در زمان های گذشته، جلوه های ویژه و بصری یکی از دلایل اصلی رفتن مردم به سینما بود. این جلوه ها به فیلم ها جذابیت خاصی می بخشید و آنها را از فیلم های معمولی متمایز می کرد. امروزه، بسیاری از ما جلوه های ویژه را بدیهی می شماریم و توجه زیادی به آنها نمی کنیم. اما در گذشته، این جلوه ها را به عنوان شاهکارهای فنی می نگریستیم و از دیدن آنها لذت می بردیم.برخی از جلوه های ویژه قدیمی، با استانداردهای امروزی منسوخ شده و به نظر وحشتناک می رسند. اما در آن زمان، این جلوه ها بسیار پیشرفته بودند و به فیلم ها جلوه ای واقعی و باورپذیر می بخشیدند. به عنوان مثال، صحنه معروف تعقیب و گریز در فیلم “جیمز باند: بلک کت” (۱۹۶۷) با جلوه های ویژه مکانی ایجاد شده است که در آن جیمز باند از بالای برج های بلند لندن می پرد. این صحنه در آن زمان بسیار تماشایی بود و تأثیر زیادی بر مخاطبان داشت.با پیشرفت فناوری، جلوه های ویژه نیز پیشرفت کرده اند و امروزه بسیار واقعی و باورپذیر هستند. اما این پیشرفت باعث شده که جلوه های ویژه قدیمی به نظر قدیمی و بی کیفیت بیایند. با این حال، این جلوه ها همچنان بخشی از تاریخ سینما هستند و ارزش یادآوری را دارند.در چند دهه گذشته، جلوه های ویژه پیشگامانه باعث شد که مردم باور کنند آنچه روی صفحه می بینند ممکن است. در مورد علمی تخیلی، جلوه های ویژه مسئول تبدیل رویاها به واقعیت بودند.پیش از توسعه فناوری CGI پیشرفته، فیلم سازان علمی تخیلی باید از تکنیک های دیگری برای ایجاد جلوه های باورپذیر استفاده می کردند. این تکنیک ها اغلب شامل مدل های دستی، فیلمبرداری مینیاتور و جلوه های فیزیکی بود. در حالی که این تکنیک ها بسیار پیچیده بودند و نیاز به مهارت و خلاقیت زیادی داشتند، اما آنها نمی توانستند همان سطح واقع گرایی را که CGI ارائه می دهد، ارائه دهند.با ظهور CGI، فیلمسازان علمی تخیلی قادر بودند رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنند. CGI به آنها اجازه داد تا موجودات بیگانه، فضاپیماها و جهان های دوردست را خلق کنند که قبلاً غیرممکن بود. این فیلم ها نه تنها مخاطبان را سرگرم می کنند، بلکه آنها را نیز به فکر آینده و اینکه چه چیزی ممکن است ممکن باشد، وادار می کنند.پیشرفت فنی چشمگیر جلوه های ویژه به قدری برجسته بود که آکادمی علوم و هنرهای سینمایی نمی توانست آن را نادیده بگیرد. از سال ۱۹۳۸، آکادمی این پیشرفت ها را در زمینه جلوه های ویژه و بصری با اهدای جوایز معتبری ارج نهاده است.در سال های اخیر، جلوه های بصری به یکی از جنبه های مهم فیلمسازی تبدیل شده است، و جایزه اسکار بهترین جلوه های بصری یکی از معتبرترین جوایز در این زمینه است. این جایزه به دستاوردهای برجسته در زمینه جلوه های بصری تعلق می گیرد که باعث می شود فیلم ها باورپذیرتر، سرگرم کننده تر و تحسین انگیزتر باشند.گاهی اوقات، آکادمی علوم و هنرهای سینمایی در انتخاب نامزدهای خود برای جایزه اسکار بهترین جلوه های بصری دچار اشتباه شده است. در این مقاله، ما به ۱۰ مورد از بزرگترین و غیرقابل انتظارترین ناکامی های جلوه های بصری در جوایز اسکار خواهیم پرداخت.
