چگونه سلامت روان را در خود تقویت نماییم؟ برای پاسخگویی به این سؤال ابتدا می‌بایست ابعاد سلامت روان را بشناسیم.

ابعاد سلامت روان چه هستند؟
خودپذیری از اصلی‌ترین ابعاد سلامت روان می‌باشد و از نگرش مثبت به خود سرچشمه می‌گیرد. فردی که دارای سلامت روان مناسب است، جنبه‌های گوناگون شخصیت خود را که شامل توانمندی‌ها و نقاط ضعف است، را می‌شناسد. یک راهکار عملی تقویت برای افزایش خودپذیری، ترسیم درخت توانایی است. در ابتدا یک درخت را ترسیم نموده و برای آن برگ‌هایی بکشید. درخت را به دو قسمت تقسیم کنید. برگهای سمت راست مختص توانایی‌های شما و برگهای سمت چپ، مختص نقاط ضعف شماست. درمورد توانایی‌ها و ناتوانی‌های خود فکر کنید و ازخود بپرسید با چه روشی می‌توانم توانایی‌هایم را پررنگتر و ناتوانی‌هایم را کم رنگ نمایم. برای مثال، شما دارای ناتوانی حرکتی هستید. شما می‌توانید با تقویت مهارت‌های رایانه‌ای و استفاده از خدمات الکترونیک، نیاز به تردد خود را کاهش دهید.

افرادی که روابط مثبت، گرم، رضایت‌بخش و مطمئنی با دیگران دارند و به رفاه دیگران اهمیت می‌دهند، از همدلی عمیق، محبت و صمیمیت برخوردارند، آنها مصالحه در روابط انسانی را درک می‌کنند و زندگی شادتری دارند و سعی می‌کنند همیشه چند دوست ثابت داشته باشند. البته عضویت در گروه‌های دوستی پر تعداد نیز مفید است. اما هر انسانی به یک یا چند دوست صمیمی نیاز دارد که درمواقع بحرانی، بتواند خود را از دام عواطف و احساسات منفی برهاند. انزوا درهنگام بحران هیچ کمکی به ما نمی‌کند اما یک دوست خوب، می‌تواند راهکارهای عملی را به ما ارائه دهد. برای افراد توانیاب، داشتن دوستان توانیاب یا غیر توانیاب فرقی ندارد، مهم این است که با افراد پرانرژی و امیدوار دوست باشید تا از آنها انرژی مثبت بگیرید. افراد نا امید دزد انرژی شما هستند و ذهن شما را مسموم می‌کنند.

در دنیای امروز سه نوع شخصیت وجود دارد. در انتخاب دوستان خود موارد ذیل را در نظر داشته باشید:
۱- مسموم کننده‌ها؛ یعنی کسانی که دلسردتان می‌کنند و خلاقیتتان را زیر پا می‌گذارند و مدام میگویند که نمی‌توانید کاری بکنید. ۲- سر به راه‌ها؛ یعنی کسانی که خوش قلبند اما سرشان به کار خودشان است. آنها به فکر نیازهای خودشان هستند، کار خودشان را می‌کنند و هرگز برای کمک به دیگران پا پیش نمی‌گذارند. ۳- الهام بخش‌ها؛ یعنی کسانی که پیش قدم می‌شوند تا زندگی دیگران را ارتقا دهند. ما باید الهام بخش باشیم و خودمان را با افراد الهام بخش احاطه کنیم و با آنها معاشرت بیشتری داشته باشیم.

ویژگی‌های افراد مسموم کننده
شاکی‌ها: از خیلی چیزها در دنیا شاکی هستند و معتقدند دنیا و همه آدم‌ها بد هستند. آنها هرگز خود را مسئول وقوع وقایع ناخوشایندی که تجربه می‌کنند نمی‌دانند و فکر می‌کنند آنچه برایشان پیش می‌آید تقصیر افراد خانواده، محیط کار و جامعه است. بدبین‌ها: آنها معتقدند اغلب اطرافیان می‌خواهند به آنها صدمه بزنند و به آنها حسادت می‌کنند. آنها همیشه دوست دارند آدم‌های موفق‌تر و شادتر از خود را کم اهمیت جلوه دهند و خود را خیلی بالاتر، موفق‌تر و سزاوار تمجید و تعریف می‌دانند. قربانی‌ها: آنها دوست دارند در هر موقعیتی خود را قربانی معرفی کنند. آنها علاقه دارند با دیگران درباره هر چیزی بحث کنند و آدم‌های اطراف را کنترل و وادار به انجام رفتاری کنند. استقلال طلبی، یکی دیگر از ابعاد سلامت روانی است. زمانی که شما خود مختار و مستقل هستید، در برابر فشارهای اجتماعی مقاومت می‌کنید و با معیارهای شخصی خودتان، مسائل و اتفاقات را ارزیابی می‌کنید.

این موضوع نیازمند تقویت درونی خودتان است. فردی که ارزش درونی خود را می‌داند با کوچک‌ترین بی‌توجهی دچار سرخوردگی نمی‌شود. متأسفانه در جامعه ما در برخی از موارد، برخورد مناسبی با یک فرد توانیاب نمی‌شود. در این موارد باید برخورد بد از طرف دیگران را به حساب نا آگاهی فرد گذاشت و رنجیده خاطر نشد و سعی کرد این برخورد بد را فراموش کرد.

