میل بلدها: هر چند میلهای راهنمایی که در سراسر ایران زمین و به خصوص در بیابانها وجود دارند امروز اغلب تبدیل به آرامگاه شدهاند ولی از نام میل که میتوان آن را به میان راه تعبیر کرد و نام ویژه آنها چون رادکان، رسکت و لاجیم و یا قدمگاه به خوبی بر میآید که نخست این گونه بناها برای راهنمایی یا آسودن مسافران ساخته شده، ولی پس از آن گاهی به آرامگاه بانی خود یا فردی مشهور که در آن نزدیکی یا در حین سفر درگذشته، تبدیل شدهاند. مثلاً قدمگاه نیشابور پیش از آنکه علی ابن موسی الرضا (ع) به توس برود، میل راهنمایی بیش نبوده و شاید در کنار خود ساباط یا رباطی داشته ولی پس از مسافرت آن حضرت و به یاد اجتماع پرشور و عظیمی که از پیروان و دوستداران خاندان پیامبر در بیرون آن برپا شد، نام قدمگاه یا به اصطلاح امروز بنای یادبود به خود گرفته و به همین مناسبت بعدها در زمان شاهان شیعی ایران گسترش یافته و ایوانها، صفه ها، رباطها و خانهایی بر آن افزوده شده است.
ساباط: ساباط نیز از دیگر بناهای وابسته به راه بوده است. جزء اول آن، ((سا)) به معنای آسایش و جزء دومش پسوند ((بات)) نمودار ساختمان و بنا و آبادی و عمارت است، و روی هم رفته به جای استراحتگاه و آسایش امروزی بکار میرفته است. ساباط به کلیه بناهایی که به منظور آسودن برپا میشده، چه در شهر چه در بیرون از آن اطلاق میشده است. ساباط دارای سه تا هفت دهانه سرپوشیده است که دو سوی آن تخت گاههای کوچکی به اندازه یک تخت یا نیمکت قرار دارد و اغلب دهانه میانی درگاه آب انباری است که آب خنک و گوارا دارد. این واژه که تقریباً به همه زبانهای آرامی، ایرانی، فرنگی و تازی وارد شده، در زبانهای ایرانی و از آن میان فارسی ریشه کهن دارد. جزء اول آن ((سا)) به معنای آسایش و جزء دومش پسوند ((باط)) نمودار ساختمان، بنا، آبادی و عمارت است و در آخر بسیاری از واژهها چون رباط، کاربات، خرابات و جز اینها آمده است و روی هم رفته به جای آسایشگاه و استراحتگاه امروز به کار میرفته است. ساباط به کلیه بناهایی که به منظور آسودن برپا میشده، چه در شهر و چه در بیرون از آن، اطلاق میشده است. در شهرستانهای جنوبی ایران هنوز هم این واژه درست در جای خود به کار میرود.
رباط: رباط در اصل کلمهای عربی است و پس از پیدایش دین اسلام، در ایران متداول شده. این کلمه را ابتدا در زمان تسلط تازیان بر ایران، برای پستهای امدادی سربازخانهها و ایستگاههای نظامی بکار بردهاند. ((رباط)) به معنی بستن و پیوند دادن است و بیشتر به معنی بستن حیوان در نقطهای برای نگهداری و محافظت به کاررفته و سپس به همین تناسب به معنی محافظت و مراقبت به طور کلی آمده است. ((مرابطه)) به معنی محافظت مرزها و هم چنین به معنی مراقبت از هر چیز دیگر میآید چنان که در قرون نخستین اسلامی غازیان ثغور (جنگجویان مرزها) و داوطلبان جنگ با کفار را مرابطون میگفتند. به محل بستن و نگاهداری حیوانات نیز ((رباط)) گفته میشود و به همین تناسب کاروانسرا را در زبان عربی ((رباط)) میگویند.
کاربات: کاربات چنانچه پیداست خانه کاروان است و پیش از اسلام به جای کاروانسرا بهکار میرفته و آن نیز مانند رباط دارای اتاق، حوض و پایاب است و گاهی فقط دو یا سه اتاق دارد و نمونه آن در آبادیهای کنار شاهراه کهن فارس کهن خودنمایی میکند.
خان: خان نیز همان کاروانسرا است و این واژه در زبان تازی به طور مطلق به جای کاروانسرا بهکار گرفته شده است. خان معنای دیگری هم دارد که شامل نمای ایوان و باغچه جلوی عمارت های بزرگ میشده و بیشتر با نام ((جلوخان)) مشهور است.
آب انبار: (امبار) آب انبار و منابع آب نوشیدنی در سراسر راههای ایران و در شهرهای این سرزمین به تعداد بسیار دیده میشود و بعضی از آنها که در شهرهای خشک و کم آب ساخته شده خود اثری بسیار زیبا و از لحاظ معماری شایان توجه است.
قلعههای راهداری: قلعههای راهداری به گونهای حفاظت از راه و برقراری امنیت کاروان و کاروانسرا، حفاظت از میل بلدها، تعمیر راه و گزارش خرابیهای آن حفاظت از راههای مرزی و… را بر عهده داشتهاند که بر سر گردنهها، در میانه کویر، کنار پلها و رودخانهها و گذرهای مهم یا در کنار کاروانسرا ساخته میشدند. دژها یا قلعهها، از نقطه نظر نظامی در نواحیای که دارای خواص تاکتیکی نظامی بودند یا بر محور جاده و شهر تسلط داشتند، همچنین از نقطه نظر سربازان و ساختن اردوگاهها یا انبار کردن اسلحه و ذخایر نظامی ساخته میشدند.
میهمانخانه و دسکره: در کنار شهرهای نامی و آباد به ویژه شهرهایی که در دورههای مختلف تاریخی پایتخت ایران بودهاند کاروانسرای بزرگ، زیبا و باشکوهی دیده میشود که بیشتر آنها میهمانخانه بوده است و پادشاهان، امیران و فرمانروایان، میهمانان نامدار و گرامی خود را در آن جا پذیرایی میکردند. از جمله میهمانخانه بزرگ شاه عباسی در کاشان و کاروانسرای مادرشاه (جای میهمان سرای شاه عباسی) اصفهان و کاروانسرای وزیر در قزوین که تا صد سال پیش دایر بوده و فلاندن و کست معمار و نقاش فرانسوی از آنها سخن راندهاند.
قهوه خانه و چایخانه: در قهوه خانهها به مسافرانی که از راه میرسیدند و احتیاج به استراحت داشتند چای، قهوه، شربت یا ماست و دوغ داده میشد. در واقع چای از دوره قاجاریه و توسط کاشف السلطنه از هندوستان به ایران وارد شد و به تدریج در قهوه خانهها به مصرف رسید. تعداد قهوه خانهها در میان راههای ایران بسیار زیاد بوده است به نحوی که راههای قدیمی را میتوان از کنار سازههای ویرانه در کنار آنها پیدا کرد. این قهوه خانهها بیشتر در کنار پلها یا نزدیک رودخانهها، گردنهها و در کنار راههایی که از کویر میگذشت و خصوصاً در مجاورت چشمهها ساخته میشدند. اکنون که خودروها جای چهارپایان را در مسافرتها گرفتهاند این قهوه خانهها کمتر از گذشته مورد استفاده قرار میگیرند، ولی با این حال هنوز برخی از آنها متناسب با شرایط نوین به عنوان کافه، رستوران و چایخانه به حیاتشان ادامه میدهند.
این مطلب اولین بار به قلم حمیدرضا فرشچی و مهدی حاجی زمانی منتشر شده است.