۱۰-Saving Private Ryan isn’t Even Nominated in 1999
فیلم بی نظیر جنگی “نجات سرباز رایان” به کارگردانی استیون اسپیلبرگ، ما را به صحنه های واقعی نبرد نورماندی در جنگ جهانی دوم می برد. این فیلم داستان گروهی از سربازان آمریکایی را روایت می کند که مأموریت جستجوی و نجات سرباز جیمز رایان را به عهده می گیرند. رایان، تنها بازمانده از چهار برادرش است که در جنگ کشته شده اند. مقامات تصمیم می گیرند که یکی از برادران را نجات دهند تا مادر آنها از غم از دست دادن تمامی فرزندانش نجات یابد.این فیلم به دلیل نمایش رئالیستی و تکان دهنده جنگ و همچنین داستان عاطفی و انسانی خود، مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
عدم نامزدی فیلم “نجات سرباز رایان” برای جایزه اسکار بهترین جلوه های بصری در سال ۱۹۹۹ بسیار عجیب و غیرقابل درک است. این فیلم از نظر جلوه های بصری بسیار پیشرفته بود و به ویژه در خلق صحنه های نبرد نورماندی، از جمله نمایی معروف از ساحل اوماها، که یکی از واقع گرایانه ترین و تکان دهنده ترین سکانس های جنگی در تاریخ سینما محسوب می شود، بسیار موفق بود.با این حال، به نظر می رسد دلیل اصلی این نادیده گرفتن، استفاده نسبتاً محدود فیلم از جلوه های بصری دیجیتال (CGI) در مقایسه با سایر فیلم های نامزد بود. در آن زمان، CGI هنوز به اندازه امروز پیشرفت نکرده بود و بسیاری از فیلمسازان ترجیح می دادند از جلوه های عملی و ترکیبی استفاده کنند.با این حال، نمی توان انکار کرد که جلوه های بصری “نجات سرباز رایان” بسیار تأثیرگذار و مهم بودند. این جلوه ها به فیلم کمک کردند تا به واقعیت نزدیک شود و احساس تنش و وحشت را به خوبی به مخاطب منتقل کند.در نهایت، عدم نامزدی “نجات سرباز رایان” برای جایزه اسکار بهترین جلوه های بصری یک تصمیم اشتباه بود که به دلیل عدم درک کامل ماهیت جلوه های بصری در آن زمان گرفته شد. امروزه، این فیلم به عنوان یکی از شاهکارهای سینما در زمینه جلوه های بصری شناخته می شود و به طور گسترده مورد تحسین قرار گرفته است.
۹-Gladiator Wins Over Hollow Man in 2001
فیلم علمی تخیلی و ترسناک “مرد خالی” (Hollow Man) به کارگردانی پل ورهوفن داستان یک دانشمند جاه طلب به نام دکتر سباستین کنی را روایت می کند که موفق می شود فرمولی را کشف کند که انسان را نامرئی می کند. در ابتدا، کنی قصد دارد از این فرمول برای پیشرفت علم استفاده کند، اما با گذشت زمان، او تحت تاثیر قدرت نامرئی بودن خود قرار می گیرد و شروع می کند تا از آن برای ارضای تمایلات خودخواهانه و شیطانی خود استفاده کند.این فیلم در سال ۲۰۰۰ اکران شد و با بازی بازیگرانی مانند ایزابل سو (Elisabeth Shue)، کوین بیکن (Kevin Bacon) و جوش برولین (Josh Brolin) توانست موفقیت تجاری و انتقادی را کسب کند. “مرد خالی” به دلیل جلوه های بصری خیره کننده و داستان تاریک و جذاب خود مورد تحسین قرار گرفت.فیلم “مرد خالی” را می توان یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی و ترسناک دهه ۲۰۰۰ دانست که با استفاده از جلوه های بصری پیشرفته و داستانی جذاب توانست مخاطبان را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.این واقعیت که فیلم “مرد خالی” (Hollow Man) در سال ۲۰۰۱ حتی نامزد جایزه اسکار بهترین جلوه های بصری نشد، بسیار تعجب آور است. حتی با وجود اینکه فیلم دارای عناصر B-movie بود، جلوه های بصری آن واقعاً فوق العاده بود، به ویژه در ایجاد توهم نامرئی بودن. فیلمسازان از ترکیبی از دستکاری دیجیتال و جلوه های عملی استفاده کردند، و حتی هر صحنه را چند بار دوباره فیلمبرداری کردند تا اطمینان حاصل کنند که بازی عالی است و جلوه های نامرئی بودن بدون درز است.در همین حال، جلوه های بصری “گلادیاتور” حتی در آن زمان نیز زیر استاندارد محسوب می شد. CGI اغلب به دلیل ظاهر غیر واقعی و مصنوعی مورد انتقاد قرار می گرفت و ترکیب بندی همیشه در حد انتظار نبود. بنابراین این یک irony است که “گلادیاتور” جایزه اسکار بهترین جلوه های بصری را به دست آورد، در نظر گرفته اینکه مردم اکنون از آنها بسیار انتقاد می کنند.در نتیجه، بی توجهی به “مرد خالی” در جوایز اسکار برای بهترین جلوه های بصری یک غفلت بزرگ بود. جلوه های فیلم واقعاً پیشگامانه بودند و آنها شایسته شناخته شدن برای مهارت فنی خود هستند.
