به مناسبت اکران فیلم “بلک ویدو” به معرفی ۱۰ کمیک برتر ژانر جاسوسی خواهیم پرداخت.
مقدمه: این روز ها وقتی اکثر مردم به کمیک بوک فکر میکنند، داستان هایی با حضور ابرقهرمانانی با لباس های جذاب و رنگارنگ که اعمال صالحانه انجام میدهند در ذهنشان تداعی میشود. متاسفانه، این بدان معناست که بسیاری از ژانر های دیگر نادیده گرفته میشوند، و این کاملا برای ژانر جاسوسی صدق میکند. برخلاف قهرمانان جاسوس و سیاهپوش کلیشه ای داستان های ابرقهرمانی، جاسوس ها معمولا خیلی از همکاری بیزار نیستند و آن کد اخلاقی سیاه و سفید را هم ندارند. آنها در سایه ها کار میکنند و برای رسیدن به اهداف خود حاضرند به دروغ، فریبکاری و یا حتی قتل روی بیاورند. به هر حال، جاسوس ها با تمام این ویژگی ها داستان های خوب و جذابی برای خوانندگان به وجود آورده اند. از بلک ویدو گرفته تا جیمز باند، این ها کمیک های خواندنی ژانر جاسوسی هستند که نباید از خواندن آنها غافل شوید.
۱۰- نیک فیوری: مامور شیلد (Nick Fury: Agent of S.H.I.E.L.D)
یکی از انقلابی ترین کمیک های عصر نقره ای، ران «جیم استرانکو» (Jim Steranko) برای کمیک های “نیک فیوری: مامور شیلد” بود. تا قبل از آن، فیوری بیشتر به عنوان یک قهرمان جنگ جهانی دوم به تصویر کشیده میشد. اما طولی نکشید که تبدیل شد به یک جاسوس حرفه ای که از ابزار های پیشرفته استفاده میکند تا به دنیای خلافکاران نفوذ کند.
اگر از داستان نو و جدیدی که جیم استرانکو نوشته بود بگذریم، به طراحی های شگفت انگیز او میرسیم. طراحی های گیج کننده هنر دیدمانی (optical art یا هنر دیدمانی نام هنری است که در آن با استفاده از رنگ ها و خطوط، جلوه های خاص ویژه ای ایجاد می شوند که اغلب باعث خطای دید می شوند و اکثرا با رنگ های سیاه و سفید به کار میرود) و سبک پُست مدرنیسم (postmodernism) او، بسیار خیره کننده بودند و کاملا با عقاید و طرز فکر دهه ۶۰ میلادی جور در میامدند. در حقیقت، وقتی «نیل آدامز» (Neal Adams) از مارول به دیسی رفت برای فروش بیشتر کمیک های دیسی، ادعا کرد میتواند از سبک استرانکو تقلید کند، که البته یکی از تلاش های ناموفق دیسی برای رسیدن فروش کمیک هایش به مارول بود.
۹- گریسون (Grayson)
«دیک گریسون» (Dick Grayson)در طول عمرش خیلی چیز ها بوده است، یک آکروبات باز سیرک، یک دستیار نوجوان، یک کاراگاه، یک پلیس و یک ابرقهرمان. اما در ریبوت New 52 او یک شغل دیگر هم به دست آورد: یک جاسوس حرفه ای.
سری کمیک های “گریسون” به ماجراجویی های او به عنوان مامور یک آژانس جاسوسی به نام “اسپایرل” (Spyral) می پردازد. یک کمیک هیجان انگیز که پر است از ابزار ها و وسایل پیشرفته، لحظات فان و جذاب، و اکشن فوق العاده. شاید بتوان گفت یکی از چیز هایی که این کمیک را به یک کمیک جاسوسی عالی تبدیل میکند، این است که یکی از نویسندگان آن یک جاسوس واقعی بوده است! «تام کینگ» (Tom King)جاسوس سابق سازمان سیا بود که به همراه «تیم سلی» (Tim Seeley)توانستند داستان های جاسوسی باور پذیری خلق کنند.
۸- بلک ویدو سری سال ۲۰۱۶ (Black Widow 2016)
بلک ویدو کمیک های عالی زیادی دارد و این هم یکی از آنهاست. در سال ۲۰۱۶، «مارک وید» (Mark Waid) و «کریس سامنی» (Chris Samnee)یک مینی سری ۱۲ قسمتی برای بلک ویدو نوشتند که واقعا محشر بود.
