وسترن‌های اسپاگتی زیرژانر محبوبی از آثار وسترن در نظر گرفته می‌شوند که عمدتا تولید ایتالیا بودند و به شکل گسترده‌ای قواعد شناخته‌ شده ژانر وسترن را نادیده گرفته یا تغییر دادند.

طی دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ژانر وسترن که باید آن را قدیمی‌ترین ژانر تاریخ سینما به حساب آورد در ایالات متحده آمریکا رونق سابقش را از دست داد اما به تدریج و به لطف موفقیت‌های وسترن‌های ایتالیایی، این ژانر جان دوباره‌ای گرفت. منتقدان انگلیسی‌زبان این وسترن‌های ایتالیایی را وسترن اسپاگتی نامیدند؛ موفق‌ترین ژانر ایتالیایی در سطح بین‌المللی که با آثار سرجو لئونه شهرت جهانی پیدا کرد.

آنطور که سوزان هیوارد محقق و نویسنده حوزه مطالعات فیلم اشاره کرده این وسترن‌ها نتیجه دیدار لئونه و یک بازیگر تقریبا ناشناخته‌ی آن دوران به نام کلینت ایستوود بودند: «گوشه‌گیری آرام مرد بی‌نام، لقبی که در نخستین فیلم ایستوود، به خاطر یک مشت دلار به او داده شده بود، در کنار پرداخت طنزآمیز لئونه از وسترن، آزمونی موفق از آب درآمد.»

آنطور که هیوارد می‌نویسد در وسترن‌های اسپاگتی ذات ژانر وسترن در معرض چون و چرا قرار گرفت و پرداخت اسطوره‌ای هالیوود از غرب به نقد کشیده شد: «این فیلم‌ها یک‌سره آکنده از کنش نبودند، ضرباهنگ‌‌شان کند بود، ایستوود به سختی لب به سخن می‌گشود و به ندرت حرکتی می‌کرد.» در واقع پس از محبوبیت‌یافتن وسترن‌های اسپاگتی ژانر وسترن برای همیشه تغییر کرد و‌ از آن خوش‌بینی، تنزه‌طلبی ظاهری و ملی‌گرایی رایج که پیشتر به نمایش می‌گذاشت روی برگرداند.

همانطور که اشاره شد سرجو لئونه از چهره‌های کلیدی وسترن‌ اسپاگتی بود. وسترن‌های لئونه رئالیسم قدرتمندی را به کار می‌گرفتند و نگاهی تند و عریان به مسائل داشتند؛ شهرهای کثیف، راهزن‌های چرک، خشونت‌های بی‌پرده بخشی از جهان لئونه بودند. اما همانطور که دیوید بوردول مورخ برجسته تاریخ سینما اشاره می‌کند علاوه بر این نوع رئالیسم قوی، در این آثار نوعی شکوه خاص هم به چشم می‌خورد: «چشم‌اندازهای طبیعی گسترده در کنار نماهای درشت پرده عریض از دست‌ها و چشم‌ها، عدسی‌های زاویه‌باز که عمق فضا را از ریخت می‌اندازند.»

به هر حال لئونه موفق شد بااستفاده از طنز سیاه و ویژگی‌های خاص سبکی، قراردادهای وسترن را به هم بریزد و موفقیت عظیم سه‌گانه او موجی از فیلم‌های وسترن ایتالیایی را در پی داشت. راز تاثیرگذاری وسترن‌های اسپاگتی از تفاوت آن‌ها با وسترن‌های سنتی و طبیعت کاریکاتورگونه‌شان سرچشمه می‌گرفت.

گرچه ممکن بود با یک نگاه سطحی این آثار را شبیه کلاسیک‌هایی چون «۳:۱۰ به یوما» (۳:۱۰ to Yuma) و « نیمروز» (High Noon) به حساب آوریم اما نگاه نزدیک‌تر به این وسترن‌ها نشان می‌داد تفاوت‌های اساسی وجود دارند. سوای عناصر زبانی، بسیاری از این فیلم‌ها دیالوگ‌های کمتری داشتند، بخش قابل‌توجهی از بیانگری اثر را به موسیقی می‌سپردند (لئونه جایی گفته بود موسیقی برای او نقش دیالوگ را دارد و موریکونه فیلم‌نامه‌نویس او است) و خشونت نسبتا مشهودی در آن‌ها به چشم می‌خورد.

به این دلیل که غالب این وسترن‌ها با بودجه اندک ساخته می‌شدند ابتدا مخاطب آمریکایی جذب‌شان نشد اما این زیرژانر توانست به مرور جایگاه خود را پیدا کند و تاثیرگذاری عمیقی روی ژانر وسترن به جا بگذارد.

در فهرست ۲۵ وسترن اسپاگتی برتر علاوه بر آثار مطرح سرجو لئونه، فیلم‌های کارگردان‌های کلیدی دیگر این زیرژانر را همچون سرجو کوربوچی، سرجیو سولیما، تونیو والری و چندین چهره مشهور دیگر، معرفی کرده‌ایم. با نگاهی به بازیگران بهترین وسترن‌های اسپاگتی می‌توان دریافت که فرانکو نرو، ترنس هیل، توماس میلیان و لی وان کلیف از جمله پرکارترین و مطرح‌ترین ستاره‌های وسترن‌های اسپاگتی بودند.

۲۵. برگ برنده (Ace High‎)

فیلم برگ برنده
  • کارگردان: Giuseppe Colizzi
  • بازیگران: Eli Wallach, Terence Hill, Bud Spencer
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۸

پس از آنکه یک خلافکار از طناب ‌داری که به دلیل توطئه و اتهامی ناروا به آن محکوم شده بود می‌گریزد با دو جایزه‌بگیر علیه کسانی که برایش پاپوش دوخته‌اند متحد می‌شود.

فیلم سینمایی «برگ برنده» دومین اثر از سه‌گانه‌ای است با بازی ترنس هیل و باد اسپنسر. این سه‌گانه به کارگردانی جوزپه کولیتزی سال ۱۹۶۷ با فیلم سینمایی «اگر خدا ببخشد من نمی‌بخشم» (God Forgives… I Don’t!) آغاز شد و سال ۱۹۶۹ با فیلم این «گروه مرگبار» (Boot Hill) پایان یافت.

برت فریدلند در بررسی ساختار روایی وسترن‌های اسپاگتی همه‌ی وسترن‌های جوزپه کولیتزی را دارای نوعی بیان هوشمندانه از انواع رفاقت‌ها و شراکت‌هایی می‌داند که در آثار اسپاگتی الهام‌گرفته از فیلم «برای چند دلار بیشتر» به آن‎‌ها بر می‌خوریم. از سوی دیگر در فیلم‌های این کارگردان شخصیت‌های زوج ترنس هیل و باد اسپنسر با ویژگی‌های خاص فیزیکی و شخصیتی معرفی شدند که طی سال‌های آتی در آثار از نظر تجاری موفق‌تر این ژانر مجددا مورد استفاده قرار گرفتند.