۸-Back to the Future Doesn’t Get Nominated in 1986
فیلم علمی تخیلی ماجراجویی “بازگشت به آینده” به کارگردانی رابرت زمکیس یکی از فیلم های سرگرم کننده و پرماجرا است. این فیلم داستان مارتی مک فلای، یک نوجوان را روایت می کند که خود را در یک وضعیت پیچیده می یابد، هنگامی که او به گذشته سفر می کند و باید یک نسخه جوان تر از بهترین دوست خود، دکتر براون را متقاعد کند که فناوری ای که او فقط در خواب دیده بود واقعا کار می کند.مشکل این است که حضور مارتی در گذشته اثر غیرمنتظره ای دارد، هنگامی که قرار است والدینش ملاقات کنند و او مانع آنها می شود، و اکنون او باید کاری انجام دهد تا مطمئن شود که او وجود ندارد.فیلم “بازگشت به آینده” یک فیلم علمی تخیلی کلاسیک است که به دلیل جلوه های بصری پیشرفته، داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی، مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است. این فیلم جوایز متعددی از جمله جایزه اسکار بهترین تدوین صدا را دریافت کرده است و به عنوان یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی تمام دوران شناخته می شود.این بسیار تعجب آور است که فیلم “بازگشت به آینده” حتی در سال ۱۹۸۶ نامزد جایزه اسکار بهترین جلوه های بصری نشد. جلوه های بصری فیلم برای زمان خود بسیار پیشرفته بود، به ویژه در ایجاد ماشین زمان DeLorean و رعد و برقی که به برج ساعت هیل ولی برخورد می کند. جلوه ها همچنین برای ادغام یکپارچه آنها در داستان و شخصیت های فیلم مورد ستایش قرار گرفتند.با این حال، چند دلیل وجود دارد که ممکن است فیلم برای نامزدی در نظر گرفته نشده باشد. اول، جوایز اسکار هنوز نسبتاً جدید به ایده دادن جوایز جلوه های بصری بودند، و ممکن است آنها در نامزد کردن فیلمی که به شدت به جلوه های عملی به جای جلوه های بصری تولید شده توسط کامپیوتر (CGI) متکی بود، مردد باشند. دوم، جلوه های بصری فیلم تمرکز اصلی فیلم نبود و اغلب توسط داستان و شخصیت ها تحت الشعاع قرار می گرفت. سرانجام، فیلم با برخی از مدعیان قوی در این بخش رقابت می کرد، از جمله “Cocoon” و “Young Sherlock Holmes”.
صرف نظر از نامزدی، جلوه های بصری فیلم به نمادین تبدیل شده اند و هنوز هم توسط منتقدان و طرفداران مورد تحسین قرار می گیرند. استفاده فیلم از جلوه های عملی همچنین بر نحوه ایجاد جلوه های بصری توسط فیلمسازان امروزی تأثیر گذاشته است.
۷-War of the Worlds Loses to King Kong in 2006
فیلم “جنگ دنیاها” (War of the Worlds) اقتباسی از رمان کلاسیک HG Wells درباره یک تهاجم مریخی در زمان حال است. این فیلم از دیدگاه Ray Ferrier، یک پدر مطلقه کارگری با دو فرزند، روایت می شود که مجبور به فرار از ظهور تریپودهای غول پیکر در برانکس نیویورک می شود. این سه نفر موفق به فرار از اولین حمله می شوند، اما رسیدن به امنیت در واقع امکان پذیر نیست وقتی که بیگانگان به نظر می رسد هر گوشه زمین را اشغال کرده اند. این یکی از ترسناک ترین فیلم های اسپیلبرگ است.درست است که جلوه های بصری CGI در “King Kong” (2005) پیتر جکسون با گذشت زمان بهتر نشده اند. این فیلم در زمان خود یک دستاورد بسیار چشمگیر بود، اما اکنون جلوه های بصری آن قدیمی و مصنوعی به نظر می رسد. در مقابل، جلوه های بصری CGI در “War of the Worlds” (2005) اسپیلبرگ بسیار موثرتر است. فیلمسازان از ترکیبی از جلوه های عملی و دیجیتال استفاده کردند و ترکیب بندی هر صحنه جلوه های ویژه با دقت در نظر گرفته شده است. نتیجه فیلمی است که هم از نظر بصری خیره کننده و هم ترسناک است.دنیس مورن، سرپرست جلوه های ویژه برای “جنگ دنیاها”، یک چهره افسانه ای در صنعت است. او برای کار خود سه جایزه اسکار دریافت کرده است و به دلیل توجه دقیق خود به جزئیات شناخته شده است. کار او در “War of the Worlds” نیز از این قاعده مستثنی نیست. جلوه های بصری فیلم یکپارچه و باورپذیر هستند و به خلق حس ترس و وحشت بی نظیر در فیلم های این ژانر کمک می کنند.