داستان با نشان دادن ناتاشا که با نهایت سرعت از میان اتاق ها و دفاتر شیلد در حال دویدن است، آغاز میشود. بلندگو ها تمام ماموران را در حالت آماده باش قرار میدهند و به آنها دستور میدهند که ناتاشا را متوقف کنند. ناتاشا هم در نهایت با بیرون پریدن از یک پنجره فرار میکند. اما در همین لحظه، معلوم میشود که این پایگاه روی یک هیلکریر است که بر بالای ابر ها در حال پرواز است! داستان از آنجا جذاب تر میشود که همه سازمان های جاسوسی بزرگ جهان، در تلاش هستند که او را شکار کنند. بنابراین ناتاشا مجبور است که بدون هیچ پشتیبانی، تجهیزات و منابع، تلاش کند تا بیگناهی خود را ثابت کند و خود را تبرئه کند و هم زمان، ارتش دشمنانش را شکست دهد. کمیکی با داستانی حیرت آور و طراحی های جذاب و پویا که برای طرفداران بلک ویدو بسیار خواندنی است.
۷- بلک ویدو سری سال ۲۰۲۰ (Black Widow 2020)
کمیک دیگر بلک ویدو که ارزش خواندن را دارد، سری سال ۲۰۲۰ نوشته «کلی تامپسون» (Kelly Thompson)و طراحی شده توسط «النا کاساگراند» (Elena Casagrande)است. در ابتدای داستان ناتاشا رومانوف در کمین نشسته است، اما ناگهان به طرز مرموزی ناپدید و گم میشود! پس از اینکه دوستانش بالاخره او را پیدا میکنند، میفهمند که او به یک زن خانه دار تبدیل شده است که به همراه شوهر و فرزندش یک زندگی عادی دارد و هیچ چیز از زندگی قبلی اش به یاد ندارد! از همان افتتاحیه داستان، میتوان پی برد که با یک داستان راز آلود طرف هستیم. علاوه بر آن، سوالاتی هم در طول این سری مطرح میشوند مانند اینکه آیا ناتاشا خوشحال تر نیست، اگر بگذارند که به همین زندگی به دور از جنگ و آرام جدیدش ادامه دهد؟
۶- ملکه و کشور (Queen & Country)
کمیک “ملکه و کشور” کلیشه های کمیک های هیجان انگیز جاسوسی را در هم میشکند. در اغلب داستان های این ژانر، با قهرمانانی با ویژگی هایی فراتر از انسان های عادی طرف هستیم که با وسایل تخیلی به قلب پایگاه های دشمن نفوذ میکنند و دشمنان خود را با شلیک های پی در پی از پا در می آورند. کمیک های زیادی از این دست وجود دارند، اما اگر به دنبال داستانی واقع بینانه تر هستید، کمیک “ملکه و کشور” به شما پیشنهاد میشود.
برای واضح تر شدن موضوع، باید بگویم که در این کمیک، ترور های هدفمند، نبرد های پر از تیر و تفنگ، و تعقیب و گریز های خطرناک، فراوان است. با این حال، این کمیک به همان اندازه به عواقب کثیف سیاست های جغرافیایی و خیانت های سازمان یافته سیاست های سازمانی میپردازد. اگر جیمز باند واقعی بود، احتمالا زندگی او بدین گونه بود.
۵- نینجاک (Ninjak)
جاسوس ها خیلی انسان های دوست داشتنی نیستند. آنها برای دروغ گفتن، به سرقت بردن و انجام کار های وحشتناک با نام کشورشان (و گاهی هم با نام یک شرکت خصوصی) آموزش دیده اند. اما آنها از عواقب اعمال خود در امان نیستند. برخی از آنها واقعا در حال دست و پنجه نرم کردن با گناهان گذشته خود هستند. برای همین است که خیلی دشوار است که یک شخصیت سمپاتیک از آنها خلق کرد.
اما «نینجاک» (Ninjak)سعی نمیکند سمپاتیک باشد. او مغرور و متکبر است و فقط برای منافع شخصی خود تلاش میکند. حتی اگر به نینجاک ثروتی نامحدود بدهید، او به جای اینکه از سر احساس وظیفه به کشورش خدمت کند، به عنوان مزدور عضو یک سازمان جاسوسی میشود! با وجود همه این ها، نینجاک هنوز هم یک شخصیت جذاب است. او با فناوری پیشرفته، مهارت های رزمی فوق العاده و شخصیت رک و نترسش، به یک شخصیت واقعا باحال تبدیل شده است.