۲۴. تپپا (Tepepa)

فیلم تپپا
  • کارگردان: Giulio Petroni
  • بازیگران: Tomas Milian, Orson Welles, John Steiner
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۹

«تپپا» از جمله وسترن‌های اسپاگتی کمتر شناخته شده است. فیلم روایتگر داستان یک رهبر انقلابی مکزیکی است که توسط یک پزشک انگلیسی از اعدام قریب الوقوع نجات داده شده؛ پزشکی که خود به دنبال انتقام‌گیری بابت مرگ نامزدش است.

یکی از نکات جالب این وسترن اسپاگتی حضور اورسن ولز در نقش یک سرهنگ بی‌رحم به نام کاسکورو است. البته گفته می‌شود که حضور ولز در این فیلم سینمایی بی‌حاشیه هم نبوده و این بازیگر و کارگردان بزرگ تاریخ سینما فضای پشت صحنه را تا حدود زیادی مسموم و غیرقابل تحمل کرده است.

فیلم تپپا، توماس میلیان که از چهره‌های مشهور وسترن‌های اسپاگتی است را روبه‌روی اورسن ولز قرار داده بود و ظاهرا بخشی از جنجال‌های فیلم هم ناشی از همین رودررویی بود که از درون فیلم به فضای پشت صحنه هم کشیده شد. به گفته کارگردان، ولز میلیان بازیگر کوبایی را «کوبایی کثیف» لقب داده بود و همین موضوع باعث ایجاد تنش و درگیری‌های آتی شد.

۲۳. ارتش پنج‌نفری (The 5-Man Army)

فیلم ارتش پنج‌نفری
  • کارگردان: Don Taylor
  • بازیگران: Peter Graves, James Daly, Bud Spencer
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۹

طی دوران وقوع انقلاب مکزیک یک گاوچران مزدور که تحت نام «مرد هلندی» شناخته می‌شود (با بازی پیتر گریوز) گروهی متشکل از چهار جنگجو که هر یک مهارت‌های خاص خود را دارد، تشکیل می‌دهد تا او را برای سرقت از یک قطار حامل ۵۰۰هزار دلار طلا یاری کنند.

فیلم که به وضوح از «هفت دلاور» (The Magnificent Seven) الهام‌گرفته در میان آن دسته از وسترن‌های اسپاگتی جا دارد که به وسترن‌های زاپاتا مشهورند. در این آثار عموما یک یاغی درون فیلم از انقلابی‌های مکزیک است، با آن‌ها رابطه دارد یا نسبت به آن‌ها و آرمان‌شان احساس نزدیکی می‌کند؛ بسیاری اوقات‌ داستان این فیلم‌ها حوالی مکزیک جریان دارد و اساسا سایه‌ موضوعات سیاسی مربوط به انقلاب مکزیک روی فیلم حس می‌شود.

ارتش پنج‌نفری از این زاویه وسترن اسپاگتی زاپاتایی لقب گرفته که شخصیت اصلی یعنی مرد هلندی توسط انقلابی‌های مکزیک استخدام شده و قرار است پول این سرقت خرج اهداف انقلابی شود.

۲۲. ظالم‌ها (The Cruel Ones)

فیلم ظالم‌ها
  • کارگردان: Sergio Corbucci
  • بازیگران: Joseph Cotten, Norma Bengell, Julián Mateos
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۷

فیلم سینمایی «ظالم‌ها» که از آن با نام «دوزخیان» هم یاد می‌شود داستان یک افسر متعصب ایالات مؤتلفه آمریکا (مجموعه‌ای از یازده ایالت جنوبی شورشی در کشور ایالات متحده آمریکا) را روایت می‌کند که به شدت علاقه‌مند است مجددا شعله جنگ‌های داخلی را برافروزد.

افسر (با بازی جوزف کاتن)‌ برای عملی‌کردن این نقشه شوم سفری طولانی و خطرناک را آغاز می‌کند؛ سفری برای به دست‌آوردن پول هنگفتی که درون تابوت یکی از هم‌رزمان کشته‌شده‌اش پنهان شده.

از معدود نقدهایی که درباره ظالم‌ها نوشته شده و در دسترس است می‌توان دریافت نگاه‌های متفاوتی به فیلم وجود دارد. برای مثال ورایتی فیلم را اثری دانست که به دلیل بازی‌های نه چندان جالب توجه، کیفیت رنگ نامناسب و کارگردانی بی‌تفاوت نسبت به اکثریت وسترن‌های اروپایی برتری خاصی ندارد. اما ماهنامه بولتن فیلم که از طرف انستیتوی فیلم بریتانیا منتشر می‌شد و مدتی بعد با نشریه سایت‌اندساوند ادغام شد این اثر را وسترنی کاملا تاثیرگذار دانست؛ البته این نقد همچنین عنوان کرد که فیلم مثل اغلب وسترن‌های اسپاگتی مقداری خشونت نالازم دارد.

۲۱. بازگشت رینگو (The Return of Ringo)

فیلم بازگشت رینگو
  • کارگردان: Duccio Tessari
  • بازیگران: Giuliano Gemma, Fernando Sancho, Hally Hammond
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۵

تنها دنباله رسمی فیلم سینمایی «تپانچه‌ای برای رینگو» (A Pistol for Ringo 1965) یعنی «بازگشت رینگو»، جولیانو جما را در نقش قبلی‌اش به عنوان افسر اتحادیه (مونتگومری وود) به خدمت گرفته است. وود پس از بازگشت از جنگ درمی‌یابد که شهرش در کنترل گروهی از یاغیان مکزیکی است. مشکلات وود به همین جا ختم نمی‌شود و کمی بعد متوجه این نکته می‌شود که همسرش نیز به او وفادار نبوده است؛ وود در این شرایط برای انتقام‌گرفتن نقشه‌ای طراحی می‌کند.

فیلم سینمایی بازگشت رینگو نسبت به اثر قبلی در لحن و محتوا تیره و سیاه‌‌تر است. فیلم موفق می‌شود در قیاس با بسیاری از وسترن‌های اسپاگتی دیگر تصویر پیچیده‌تری از قهرمان ترسیم کند.

داستان این اثر سینمایی اقتباس آزادی است از ادیسه هومر. شباهت فیلم به کتاب هومر از این جهت است که ادیسه نیز سرگذشت سفر طولانی و بازگشت یکی از سران جنگ تروا، فرمانروای ایتاکا است. ادیسیوس نهایتا موفق می‌شود به وطن بازگشته و دست متجاوزان را از سرزمین و زن و فرزندش کوتاه ‌کند.