۶-Transformers Loses to The Golden Compass in 2008
فیلم “Transformers” به کارگردانی مایکل بی داستان نوجوان سام ویتویچی را روایت می کند که شاهد آغاز درگیری ای است که می تواند تمدن را به پایان برساند. او به گروه خوب معروف به اتوبوت ها می پیوندد زیرا آنها علیه ربات های متخاصم Decepticons می جنگند که قصد دارند به شیء ای به نام AllSpark دست یابند که می تواند یک شورش ماشینی را آغاز کند. این فیلم اولین فیلم در یک مجموعه بسیار موفق بر اساس اسباب بازی های همنام Hasbro بود.فیلم “Transformers” با جلوه های بصری خیره کننده و صحنه های اکشن نفس گیر توجه بسیاری را به خود جلب کرد و به موفقیت تجاری چشمگیری دست یافت. این فیلم همچنین به دنباله هایی منجر شد که به محبوبیت این مجموعه کمک کردند.درست است که در شب اسکار، همه بر این باور بودند که “Transformers” یا “Pirates of the Caribbean: At World’s End” برنده خواهند شد. با این حال، زمانی که “The Golden Compass” به عنوان برنده اعلام شد، همه در شوک به فیلمی خیره شدند که جایزه ای را که شایسته آن نبود، دریافت کرد. در حالی که “Transformers” از جلوه های بصری عالی برخوردار بود که ملموس به نظر می رسید، جهان فانتزی کریس ویزیت چندان قابل توجه نبود. آیا می توان گفت مردم فقط به خاطر خرس زره پوش این فیلم را به یاد می آورند؟در واقع، این تصمیم هیئت داوران اسکار در آن سال بسیار بحث برانگیز بود و بسیاری از منتقدان و طرفداران فیلم بر این باور بودند که “Transformers” باید برنده جایزه بهترین جلوه های بصری می شد. دلیل این امر این بود که جلوه های بصری “Transformers” بسیار پیشرفته بودند و به خوبی با داستان فیلم ادغام شده بودند. در مقابل، جلوه های بصری “The Golden Compass” تا حدودی مصنوعی به نظر می رسید و به خوبی در داستان فیلم جا نمی افتادند.با این حال، برخی از طرفداران فیلم “The Golden Compass” معتقدند که این فیلم به دلیل شخصیت های منحصر به فرد و دنیای جذابش شایسته این جایزه بود. آنها می گویند که خرس زره پوش یکی از شخصیت های فراموش نشدنی فیلم است و جهان فانتزی این فیلم نیز بسیار جالب و دیدنی است.در نهایت، تصمیم هیئت داوران اسکار در مورد اینکه کدام فیلم برنده جایزه بهترین جلوه های بصری شود، کاملاً سلیقه ای بود. بنابراین، هر کس می تواند نظر خود را در مورد این موضوع داشته باشد.
۵-Ex Machina Wins Over Mad Mad Fury Road in 2016
فیلم “Mad Max: Fury Road” چهارمین فیلم از مجموعه Mad Max است که توسط جورج میلر ساخته شده و در سال ۲۰۱۵ مخاطبان را به دشت بازگرداند. در این فیلم اکشن فوق العاده، جهان توسط ایمورتان جو، یک دیکتاتوری جهش یافته حکومت می کند که میل او به قدرت در هر جنبه ای برتر است. او می خواهد جمعیت را در جهانی که سوخت طلاست، تحت سلطه عطش قرار دهد. خوشبختانه، شورشی ها به رهبری مکس روکاتانسکی و امپراتور فیوریوسا از پس این کار برخواهند آمد و برای سرنگونی امپراتوری جو مبارزه خواهند کرد.فیلم “Mad Max: Fury Road” با جلوه های بصری خیره کننده و صحنه های اکشن نفس گیر، تحسین منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرد و به موفقیت تجاری چشمگیری دست یافت. این فیلم همچنین جوایز متعددی از جمله جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین صدا و بهترین طراحی تولید را دریافت کرد.فیلم “Mad Max: Fury Road” به دلیل داستان حماسی خود، شخصیت های فراموش نشدنی و جلوه های بصری خیره کننده، به یکی از بهترین فیلم های اکشن تمام دوران تبدیل شده است.
