتیک‌های شکنجه خلاقانه‌تر می‌شوند، سخت است، اما دانستن اینکه واقعاً چه اتفاقی برای سیلویا لیکنز (دختر جوانی که تجربیات غم‌انگیزش الهام‌بخش فیلم بود) رخ داده است، هر فرد عاقلی را بیمار می‌کند. لیکنز مورد ضرب و شتم قرار گرفت، سوزانده شد، گرسنگی کشید و در زیرزمین نگهبانش اسیر شد. او را بستند و مجبور به انجام اعمال وحشتناک در مقابل دیگران کردند، در حالی که می‌ترسیدند در صورت امتناع، آسیب بیشتری ببیند. لیکنز در نهایت در سن ۱۶ سالگی تسلیم جراحاتش شد.