بازگشت رینگو همان سالی اکران شد که به خاطر چند دلار بیشتر و تپانچه‌ای برای رینگو نمایش داده شدند. بازگشت رینگو موفق شد پس از این دو اثر به عنوان سومین فیلم پرفروش گیشه‌های سینمای ایتالیا شناخته شود.

نهایتا باید اشاره کنیم که موسیقی موریکونه عمق بیشتری به حال‌وهوای دلهره‌آور فیلم بخشیده و فیلم‌برداری فرانسیسکو مارین از نظر کیفیت کلی و کلوزآپ‌های به شدت تاثیرگذارش تنه به تنه فیلم‌برداری آثار سرجو لئونه می‌زند.

۲۰. ساباتا (Sabata)

فیلم ساباتا
  • کارگردان: Gianfranco Parolini
  • بازیگران: Lee Van Cleef, William Berger, Ignazio Spalla
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۹

فیلم سینمایی «ساباتا» اولین فیلم از مجموعه‌ای به همین نام بود که طی سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۱ اکران شدند. در حالی که لی وان کلیف نقش اصلی فیلم‌های اول و سوم مجموعه را برعهده داشت، یول برینر نقش اصلی فیلم دوم را بازی کرد.

فیلم درباره یک تفنگچی است که به همراه دو ولگرد برنامه رهبران یکی از شهرهای ایالت تگزاس را برای دستبردزدن به بانک خودشان و خرید زمین‌هایی که راه‌آهن از آن‌ها عبور خواهد کرد، خنثی می‌کند.

جانفرانکو پارولینی در این اثر از عناصر و برخی استعاره‌های معمول وسترن‌های اسپاگتی پرهیز کرده و به جای آن میزان بیشتری اکشن و شخصیت‌های پرزرق‌وبرق را به کار گرفته است.

ساباتا وسترنی سرگرم‌کننده با ریتم نسبتا تند و پر از انفجار و اسلحه است. گرچه طی سال‌های بعدی کارگردان‌های دیگری هم تعداد پرشماری فیلم با نام و نشان ساباتا ساختند تا در این مجموعه جا بگیرند اما سه‌گانه مشهور و اصلی، همان سه فیلم پارولینی باقی ماندند.

۱۹. بدو مرد، بدو (Run Lola Run)

فیلم بدو مرد، بدو
  • کارگردان: Sergio Sollima
  • بازیگران: Tomas Milian, Donal O’Brien, Linda Veras
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۸

گرچه «بدو مرد، بدو» را نمی‌توان دنباله مستقیم فیلم سینمایی «جدال بزرگ» (The Big Gundown) به حساب آورد اما این وسترن داستان کوچیلیو، شخصیتی که با بازی توماس میلیان در فیلم جدال بزرگ معرفی شده بود را ادامه می‌دهد.

بدو مرد، بدو کوچیلیو را در حال رقابت برای یافتن ذخیره طلایی به ارزش سه میلیون دلار برابر گروهی از خلافکاران تصویر می‌کند. فریب‌ها، خیانت‌ها و کل لحظات اکشن فیلم آنقدر گیرا از کار درآمده‌اند که سخت‌گیرترین تماشاگران را هم با فیلم همراه کرده و آن‌ها را سرگرم می‌کند.

این وسترن اسپاگتی که از آن تحت عنوان وسترن زاپاتایی هم نام‌ برده شده آخرین وسترن اسپاگتی سرجیو سولیما و سومین وسترن او از سه‌گانه‌ای بود که با جدال بزرگ آغاز شد و با فیلم «رو در رو» (Face to Face) ادامه یافت. آخرین وسترن سولیما به عنوان سیاسی‌ترین و انقلابی‌ترین اثر او هم ارزیابی شده است.

۱۸. گلوله‌ای برای ژنرال (A Bullet for the General)

فیلم گلوله‌ای برای ژنرال
  • کارگردان: Damiano Damiani
  • بازیگران: Gian Maria Volonté, Klaus Kinski, Martine Beswick
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۶

«گلوله‌ای برای ژنرال» یکی از معروف‌ترین وسترن‌های زاپاتایی است که خود از زیرمجموعه‌های وسترن‌های اسپاگتی به حساب می‌آید.

شناخت وسترن‌های زاپاتا برای درک بهتر وسترن‌های اسپاگتی ضروری است و احتمالا باید گلوله‌ای برای ژنرال را بهترین و شاخص‌ترین نمونه این وسترن‌های سیاسی و انقلابی در نظر گرفت. فیلم داستان یک راهزن و یک قاتل ضد انقلابی را در مکزیک روایت می‌کند. راهزن داستان ما که شخصیت اصلی فیلم است به تدریج متوجه می‌شود انقلاب اجتماعی از به دست آوردن پول اهمیت بیشتری دارد و در عمل از یک یاغی به یک انقلابی تبدیل می‌شود.

دامیانی کارگردان این اثر وسترن، جان ماریا ولونته بازیگر فیلم و فرانکو سولیناس فیلم‌نامه‌نویس آن (فیلم‌نامه‌نویس آثار سیاسی متنوعی چون «نبرد الجزیره» و «سالواتوره جولیانو») هر سه به عنوان چهره‌های پرنفوذ سینمای سیاسی دهه ۱۹۶۰ ایتالیا شناخته می‌شدند و همکاری آن‌ها در گلوله‌ای برای ژنرال باعث شد توجه سیاسی به این اثر بیشتر هم بشود.

۱۷. روز خشم (Day of Anger)

فیلم روز خشم
  • کارگردان: Tonino Valerii
  • بازیگران: Lee Van Cleef, Giuliano Gemma, Walter Rilla
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۷

لی وان کلیف در فیلم سینمایی روز خشم نقش فرانک تالبی هفت‌تیرکش سالخورده‌ای را بازی می‌کند که برای شهرت بیشتر کلانتر یک شهر را می‌کشد. او در ادامه باید با شاگرد خودش اسکات مری (با بازی جولیانو جما) روبه‌رو شود که بهترین دوست کلانتر بوده است.

تونینو والری کارگردان «روز خشم» پیش از آنکه خود به عنوان کارگردان وارد عرصه شود در فیلم سینمایی به خاطر یک مشت دلار دستیار سرجو لئونه بود. روز خشم فیلم دوم و وسترن اسپاگتی دوم والری بود (پس از فیلم «طعم کشتن» محصول سال ۱۹۶۶)؛ او مجددا سال ۱۹۷۳ هم با لئونه همکاری کرد اما این همکاری در حد یک ایده‌پردازی بود. لئونه ایده داستانی فیلم «نام من هیچکس است» (My Name Is Nobody) را به والری داد و این کارگردان فیلم را جلوی دوربین برد.

والری برای ساخت روز خشم، برخلاف آنچه از نام فیلم پیداست خشونت شناخته‌شده وسترن‌های اسپاگتی را به سود شخصیت‌پردازی بیشتر وانهاد و سعی کرد بر رابطه پیچیده میان شاگرد و استاد میان وان کلیف و جولیانو جما متمرکز شود.