جلوه های عملی در فیلمسازی مدرن به اندازه گذشته رایج نیستند. این به دلیل پیچیدگی فزاینده تصاویر تولید شده توسط رایانه (CGI) است که می تواند جلوه های واقعی تر و دقیق تری نسبت به روش های سنتی ایجاد کند. در نتیجه، جلوه های عملی اغلب قدیمی و کمتر چشمگیر دیده می شوند و اغلب توسط جوایز نادیده گرفته می شوند.با این حال، هنوز برخی از فیلمسازان به قدرت جلوه های عملی اعتقاد دارند. این فیلمسازان استدلال می کنند که جلوه های عملی می توانند تجربه ای ملموس تر و غوطه ور کننده تر برای مخاطب ایجاد کنند. آنها همچنین می توانند بیشتر غیرقابل پیش بینی و ارگانیک باشند که می تواند منجر به تصاویر خلاقانه تر و به یاد ماندنی تر شود.فیلم ۲۰۱۶ “Mad Max: Fury Road” نمونه بارز این است که چگونه جلوه های عملی می توانند برای ایجاد جلوه های خیره کننده و برنده جایزه استفاده شوند. کارگردان فیلم، جورج میلر، از ترکیب جلوه های عملی و دیجیتال برای ایجاد مناظر بیابانی خیره کننده، تعقیب و گریز ماشین و انفجارهای فیلم استفاده کرد. جلوه های عملی فیلم آنقدر قانع کننده بود که بسیاری از مردم تعجب کردند که آنها کاملاً CGI نبودند.
“Mad Max: Fury Road” پیشتاز نهایی جایزه بهترین جلوه های بصری در جوایز اسکار ۲۰۱۶ بود و بسیاری از مردم وقتی “Ex Machina” جایزه را به جای آن برد، شوکه شدند. اگرچه “Ex Machina” دارای برخی جلوه های CGI چشمگیر بود، اما به اندازه “Mad Max: Fury Road” که از جلوه های عملی و دیجیتال به طور ماهرانه استفاده می کرد، پیشگام و در داستان ادغام شده نبود.
چندین دلیل وجود دارد که چرا برخی از مردم معتقدند که “Mad Max: Fury Road” باید جایزه اسکار بهترین جلوه های بصری را می گرفت. اولاً، استفاده فیلم از جلوه های عملی واقعاً پیشگامانه بود. فیلمسازان از انواع تکنیک ها، از جمله آتش بازی، صحنه های اکشن و مدل های فیزیکی برای ایجاد جلوه های خیره کننده فیلم استفاده کردند. این به آنها امکان می داد جهانی را ایجاد کنند که از CGI تنها امکان پذیر بود، غوطه ورتر و باورپذیرتر باشد.ثانیاً، CGI در “Mad Max: Fury Road” به روشی بسیار ظریف و موثر استفاده شد. فیلمسازان به جای اینکه CGI را برای ایجاد کل جهان فیلم متکی کنند، از آن برای تقویت جلوه های عملی و ایجاد حس مقیاس و عظمت استفاده کردند. این رویکرد منجر به برخی از چشمگیرترین و به یاد ماندنی ترین صحنه های سینما در تاریخ اخیر شد.سرانجام، “Mad Max: Fury Road” موفقیتی انتقادی و تجاری بود و جلوه های بصری آن بخشی مهم از جذابیت آن بود. این فیلم برای شش جایزه اسکار نامزد شد و چهار مورد از آنها را از جمله بهترین تدوین فیلم، بهترین میکس صدا، بهترین تدوین صدا و بهترین طراحی تولید دریافت کرد.
در نتیجه، اگرچه درست است که “Ex Machina” به دلیل جلوه های بصری خود شایسته برخی از جوایز بود، اما واقعیت این است که “Mad Max: Fury Road” برنده شایسته جایزه بهترین جلوه های بصری بود. استفاده فیلم از جلوه های عملی، استفاده ظریف و موثر از CGI و موفقیت کلی آن، همه آن را شایسته دریافت این جایزه می کنند.
۴-The Fifth Element Doesn’t Get Nominated in 1998. Neither Does Contact or Men in Black
فیلم علمی تخیلی مفهومی بالای لوک بسون “عنصر پنجم” داستان Korben Dallas، راننده تاکسی و مامور سابق نیروهای ویژه را روایت می کند که بزرگترین شگفتی زندگی خود را تجربه می کند. یک زن جوان مرموز وارد تاکسی او می افتد و او متوجه می شود که ممکن است برای آینده سیاره زمین مهم باشد. برای نجات همه ما، آنها برای بازیابی چهار شیء جادویی (چهار عنصر) با هم متحد می شوند، زیرا آنها برای بقای ما در یک جنگ بین سیاره ای ضروری هستند. این فیلم تنها در سال ۱۹۹۸ در بخش بهترین تدوین صدا برای یک جایزه اسکار نامزد شد.فیلم “عنصر پنجم” به خاطر جلوه های بصری خیره کننده، موسیقی متن حماسی و داستان سرگرم کننده، مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. این فیلم به موفقیت تجاری چشمگیری دست یافت و به یکی از فیلم های علمی تخیلی محبوب دهه ۱۹۹۰ تبدیل شد.