۴- کمیک های کاپیتان آمریکا نوشته اد بروبیکر (Captain America written by Ed Brubaker )
استیو راجرز، بخش بزرگی از عمر کاری خود را به عنوان یک جاسوس و مامور دولت آمریکا (به خصوص شیلد) سپری کرده است. وقتی «اد بروبیکر» (Ed Brubaker) در سال ۲۰۰۴ نویسندگی کمیک های کاپیتان آمریکا را به عهده گرفت، ران فوق العاده ای را آغاز کرد، اما شاید یکی از مهمترین ویژگی های ران او این بود که به خوبی توانست المان های داستان های رمزآلود جاسوسی را با اکشن داستان های ابرقهرمانی ترکیب کند.
برخی از داستان های کلاسیک دوره او عبارتند از “سرباز زمستان” (The Winter Soldier) و “تهدید سرخ” (Red Menace ) که هر دو با توجه به کمیک های آن زمان، بسیار عالی بودند. مشخصه اصلی این سری، بازگرداندن باکی بارنز بود. کسی که حتی بعد ها، جانشین کاپیتان آمریکا شد و مجبور بود که با گذشته تاریک خود مواجه شود و تمام ماموریت های خبیثانه ای را که برای هایدرا انجام داده بود به یاد آورد اما با این حال، باز هم باید جایگاه خود را به عنوان کاپیتان آمریکا حفظ میکرد.
۳- انتقام جویان مخفی (Secret Avengers)
تاکنون چند سری کمیک مختلف “انتقام جویان مخفی” (Secret Avengers) در طول سال ها نوشته شده اند. اولین سری در سال ۲۰۱۰ منتشر شد و لحن تمام سری های بعدی را تعیین کرد.
در نخستین سری کمیک “انتقام جویان مخفی”، کاپیتان آمریکا با قهرمانانی مثل شانگ چی، بلک ویدو و وار ماشین همکاری میکرد، تا جلوی بازگشت پدر شانگ چی را بگیرند. در این سری، راز های گذشته مارول بازگشتند تا حال را به یک کابوس بدل کنند! به هر حال نکته مهم این است که کمیک “انتقام جویان مخفی” اریجینال، قهرمانان را به ابرجاسوس ها تبدیل کرد. البته داستان این سری بعد از ۱۲ قسمت اول، شروع به تغییر کرد. مثلا گاهی اوقات ریشه های بسیار ترسناک ژانر “وحشت کیهانی” (cosmic horror) پیدا میکرد، و یا زمانی دیگر به داستانی کاملا علمی تخیلی تبدیل میشد و گهگاهی هم به داستان های کلاسیک کنگ فو شبیه میشد. اما همواره ایده کلی آن یک چیز بوده است: قهرمانان مجبورند مخفیانه کار کنند تا تهدید هایی را که با آنها رو به رو میشوند، از سر راه بردارند.
۲- جیمز باند (James Bond)
وقتی که شرکت Dynamite Entertainment رایت شخصیت «جیمز باند» (James Bond)را به دست آورد، مستقیما با “انتشارات ایان فلمینگ” (Ian Fleming Publications) وارد همکاری شد تا داستانی را خلق کنند که فلمینگ (خالق جیمز باند) آن را تایید کند.
دو داستان اول که توسط «وارن الیس» (Warren Ellis) نوشته و توسط «جیسون مسترز» (Jason Masters) طراحی شدند، کاملا به ریشه های این شخصیت وفادار بودند. آنها دقیقا همان جیمز باند عاشق نوشیدنی مارتینی، با همان سبک لباس پوشیدن شیک و خفنش، و با همان مهارت مرگبارش در مبارزه، به تصویر کشیدند. اگرچه حال و هوای این کمیک ها با دوران جنگ سرد خیلی تفاوت دارد اما باز هم با خواندن آنها حس میکنید که دقیقا یکی از همان رمان های فلمینگ را میخوانید.
۱- جاسوس علیه جاسوس (Spy Vs Spy)
یکی از کمیک های جاسوسی کلاسیک تمام دوران، ران طولانی کمیک های “جاسوس علیه جاسوس” بود که توسط مجله Mad Magazine منتشر میشد. این یک کمیک صامت، سیاه و سفید و کمدی بود که درباره دو مامور مخفی رقیب به نام های «جاسوس سیاه» (Black Spy) و «جاسوس سفید» (White Spy) بود.
هر شخصیت تلاش میکند دیگری را با یک نقشه بیش از حد کارتونی بکشد، اما معمولا نقشه های آنها توسط یک پیچش داستانی غیر منتظره خراب میشوند. “جاسوس علیه جاسوس” توسط «آنتونیو پروهیاس» (Antonio Prohias) خلق شد و تاکنون از آن دو بازی ویدئویی اقتباس شده است و همچنین نقش برجسته ای در تبلیغات تلویزیونی دارد؛ علاوه بر آنها، این کمیک به عنوان یک بخش کلاسیک از فرهنگ کشور آمریکا شناخته میشود.