موسیقی جز فیلم ساخته ریتز اورتولانی هم موفق شد حال‌وهوایی متفاوت و گاهی متضاد با موسیقی آشنای وسترن‌های اسپاگتی (عمدتا آثار موریکونه) ایجاد کند. روز خشم در ایالات متحده به دو شکل متفاوت منتشر شد؛ یک نسخه ۸۲ دقیقه‌ای که تحت نام «روزهای خشم و طغیان» (The Days of Wrath and Outlaw) اکران شد و یک نسخه ۱۱۵ دقیقه‌ای که همان نسخه اصلی است و در صورت تمایل باید همان را ببینید.

۱۶. کئوما (Keoma)

فیلم کئوما
  • کارگردان: Enzo G. Castellari
  • بازیگران: Franco Nero, William Berger, Olga Karlatos
  • تاریخ اکران: ۱۹۷۶

فیلم «کئوما» روایتگر داستان یک دورگه آمریکایی نیمه بومی و نیمه سفید است که از جنگ داخلی به خانه بازمی‌گردد و متوجه می‌شود برادرانش به یک گروه ظالم و شرور پیوسته‌اند. او تصمیم می‌گیرد با وجود هشدارهای یک زن مرموز سرخپوست (که ممکن است مادرش باشد) وارد درگیری و کشتار شود.

کئوما از آن دست وسترن‌های اسپاگتی بود که تحت نام وسترن‌های اسپاگتی دوره زوال شناخته می‌شده‌اند. برای توضیح این موضوع بد نیست به تاریخ این وسترن‌ها اشاره‌ای بکنیم. تقریبا اتفاق نظر وجود دارد که سال‌های طلایی وسترن‌های اسپاگتی بین ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۸ بودند. سال ۱۹۶۹ بسیاری از تهیه‌کننده‌های ایتالیایی این زیرژانر وسترن را دیگر مرده می‌پنداشتند اما فیلم سینمایی «ساباتا» (Sabata) که همان سال ساخته و با استقبال مواجه شد نشان داد وسترن‌های اسپاگتی هنوز نفس می‌کشند. با وجود همه این‌ها وارد سال‌های آخر دوران پویایی این وسترن‌ها شده بودیم و سال ۱۹۷۳ این زیرژانر تقریبا به پایان رسید؛ پس از آن تعداد وسترن‌های اسپاگتی ساخته شده به شمار انگشتان یک دست ‌رسید اما همین تعداد معدود که گه‌گاه تا پایان دهه ۱۹۷۰ اکران شدند را آثار دوران زوال نامیدند.

به باور بسیاری از کارشناسان کئوما از بهترین وسترن‌های اسپاگتی دوران زوال این زیرژانر بود و البته یکی از آخرین نمونه‌های این آثار سینمایی. استفاده از تکنیک‌های جدید سینمایی و موسیقی تاثیرگذار از جمله نقاط قوت این فیلم بود.

۱۵. مرگ سوار بر اسب می‌تازد (Death Rides a Horse)

فیلم مرگ سوار بر اسب می‌تازد
  • کارگردان: Giulio Petroni
  • بازیگران: Lee Van Cleef, John Phillip Law, Mario Brega
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۷

لی وان کلیف در نقش رایان نقش هفت‌تیرکشی سالخورده را بازی می‌کند که با یک مرد جوان برای یافتن راهزن‌هایی که خانواده‌ش را کشته‌اند همراه می‌شود.

یک‌بار دیگر موسیقی موریکونه، فیلمی کم دیالوگ و فضایی که تا حدی الهام‌گرفته از آثار سرجو لئونه است؛ هم الهام‌ تکنیکی و هم استفاده از موتیف هفت‌تیرکش پیر/هفت‌تیرکش جوان که در فیلم «به خاطر چند دلار بیشتر» (For a Few Dollars More) مشابهش را دیده‌ایم.

تماشای مرگ سوار بر اسب می‌تازد از این نظر هم جالب است که نشان می‌دهد تارانتینو برای ساخت «بیل را بکش» (Kill Bill) تحت تاثیر این وسترن اسپاگتی بوده است. فیلم پرخشونت است، فضایی تیره دارد، در تاریکی و باران آغاز می‌شود و به سوی کشتار و خشونت بیشتر حرکت می‌کند. حتی گاهی می‌شود گفت عناصری به چشم می‌خورند که نشان از نزدیک‌شدن اثر به فیلم‌های ژانر وحشت دارند.

قهرمان فیلم تا حدود زیادی غرق در گذشته خود شده در نتیجه بسیار درگیر خاطرات است و حافظه و یاد گذشته با استفاده خاص از موسیقی ترکیب جالب توجهی را خلق کرده است. فیلم البته از نظر سبکی با آن زوم‌های نمایشی و چشم‌گیر و نوع برش‌ها تا حد زیادی وفادار به عناصر آشنای وسترن‌های اسپاگتی است.

در نهایت با وجود همه این نقاط قوت باید اشاره کنیم که فیلم از نظر منتقدان چندان رضایت‌بخش ارزیابی نشده و بابت کیفیت تولید و بازی‌ها مورد انتقاد قرار گرفته است.

۱۴. رو در رو (Face to Face)

فیلم رو در رو
  • کارگردان: Sergio Sollima
  • بازیگران: Gian Maria Volonté, Tomas Milian, William Berger
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۷

فیلم داستان یک استاد تاریخ (با بازی جان ماریا ولونته) را دنبال می‌کند که وارد یک گروه خلافکار می‌شود. او با سردسته خلافکاران پیوندی خاص پیدا می‌کند و طی مدتی ارزش‌های اخلاقی آن دو تعویض می‌شود به شکلی که استاد تاریخ خود رهبری گروه خلافکاران را به دست می‌گیرد.

این اثر سرجیو سولیما که به گفته او فیلم محبوبش هم بوده تا مدت‌ها به عنوان تفسیری از ظهور فاشیسم در اروپا درک شد. ظاهرا تجربیات سولیما از دوران جنگ و اینکه محیط چطور بر ابعاد شخصیتی انسان اثر می‌گذارد میان عوامل الهام‌بخش این وسترن اسپاگتی قرار داشته است.

«رو در رو» دومین وسترن از مجموعه سه وسترنی بود که سولیما ساخت؛ مجموعه‌ای که با جدال بزرگ آغاز و نهایتا به «بدو مرد، بدو» ختم شد. میلیان در هر سه فیلم از بازیگران کلیدی بود.

این اثر وسترن در گیشه‌های کشورهای اروپایی عملکرد بسیار موفقیت‌آمیزی را تجربه کرد و در عین حال علاوه بر موفقیت تجاری توانست نظرات مثبت بسیاری از منتقدان و سینمادوستان حرفه‌ای‌تر را هم به خود جلب کند. داستان رو در رو و بازی‌های موثر از جمله نقاط قوت این وسترن اسپاگتی ارزیابی شدند.