در حالی که “عنصر پنجم” تنها برای یک جایزه اسکار نامزد شد، بسیاری از منتقدان و طرفداران این فیلم بر این باورند که لایق دریافت جوایز بیشتری بوده است. این فیلم به دلیل جلوه های بصری خیره کننده، موسیقی متن حماسی، داستان جذاب، بازی های خوب بازیگران و کارگردانی ماهرانه، شایسته دریافت جوایز بیشتری بود.در نهایت، اگرچه “عنصر پنجم” تنها برای یک جایزه اسکار نامزد شد، اما همچنان یکی از فیلم های علمی تخیلی پرطرفدار و محبوب است. این فیلم به دلیل داستان جذاب، جلوه های بصری خیره کننده و موسیقی متن حماسی، تجربه ای سینمایی را برای مخاطبان رقم می زند که به راحتی فراموش نمی شود.
“عنصر پنجم” در سال ۱۹۹۸ حتی برای یک جایزه اسکار در بخش بهترین جلوه های بصری نامزد نشد، در حالی که فیلم های دیگری مانند “Contact” و “Men in Black” در آن سال نامزد شدند. این در حالی است که “عنصر پنجم” فیلمی علمی تخیلی پیشگامانه با جلوه های بصری خیره کننده و موسیقی متن حماسی بود که مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفت.دلایل مختلفی برای این موضوع وجود دارد. یکی از دلایل این است که “تایتانیک” در آن سال یک فیلم بسیار موفق و پر سر و صدا بود و بسیاری از جوایز اسکار را از آن خود کرد. در نتیجه، سایر فیلم ها، از جمله “عنصر پنجم”، شانس کمتری برای دریافت جوایز داشتند.
دلیل دیگر این است که جلوه های بصری در آن زمان به سرعت در حال پیشرفت بود و بسیاری از فیلم ها از CGI و سایر تکنیک های جدید استفاده می کردند. با این حال، برخی از اعضای آکادمی هنر و علوم تصاویر متحرک (AMPAS) هنوز به جلوه های عملی سنتی علاقه داشتند و به نظر می رسید که “عنصر پنجم” از این نظر برتری دارد.با این حال، “عنصر پنجم” همچنان یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی دهه ۱۹۹۰ و یکی از فیلم های علمی تخیلی مورد علاقه بسیاری از منتقدان و مخاطبان است. این فیلم به دلیل داستان جذاب، جلوه های بصری خیره کننده و موسیقی متن حماسی، تجربه ای سینمایی را برای مخاطبان رقم می زند که به راحتی فراموش نمی شود.
۳-Back to the Future Part III Doesn’t Get Nominated in 1991. In Fact, Almost Nothing Did
“بازگشت به آینده قسمت سوم” فیلم نهایی این مجموعه است که مارتی را به غرب وحشی می برد، جایی که Doc Brown در آنجا گیر افتاده است. دست کم، این چیزی است که ما فکر می کنیم. دانشمند دیوانه در واقع به نظر خوشحال می رسد، زیرا در حال تحقیق بر روی “بزرگترین راز کیهان” است و به نظر می رسد عاشق شده است. جای تعجب نیست که این یکی از فیلم های مورد علاقه کریستوفر لید است. به هر حال، او با کشف سوخت در زمانی که تکنولوژی به عنوان جادو دیده می شود، سعی می کند به مارتی کمک کند تا به زمان حال بازگردد.فیلم “بازگشت به آینده قسمت سوم” با داستان جذاب، جلوه های بصری خیره کننده و شخصیت های دوست داشتنی، یکی از محبوب ترین فیلم های این مجموعه است. این فیلم به دلیل استفاده از جلوه های بصری نوآورانه و داستان سرگرم کننده، مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفت.فیلم “بازگشت به آینده قسمت سوم” با پایانی خوشایند و رضایت بخش، یکی از بهترین فیلم های این مجموعه است. این فیلم به دلیل داستان جذاب، جلوه های بصری خیره کننده و شخصیت های دوست داشتنی، به یکی از فیلم های علمی تخیلی محبوب تبدیل شد.در مراسم جوایز اسکار سال ۱۹۹۱، رده بندی بهترین جلوه های بصری به طور قابل توجهی حذف شد. از آن زمان به بعد همیشه نامزدهای متعددی وجود داشته است، اما در آن سال، تنها “Total Recall” رای قابل توجهی کسب کرد و بدون رقابت با هیچ فیلم دیگری، جایزه اسکار دستاورد ویژه را دریافت کرد – که اساساً یک جایزه تسلی بخش بود. جالب اینجاست که “Back to the Future Part III” می توانست در لیست نامزدهای این رده قرار گیرد، اما اعضای آکادمی احساس کردند که شایسته نامزدی نیست.دلیل این تصمیم کاملاً واضح نیست، اما چند توضیح احتمالی وجود دارد. یک احتمال این است که اعضای آکادمی احساس کردند جلوه های بصری در “Total Recall” از نظر نوآوری و ظرافت از نظر جلوه های بصری در “Back to the Future Part III” برتر هستند. احتمال دیگر این است که اعضای آکادمی به سادگی احساس کردند که “Total Recall” یک فیلم شایسته تر در کل است.به هر حال، تصمیم به عدم نامزدی “Back to the Future Part III” برای بهترین جلوه های بصری بحث برانگیز بود. بسیاری از مردم احساس می کردند که استفاده نوآورانه فیلم از جلوه های عملی شایسته تقدیر است. در نهایت، تصمیم اعضای آکادمی تصمیم خودشان است و هر فرد باید تصمیم بگیرد که آیا با آن موافق است یا خیر.
علیرغم نامزدی برای بهترین جلوه های بصری، “Back to the Future Part III” هنوز یکی از بهترین فیلم های این مجموعه محسوب می شود. داستان، جلوه های ویژه و شخصیت های فیلم بسیار عالی هستند و مدت ها است که مورد علاقه طرفداران بوده است.
۲-Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl Loses to The Lord of the Rings: The Return of the King in 2003
فیلم سینمایی “دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه” بر اساس جاذبه دیزنی به همین نام ساخته شده است. به کارگردانی گور وربینسکی، این فیلم داستان ویل ترنر، یک آهنگر را روایت می کند که با دزد دریایی بدنام جک اسپارو متحد می شود تا الیزابت سوان را از دست دزدان دیگر نجات دهد. تنها چیزی که خدمه مروارید سیاه می خواهند، قطعات ضروری طلای Aztec است که آنها را از یک نفرین وحشتناک نجات می دهد. ۲۰ سال بعد، این فیلم هنوز یک فیلم ماجراجویی خارق العاده است.فیلم “دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه” به خاطر داستان پرهیجان، جلوه های بصری خیره کننده و شخصیت های دوست داشتنی، مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. این فیلم به موفقیت تجاری چشمگیری دست یافت و به یکی از فیلم های محبوب این مجموعه تبدیل شد.
فیلم “دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه” با پایانی خوشایند و رضایت بخش، یکی از بهترین فیلم های این مجموعه است. این فیلم به دلیل داستان جذاب، جلوه های بصری خیره کننده و شخصیت های دوست داشتنی، به یکی از فیلم های محبوب در ژانر ماجراجویی تبدیل شد.فیلم “بازگشت پادشاه” آخرین فیلم از مجموعه “ارباب حلقه ها” بود که در سال ۲۰۰۴ برنده چندین جایزه اسکار شد. این کاملاً واضح بود که هیچ فیلم دیگری شانسی برای رقابت با آن نخواهد داشت. با این حال، آیا جلوه های بصری در سه گانه “ارباب حلقه ها” بیشتر از اعتراف بزرگ جک اسپارو در پایان فیلم “نفرین مروارید سیاه” به یاد می آید؟
این لحظه کلیدی و سایر لحظات فیلم بخشی از جشن CGI بود که هنوز هم امروز عالی به نظر می رسد. هر کسی که در مورد جلوه های دیجیتال اطلاعاتی داشته باشد، می داند که ترکیب CGI و آب همیشه طبیعی به نظر نمی رسد. اما در “نفرین مروارید سیاه”، جلوه ها شگفت انگیز هستند.فیلم “نفرین مروارید سیاه” به دلیل داستان پرهیجان، جلوه های بصری خیره کننده و شخصیت های دوست داشتنی، مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. این فیلم به موفقیت تجاری چشمگیری دست یافت و به یکی از فیلم های محبوب این مجموعه تبدیل شد.
فیلم “نفرین مروارید سیاه” با پایانی خوشایند و رضایت بخش، یکی از بهترین فیلم های این مجموعه است. این فیلم به دلیل داستان جذاب، جلوه های بصری خیره کننده و شخصیت های دوست داشتنی، به یکی از فیلم های محبوب در ژانر ماجراجویی تبدیل شد.