۱۳. سرباز حرفه‌ای (The Mercenary)

فیلم سرباز حرفه‌ای
  • کارگردان: Sergio Corbucci
  • بازیگران: Franco Nero, Tony Musante, Jack Palance
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۸

«سرباز حرفه‌ای» یا اجیرشده یک وسترن زاپاتا و از آثار سرجو کوربوچی است که در این لیست به چند فیلم دیگرش هم اشاره شده است.

فیلم که یکی از تحسین‌شده‌ترین آثار این کارگردان است قهرمان محبوب وسترن، فرانکو نرو را در برابر جک پالانس قرار می‌دهد. داستان فیلم که عمدتا از طریق بازگشت به گذشته روایت می‌شود ماجرای یک مرد ساده به نام پاکو را روایت می‌کند که علیه رییس ستمگرش طغیان کرده؛ این اقدام تبعاتی دارد و در نهایت یک اجیرشده لهستانی به نام کوالسکی (با بازی نرو) قبول می‌کند که از جان پاکو حفاظت کند. اما شرایط با ورود کرلی (با بازی پالانس) که مانع راه آن‌ها است پیچیده می‌شود.

فیلم نوعی شرارت را با کمدی ابزورد ترکیب کرده. پاکو مرد ساده‌ای است و تقریبا می‌توان او را یک رویا‌پرداز احساساتی دانست. مخاطب با او احساس هم‌ذات‌پنداری دارد و در عین حال باید این شخصیت را بیانگر نوعی امیدواری سیاسی در فیلم دانست که برای مکزیک و ارزش‌های انقلابی مبارزه می‌کند.

۱۲. جانگو (Django‎)

فیلم جانگو
  • کارگردان: Sergio Corbucci
  • بازیگران: Franco Nero, Loredana Nusciak, José Bódalo
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۶

«جانگو» که اثر الهام‌بخش تارانتینو برای ساخت فیلم «جانگوی زنجیرگسسته» (Django Unchained) بوده از وسترن‌های اسپاگتی بسیار کم‌بودجه‌ با داستانی بسیار سرگرم‌کننده است.

در این وسترن جانگو که یک هفت‌تیرکش و یک خانه‌به‌دوش است وارد شهری می‌شود که محل نزاع دو گروه مختلف است؛ گروه اول انقلابی‌های مکزیکی و گروه دوم نژادپرستان افراطی. جانگو برای به دست آوردن پول و انتقام‌گیری این دو گروه را به جان هم می‌اندازد.

این اثر وسترن فرانکو نرو را به ستاره‌ای سرشناس تبدیل کرد و سبب شد تعداد زیادی فیلم دیگر تحت عنوان جانگو ساخته شوند. البته تنها فیلمی که دنباله رسمی این اثر شناخته می‌شود «جانگو دوباره حمله می‌کند» (Django Strikes Again) است که فرانکو نرو را در نقش اصلی به خدمت گرفت اما فیلمی به خوبی قسمت اول از کار درنیامد.

جانگو فیلم بسیار خشنی است و به همین دلیل هم پخش آن تا سال ۱۹۹۳ در بریتانیا ممنوع بود. سوای خشونت فیلم نگاهی متفاوت و فاقد حساسیت‌های اخلاقی معمول ژانر را از خود بروز داد. به هر حال از همان لحظه اول که نرو را بر پرده می‌بینیم که تابوتی به دنبال خود می‌کشد و مسلسلی را در آن پنهان کرده می‌دانیم باید انتظار فیلمی را داشته باشیم که پر از خون ‌و خونریزی است.

باید به این نکته هم اشاره کنیم که جانگو شباهت‌های قابل توجهی به فیلم به خاطر یک مشت دلار دارد و از نظر داستانی تا حدود زیادی تحت تاثیر فیلم لئونه قرار گرفته.

۱۱. رفقا (Compañeros)

فیلم رفقا
  • کارگردان: Sergio Corbucci
  • بازیگران: Franco Nero, Tomas Milian, Jack Palance
  • تاریخ اکران: ۱۹۷۰

یک دلال اسلحه سوئدی و یک انقلابی مکزیکی برای نجات یک پروفسور از زندان تلاش می‌کنند؛ این پروفسور به چیزی دسترسی دارد که هر دوی آن‌ها خواستار به‌دست‌آوردنش‌اند.

این فیلم کوربوچی را می‌توانید در ادامه فیلم دیگرش سرباز حرفه‌ای تماشا کنید گرچه فیلم مشخصا دنباله سرباز حرفه‌ای نیست و داستان خودش را روایت می‌کند. فیلم لحظات کمیک دارد اما هنوز قادر است جدیت لازم برای انتقال نگرش سیاسی خود را هم حفظ کند.

۱۰. هنوز ترینیتی هستم (Trinity Is Still My Name‎)

فیلم هنوز ترینیتی هستم
  • کارگردان: Enzo Barboni
  • بازیگران: Terence Hill, Bud Spencer, Yanti Somer
  • تاریخ اکران: ۱۹۷۱

«هنوز ترینیتی هستم» دنباله فیلم «به من میگن ترینیتی» (They Call Me Trinity)، داستان دو برادر را دنبال می‌کند که قصد دارند همچون دو خلافکار زندگی کنند اما برنامه‌هایی که در جهت این زیست خلافکارانه دارند به خاطر خوش‌قلبی ذاتی‌شان با مشکل مواجه شده یا به ثمر نمی‌رسد.

فیلم موفقیت بزرگی در ایتالیا به دست آورد و بیش از ۱۴ میلیون و ۵۰۰ هزار بلیت فروخت. این تعداد فروش بلیت و استقبال گسترده باعث شد هنوز ترینیتی هستم به عنوان یکی از محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین آثار همه دوران‌ها در سینمای ایتالیا شناخته شود.

۹. جدال بزرگ (The Big Gundown)

فیلم جدال بزرگ
  • کارگردان: Sergio Sollima
  • بازیگران: Lee Van Cleef, Tomas Milian, Walter Barnes
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۷

«جدال بزرگ» اولین فیلم از سه وسترن مطرح سرجیو سولیما با بازی لی وان کلیف این بازیگر را در نقش یک جایزه‌بگیر باتجربه نشان می‌دهد که روانه آخرین ماجرای پرمخاطره دوران جایزه‌بگیری‌اش می‌شود. او باید مردی را دستگیر کند که به قتل و تجاوز به یک دختربچه ۱۲ ساله متهم شده.

همانطور که از یک وسترن اسپاگتی انتظار داریم به تدریج مشخص می‌شود که این داستان درباره متهم با واقعیت تفاوت‌هایی دارد و ماجرا به سادگی آنچه ابتدا به نظر می‌رسید نبوده.