۱-Altered States Isn’t Nominated in 1980
فیلم ترسناک “تغییر شکل” به کارگردانی کن راسل، یک فیلم تحسیننشده از سال ۱۹۸۰ است که هنوز هم عالی به نظر میرسد. این فیلم داستان دکتر ادی جسوپ، روانشناس فیزیولوژیست را روایت میکند که علاقهمند به انجام آزمایشهای غیرسنتی است. در ابتدا، او از داروهای روانگردانی مانند LSD و مسکولین استفاده میکند، اما سپس شروع به استفاده از تانکهای محرومیت حسی میکند.نتیجه یک تجربه هذیانی است که ما را به عمق تاریکترین گوشههای ذهن انسان میبرد، زیرا جسوپ واقعیت را با عالمی که میتواند در جلسات خود کاوش کند، اشتباه میگیرد. این یکی از فیلمهای ترسناک کمارزش دهه ۱۹۸۰ است که هر طرفدار ترسناکی که آن را ندیده باشد باید در اسرع وقت آن را تماشا کند.”تغییر شکل” به دلیل داستان وحشتناکش، جلوههای بصری منحصربهفرد و بازی خیرهکننده ویلیام هرت، مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. این فیلم به موفقیت تجاری چشمگیری دست یافت و به یکی از فیلمهای ترسناک کلاسیک دهه ۱۹۸۰ تبدیل شد.فیلم “تغییر شکل” با پایانی خوشایند و رضایتبخش، یکی از بهترین فیلمهای این مجموعه است. این فیلم به دلیل داستان ترسناک، جلوههای بصری منحصربهفرد و بازی خیرهکننده ویلیام هرت، به یکی از فیلمهای ترسناک محبوب در ژانر علمیتخیلی تبدیل شد.فیلم “Altered States” محصول ۱۹۸۰ برای دو جایزه اسکار نامزد شد، یکی برای بهترین صدا و دیگری برای بهترین موسیقی متن اصلی. با این حال، با وجود استفاده نوآورانه و پیشگامانه از جلوه های ویژه، برای بهترین جلوه های ویژه نامزد نشد.این ممکن است عجیب به نظر برسد، زیرا “Altered States” اغلب به عنوان یک فیلم مهم در استفاده از جلوه های ویژه در نظر گرفته می شود. کارگردان فیلم، کن راسل، به خاطر رویکرد جسورانه و تجربی خود در فیلمسازی شناخته شده بود و از شکستن مرزهای فناوری نمی ترسید. راسل در “Altered States” از انواع تکنیک های جلوه های ویژه، از جمله روتوسکوپی، نقاشی های مات و انیمیشن استاپ موشن استفاده کرد تا یک تجربه بصری خیره کننده و آزاردهنده ایجاد کند.با این حال، در سال ۱۹۸۰، جوایز اسکار هنوز به طور کامل استفاده از جلوه های ویژه در فیلم را نپذیرفته بودند. دسته بهترین جلوه های ویژه در آن زمان نسبتا جدید بود و رای دهندگان آکادمی هنوز در تلاش بودند تا تعریف کنند که چه چیزی “جلوه های ویژه” را تشکیل می دهد و چه چیزی را نه. به همین دلیل، بسیاری از پیشگامانه ترین و نوآورانه ترین فیلم های جلوه های ویژه آن دوره توسط آکادمی نادیده گرفته شدند.ا وجود عدم کسب جایزه اسکار، “Altered States” به عنوان یک فیلم کلاسیک و یک نقطه عطف در استفاده از جلوه های ویژه در نظر گرفته می شود. تکنیک های نوآورانه و پیشگامانه فیلم همچنان به فیلمسازان امروز الهام می بخشد و همچنان یک انتخاب محبوب برای طرفداران فیلم های ترسناک و علمی تخیلی است.فیلم “تغییر شکل” به دلیل جلوه های ویژه نوآورانه و چشمگیر خود، به ویژه در زمینه ترسیم کابوس ها و رویاها، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. برخی از این جلوه های ویژه، حتی با گذشت زمان، هنوز هم قدرت ایجاد کابوس های واقعی را دارند.با این حال، در سال ۱۹۸۰، زمانی که “تغییر شکل” اکران شد، جوایز اسکار هنوز به طور کامل استفاده از جلوه های ویژه در فیلم را نپذیرفته بودند. علاوه بر این، موضوع فیلم، که شامل تحول و تکامل انسان بود، ممکن است برای برخی از رای دهندگان آزاردهنده بوده باشد. به همین دلیل، ممکن است فیلم برای رقابت در جوایز اسکار در نظر گرفته نشده باشد.
با این حال، “تغییر شکل” همچنان یک فیلم کلاسیک و یک نقطه عطف در استفاده از جلوه های ویژه در نظر گرفته می شود. جلوه های ویژه فیلم همچنان به فیلمسازان امروز الهام می بخشد و همچنان یک انتخاب محبوب برای طرفداران فیلم های ترسناک و علمی تخیلی است.