می‌توان ادعا کرد ون کلیف در نقش جاناتان کلورادو کوربت یکی از دوست‌داشتنی‌ترین نقش‌های عمرش را بازی کرده. فیلم از همان ابتدا با یک افتتاحیه بسیار هیجان‌انگیز و تاثیرگذار کوربت را به مخاطب معرفی می‌کند. فیلم طی بخش‌های حساس بعدی شخصیت کوربت را با شخصیت معروف به «مکزیکی» (متهم به تجاوز و قتل) مواجه کرده و از طریق این مواجهه پرتنش،‌ تعلیق و هیجان قابل توجهی را به طرح داستانی تزریق می‌کند.

۸. نام من هیچکس است (My Name Is Nobody)

فیلم نام من هیچکس است
  • کارگردان: Tonino Valerii
  • بازیگران: Terence Hill, Henry Fonda, Jean Martin
  • تاریخ اکران: ۱۹۷۳

فیلم سینمایی «نام من هیچکس است» که یک کمدی وسترن اسپاگتی است هنری فوندا را در نقش هفت‌تیرکشی مسن به نام جک بورگارد نشان می‌دهد؛ او بیشتر از هر چیز علاقه‌مند است که زندگی پرخشونت پیشینش را ترک کرده و با آرامش به اروپا سفر کند.

اما در کمال بدشانسی یک هفت‌تیرکش جوان به نام هیچکس (با بازی ترنس هیل) که بورگارد را در حد یک بت ستایش می‌کند و دوست دارد طی سال‌های آتی زندگی‌اش بتواند جایگاه او را در تاریخ اشغال کند میان بورگارد و ۱۵۰ مرد خشن برنامه یک مبارزه را تدارک دیده است.

فیلم سینمایی نام من هیچکس است که سال ۱۹۷۳ ساخته شد و در عمل به دوران افول وسترن‌های اسپاگتی تعلق دارد آخرین وسترنی بود که هنری فوندا را به عنوان بازیگر جلوی دوربین برد. فوندا البته پس از این تاریخ به مدت هشت سال تا یک سال پیش از مرگش که سال ۱۹۸۲ اتفاق افتاد بازیگری را ادامه داد اما طی این دوران در هیچ فیلم وسترنی ظاهر نشد.

نام من هیچکس است همیشه به عنوان یکی از آثار محبوب زیرژانر وسترن اسپاگتی نزد هواداران شناخته و به عنوان یک کمدی سرگرم‌کننده تحسین شده است.

آنچه در نهایت میان شخصیت فوندا و هیل شکل می‌گیرد نوعی جنگ سرد است که گرچه در لایه‌ی سطحی‌اش همراه با خصومت نمایش داده می‌شود اما در عمق با نوعی احترام و یادگیری از نقاط ضعف و قوت حریف همراه است.  به نظر می‌رسد هر دو بازیگر عمیقا فیلم‌نامه و شخصیت‌شان را دوست دارند و هر دو جنبه‌ خشونت‌آمیز و کمدی ماجرا را به بهترین و باورپذیرترین شکل ممکن اجرا کرده‌اند.

سوای بازی‌ها و فیلم‌نامه باید اشاره کرد که تقریبا اغلب اجزای تکنیکی فیلم هم تمام و کمال در خدمت اثر درآمده‌اند؛ برای مثال حتی حرکت دوربین هم به خوبی در خدمت طنز خاصی است که جریان دارد.

۷. به من میگن ترینیتی (They Call Me Trinity)

فیلم به من میگن ترینیتی
  • کارگردان: Enzo Barboni
  • بازیگران:  Terence Hill, Bud Spencer, Steffen Zacharias
  • تاریخ اکران: ۱۹۷۰

فیلم سینمایی «به من میگن ترینیتی» یک کمدی دیگر در مجموعه آثار زیرژانر وسترن اسپاگتی است که تا حد زیادی در دست‌انداختن قواعد ژانر وسترن موفق عمل کرد. فیلم با بازی زوج ترنس هیل و باد اسپنسر در نقش دو برادر به ترتیب با نام‌های ترینیتی و بامبینو همراه است.

گرچه فیلم سینمایی به من میگن ترینیتی از نظر تجاری موفق بود و باعث شد تولیدکنندگان اثر به فکر ساخت دنباله آن بیفتند اما دنباله آن حتی از فیلم اول هم بیشتر فروخت و در تاریخ سینمای ایتالیا به عنوان یکی از پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین وسترن‌های اسپاگتی همه دوران ثبت شد.

فیلم داستان دو برادر را روایت می‌کرد که مورمون‌ها را در مواجهه با یک مالک زمین بی‌رحم یاری می‌کردند. ظاهرا فیلم ابتدا قرار بوده یک وسترن کاملا جدی باشد اما هنگامی که انتسو باربونی برای کارگردانی آن انتخاب می‌شود اثر یک کمدی بزن‌بکوب تمام‌عیار از کار در می‌آید.

ساخت این وسترن اسپاگتی باعث شد زوج هیل-اسپنسر هم مورد توجه بیشتری قرار بگیرند و طی سال‌های بعد در طیف متنوعی از فیلم‌های سینمایی به نقش‌آفرینی بپردازند.

۶. سرت را بدزد، احمق! (Duck, You Sucker!)

فیلم سرت را بدزد، احمق!
  • کارگردان: Sergio Leone
  • بازیگران: Rod Steiger, James Coburn, Romolo Valli
  • تاریخ اکران: ۱۹۷۱

نظرات درباره این فیلم تا حدودی متفاوت است. بعضی از آن به عنوان عجیب‌ترین فیلم لئونه یاد کرده‌اند اما تقریبا عموم منتقدان فیلم را در حال حاضر میان آثار باکیفیت ژانر وسترن دسته‌بندی می‌کنند. گروه دیگری هم معتقدند «سرت را بدزد، احمق!» بسیار دست‌کم گرفته شده و به حقش نرسیده است.

فیلم تا حدودی بر پایه رفاقت شکل می‌گیرد؛ یک متخصص مواد منفجره به نام جان مالوری (با بازی جیمز کابرن) به همراه یک مزدور اجیرشده به نام خوان میراندا (با بازی راد استایگر) قصد دارند طی وقایع مربوط به انقلاب مکزیک، از یک بانک سرقت کنند.

گرچه ممکن است این فیلم در قیاس با سایر آثار لئونه واجد آن لحظات خاص مرکزی و بسیار ماندگار نباشد اما گذر زمان باعث شده فیلم بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. باز هم موسیقی موریکونه را می‌شنویم؛ موسیقی او لحن نسبتا عجیبی دارد اما مثل یک بیماری مسری به سرعت خودش را قالب می‌کند. رنگ و مناظر فیلم نوعی هماهنگی با شوخی‌های پوچ‌گرایانه اثر دارد.

فیلم از همان نمای ابتدایی تاثیرگذاری خود را به رخ می‌کشد؛ نمای افتتاحیه می‌تواند مخاطب را گیج یا هیجان‌زده کند و شاید هم هر دو حس را هم‌زمان به وجود بیاورد. در عین حال استفاده خاص لئونه از تدوین و جلوه‌های ویژه در کنار نوع پایان‌بندی باعث می‌شود تا مدت‌ها فیلم را فراموش نکنید.

۵. سکوت بزرگ (The Great Silence)

فیلم سکوت بزرگ
  • کارگردان: Sergio Corbucci
  • بازیگران: Jean Louis Trintignant, Klaus Kinski, Frank Wolff
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۸

ژان-لویی ترنتینیان در فیلم «سکوت بزرگ» نقش یک هفت‌تیرکش لال را بازی می‌کند که به گروهی روستایی می‌پیوندد تا دربرابر جایزه‌بگیران مبارزه کنند.

لوکیشن فیلم از نظر آب‌وهوایی برفی است و این موضوع تنها یکی از تفاوت‌های عمده یا تخطی‌های اثر نسبت به قواعد وسترن‌های کلاسیک است. فیلم با یاغیان دهکده که به دلیل فقر رو به راهزنی آورده‌اند همدلی دارد در حالی که کلاوس کینسکی جایزه‌بگیری سادیست تصویرشده که توسط مقامات دولتی برای شکار این خلافکاران استخدام شده است.

در کل نگاه سرجو کوربوچی به سیر وقایع نگاهی غم‌انگیز و تیره‌ است و فضای سرد و برفی فیلم هم به این غم‌افزایی شدت بیشتری بخشیده‌ است. فیلم بابت فضای تاریک، پختگی و بازی‌های باشکوهش تحسین شده است.

۴. به خاطر یک مشت دلار (A Fistful of Dollars)

فیلم به خاطر یک مشت دلار
  • کارگردان: Sergio Leone
  • بازیگران: Clint Eastwood, Marianne Koch, Josef Egger
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۴

همانطور که آندره بازن (نظریه‌پرداز فرانسوی مشهور) در یکی از مقالات تاثیرگذارش اشاره کرده است پایه‌گذاری وسترن به عنوان یک ژانر به قدمت خود سینما است؛ در واقع این دو دقیقا از پی یکدیگر آمدند و هم‌پای هم رشد کردند. این ادعا را به سختی می‌توان درباره ژانر دیگری مطرح کرد؛ ژانرهایی چون علمی-‌تخیلی و وحشت در کنار آثار درام و کمدی پیش از آنکه سینما پدید آید در ادبیات پیشینه‌ای غنی داشتند اما تنها وسترن بود که صرفا با و برای سینما ایجاد شد.

حال با در نظر داشتن این موضوع باید بگوییم یک فیلم یا یک کارگردان خاص ژانر وسترن را پایه‌گذاری نکرده است؛ وسترن با یک حرکت تدریجی و جمعی پا گرفت و به شکل فعلی درآمد. اما اگر از کل وسترن بگذریم و صرفا بر وسترن اسپاگتی تمرکز کنیم باید از سرجو لئونه به عنوان پدر بنیان‌گذار این زیرژانر نام ببریم.

فیلم سینمایی «به خاطر یک مشت دلار» اولین وسترن اروپایی یا ایتالیایی تاریخ سینما نبود اما پیش از لئونه چنین وسترن‌هایی صرفا مشتی آثار کمدی کم‌ارزش یا فیلم‌های درجه دویی بودند که به موفقیت چندانی دست نمی‌یافتند و مورد توجه گسترده‌ای قرار نمی‌گرفتند. با این فیلم بود که لئونه کلیت سبک وسترن‌های اسپاگتی را پایه‌گذاری کرد؛ این ویژگی‌ها تا ۱۵ سال بعد هم در این زیرژانر به وضوح غالب بودند. نماهای بسیار نزدیک (Extreme Close-Up) که در کنار نماهای دور از چشم‌اندازها به کار می‌رفت، شیوه‌ خاص اوج‌گیری درام، خشونت و البته موسیقی موریکونه از جمله این ویژگی‌ها بودند.

بینش بی‌همتای سرجو لئونه و کیفیت هنری کار او به ایستوود امکان داد در سه‌گانه دلار خود را به عنوان یک ستاره برجسته به جهان معرفی کند. البته به خاطر یک مشت دلار با همه خوبی‌هایش هنوز مقدمه‌ای بود بر کلیت کار رفیعی که لئونه ظرف سال‌ها بعد از خود به نمایش گذاشت؛ مقدمه‌ای کاملا برجسته که نوید فیلم‌های فوق‌العاده‌ی بعدی را می‌داد.

۳. به خاطر چند دلار بیشتر (For a Few Dollars More)

فیلم به خاطر چند دلار بیشتر
  • کارگردان: Sergio Leone
  • بازیگران: Clint Eastwood, Lee Van Cleef, Gian Maria Volonté
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۵

فیلم سینمایی «به خاطر چند دلار بیشتر» نسبت به فیلم اول سه‌گانه دلار از نظر کیفی جهش‌های قابل توجهی داشت؛ تسلط لئونه در ترکیب‌بندی‌ها، سرعت نماها و حرکات درون قاب‌ها به شکل قابل توجهی افزایش یافت. برخی معتقدند بودجه بیشتر فیلم هم به عنوان یک دلیل دیگر باعث شد دست کارگردان از قبل بازتر شود و بتواند آن شکوه بصری را که قابلیتش همواره در لئونه وجود داشت به مخاطب نمایش دهد.

اما سوای همه این‌ها به خاطر چند دلار بیشتر فیلمی بود که لی وان کلیف را به عنوان هم‌بازی ایستوود وارد فیلم کرد. وان کلیف در عمده دوران فعالیتش نقش‌های کوچک در فیلم‌های وسترن کم‌بودجه بازی کرده بود؛ از آن نقش‌های درجه چندم که تمام اهمیت‌شان مربوط به لحظه گلوله‌خوردن‌شان از قهرمان فیلم است؛ قهرمان با یک گلوله آن‌ها را می‌کشد و هیچ‌کس هیچ‌وقت یادی از آن‌ها نمی‌کند.

اما حدودا یک دهه بعد از شروع فعالیت‌های وان کلیف این لئونه بود که کلیف را رو در روی ایستوود قرار داد تا توانایی‌های هر دو بازیگر بیش از پیش نمایان شود. نقش کلیف دیگر بی‌اهمیت نبود؛ او این بار تنها جایزه‌بگیری بود که در تمام غرب وحشی هم‌پای مرد بی‌نام گام برمی‌داشت و شخصیتی هم‌وزن و هم‌تراز او بود.

رابطه میان ایستوود و وان کلیف اساس پیشبرد روایت فیلم است و در نقطه مرکزی اثر واقع شده است؛ تلاش این دو برای دورزدن یک‌دیگر و اینکه در نهایت هر بار مجبور به همکاری با هم می‌شوند باعث شده داستان فیلم به یکی از بهترین نمونه‌هایی تبدیل شود که از لئونه سراغ داریم. به هر حال بر کسی پنهان نیست که طرح داستانی هرگز نقطه قوت سینمای لئونه نبوده است.

باید به این نکته هم اشاره کرد که احتمالا کمتر بازیگری می‌توانست در کنار ایستوود چنین زوج جذابی تشکیل دهد و شرایطی را ایجاد کند که یکی از بهترین بازی‌های کلینت ایستوود را هم در این اثر سینمایی شاهد باشیم.

۲. روزی روزگاری در غرب (Once Upon a Time in the West)

فیلم روزی روزگاری در غرب
  • کارگردان: Sergio Leone
  • بازیگران:  Claudia Cardinale, Henry Fonda, Jason Robards
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۸

فیلم سینمایی «روزی روزگاری در غرب» شاهکار سرجو لئونه و یکی از بزرگترین وسترن‌هایی است که در طول تاریخ ساخته شده. فیلم درباره جیل مک‌بین با بازی کلودیا کاردیناله است که بعد از بازگشت به مزرعه خانوادگی در می‌یابد همه افراد خانواده‌اش کشته شدند و پس از مدتی با دو هفت‌تیرکش مرموز آشنا می‌شود.

گرچه فیلم‌نامه این وسترن مشهور را سرجو لئونه به رشته تحریر درآورده اما در نوشتن داستان اولیه دو چهره برجسته دیگر سینمای ایتالیا یعنی داریو آرجنتو و برناردو برتولوچی با لئونه همکاری داشته‌اند.

روزی روزگاری در غرب گرایش وسترن‌های کلاسیک جان فورد را با تجدیدنظرطلبی و دیدگاه مدرن‌تر سینماگرانی چون سام پکینپا ترکیب می‌کند. فیلم با روایت پیچیده، طراحی صحنه درخشان و موسیقی آشنای موریکونه ترکیبی اسرارآمیز، شاعرانه و معمایی پیش روی مخاطب قرار می‌دهد.

وسترن مشهور سرجو لئونه ابعادی حماسی دارد و بازی‌های فوق‌العاده‌ای از عواملش گرفته. بازی هنری فوندا در نقش قاتل چشم‌آبی و سیاه‌پوش، کلودیو کاردیناله در نقش بیوه‌ای که برای حفظ زمینش دربرابر عوامل راه‌آهن مبارزه می‌کند و البته چارلز برانسون در نقش هفت‌تیرکش اسرارآمیز نوازنده سازدهنی. اما در میان این همه چهره درخشان بازی جیسون روباردز در نقش شین هم فراموش‌نشدنی است.

روزی روزگاری در غرب را به عنوان شروع یک سه‌گانه جدید از لئونه نیز معرفی کرده‌اند که با فیلم‌های «سرت را بدزد، احمق!» (Duck, You Sucker!) و «روزی روزگاری در آمریکا» (Once Upon a Time in America) ادامه یافت. تقریبا جای جای فیلم پر است از جاذبه‌های سینمایی خاص و افسونگری‌‌های فوق‌العاده‌ای که در فرهنگ سینمایی دیرپا و مانا بودند. تجربه لئونه نیز افزایش یافته بود و حال قادر بود روند توسعه شخصیت‌ها را بهبود دهد، شخصیت‌های زن پیچیده و متمایزتری بیافریند و از نمادها به شکلی درخشان بهره ببرد.

۱. خوب، بد، زشت (The Good, the Bad and the Ugly)

فیلم خوب، بد، زشت
  • کارگردان: Sergio Leone
  • بازیگران: Clint Eastwood, Eli Wallach, Lee Van Cleef
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۶

«خوب، بد، زشت» سومین و آخرین فیلم سه‌گانه دلار است و از نظر بسیاری از منتقدین بهترین فیلم این سه‌گانه هم به حساب می‌آید. تصاویری پاک‌نشدنی از ذهن با موسیقی متعالی؛ یک شاهکار اساسی تقریبا در تمام سطوح که شکست‌ناپذیر است و در میان تمامی آثار وسترن نمونه‌ مشابهی ندارد.

وسترن‌های اسپاگتی از برخی زوایا فرزندان ناخلف ژانر اصلی بودند اما سه‌گانه دلار لئونه و بویژه این فیلم پایانی، کاری کرد که وقتی حرف از ژانر وسترن به میان میاید بسیاری از مخاطبان سینما به یاد وسترن‌های اسپاگتی بیافتند. در واقع اگر امروز یک کارگردان بخواهد وسترن بسازد سرنخ‌های زیبایی‌شناختی خود را از همین فیلم‌های ایتالیایی دهه ۱۹۶۰ می‌گیرد نه مثلا وسترن‌های کلاسیک جان فورد و معاصرانش (برای مثال به تارانتینو و تاثیرپذیری‌اش از این وسترن‌های ایتالیایی توجه کنید). حتی پارودی‌های ژانر وسترن که با دوئل‌های دراماتیک و موسیقی این آثار شوخی می‌کنند هم در واقع با وسترن‌های اسپاگتی شوخی می‌کنند نه وسترن‌های سنتی آمریکایی. همه این نکات نشان می‌دهد وسترن‌های لئونه و خوب، بد،‌ زشت به عنوان بهترین و معروف‌ترین‌شان تا چه حد حایز اهمیت بوده‌اند.

در این فیلم سینمایی ماهیت شخصیت‌ها، شیوه تدوین و فیلم‌برداری صحنه‌های اکشن (زوایای دوربین، نماهای بسیار نزدیک از صورت‌ها و چشم‌ها و تقاطع این نماها با برهوت وسیع اطراف شخصیت‌ها) و البته موسیقی بسیار کلیدی موریکونه همه و همه باعث شدند فیلم به یکی از نمادین‌ترین، اسرارآمیزترین و تاثیرگذارترین آثار وسترن تاریخ سینما تبدیل شود. بی‌راه نیست اگر بگوییم همین قدرت و کیفیت باعث شد کلینت ایستوود بتواند از خود شمایلی جاودانه در ژانر وسترن به یادگار بگذارد و بازی او در ذهن سینمادوستان ماندگار شود.

قدرت و عظمت فیلم لئونه به حدی بود که بعضی صاحب‌نظران معتقدند همه وسترن‌های بعدی به نوعی تعقیب سایه این فیلم بوده‌اند. حضور ایستوود در این فیلم سینمایی نه تنها از او ستاره بزرگتری ساخت بلکه در عمل نام ایستوود را با یکی از بهترین و درخشان‌ترین وسترن‌های تاریخ سینما گره زد.

منبع