سه توصیه کلیدی برای گسترش ظرفیت درونی و روان
۱- عادت به باز گو کردن مسائل و مشکلات خود نزد دیگران نکنید. بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را زیادتر می‌کند. 

۲- فقط به زمان حال فکر کنید، گذشته و آینده را جدی نگیرید. گذشته تمام شده و آینده، هنوز نیامده است. 

۳- به خودتان استراحت دهید. استراحت روزانه مانند؛ خواب روزانه، فیلم دیدن، استراحت‌های هفتگی مانند وقت گذاردن با دوستان و خانواده در آخر هفته‌ها و استراحت ماهانه یا سالانه مانند مسافرت، خیلی مفید است. تسلط بر خود و بر محیط تحت کنترل خود، از مشکل‌ترین ارکان سلامت روانی است. فرد موفق، در رابطه با اداره کردن خود و محیط اطراف، احساس تسلط و شایستگی می‌کند. او مجموعه پیچیده‌ای از فعالیت‌های خود را در کنترل دارد و از فرصت‌های موجود در محیط، استفاده مناسب می‌کند. او موقعیت‌هایی را انتخاب کرده و یا به وجود می‌آورد که با نیازها و خواسته‌ها و یا ارزشهای شخصی‌اش، مناسب باشد. شناسایی این موقعیتها برای افراد توانیاب، ازطریق مطالعه و پژوهش به وجود می‌آیند. خوشبختانه امروزه به واسطه اینترنت، به راحتی می‌توان با زندگینامه‌ها و شکست‌ها و موفقیت‌های افراد توانیاب موفق آشنا شد و از تجربیات آنان بهره برد.

آشنایی با مؤسسات خیریه و مؤسسات ارائه‌دهنده خدمات به توانیابان نیز، از طریق اینترنت امکان‌پذیراست. در برنامه روزانه خود حتماً ساعتی را به جستجو در اینترنت اختصاص دهید تا از کارهای جدید ایده بگیرید. تعیین هدف در زندگی، سبب ایجاد امید و انگیزه می‌شود. اهداف می‌توانند بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت باشند.

نکته مهم در تعیین هدف در فرد توانیاب، این است که اهدافش را باتوجه به نقاط قوت خود تعیین نماید. نه ازخود توقع بیش از حد داشته باشد و نه خود را دست کم بگیرید. نکته دیگر درتعیین هدف، لذت بردن از انتخاب هدف است. مثلاً برای خود برنامه‌ریزی کنید که تا شش ماه آینده نقاشی یاد می‌گیرید. رشد شخصیت لازمه سلامت روان است. افرادی که احساس می‌کنند جریان رشد انتها ندارد، فکرشان را به روی تجربیات جدید باز می‌کنند و سعی در تجربه موضوعات جدید می‌کنند. توانیابان هم به صورت مداوم باید به فکر رشد خود در تمامی زمینه‌ها ی جسمانی، عاطفی، روانی و غیره باشند و دستیابی به هیچ هدفی را برای خود غیر ممکن نبینند. شاید رسیدن به برخی از آرزوها برای افراد توانیاب، سخت‌تر باشد اما غیر ممکن نیست، تنها باید با توجه به توانایی خود انتخاب مناسبی داشته باشند. مثلاً به توانیاب جسمی حرکتی که به رشته روانشناسی علاقه‌مند است، توصیه می‌شود کار با بزرگسالان را انتخاب کند چون برای کار با کودکان نیازمند حرکت و بازی است.

چگونه اعتماد به نفس خود را تقویت کنیم؟
برخوردار از مرکز کنترل درونی باشیم یعنی غم و شادی ما وابسته به عوامل خارجی نباشد. این روحیه مستلزم این است که “من قوی” و تصویر صحیح از خود داشته باشیم. از لحاظ جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی از خود مراقبت کنیم و میانه‌روی را در افکار، احساسات و رفتارهای خویش حفظ کنیم. توانایی بخشش اشتباهات خود و دیگران را داشته باشیم. مسئولیت اداره زندگی خود را به عهده گیریم، به نقطه نظرات دیگران گوش دهیم و از تجارب آنان بهره‌مند شویم، زیرا اعتماد به نفس ما باید به دور از خودبینی و غرور باشد. از اینکه مورد انتقاد قرار بگیریم نهراسیم. اگر از نقاط قوت و ضعف خود آگاهی داشته باشیم، همواره در حال پیشرفت و ترقی بوده و از ریسک‌های مثبت در زندگی بیم نداریم. هیچ‌گاه خود را مورد سرزنش مخرب و شدید قرار نمی‌دهیم زیرا به خویشتن و توانایی خویش ایمان و اعتقاد داریم و با اعتماد به تصمیم گیری‌هایمان جلو می‌رویم و خودمان را با دیگران مقایسه نمی‌کنیم. ما میدانیم که نیازی به اثبات و توجیه افکار و عقاید خود به دیگران نداریم، در مورد آن که دیگران چگونه نسبت به ما می‌اندیشند، واهمه و نگرانی نداریم. باور داشته باشیم که فردی با ارزش، با قابلیت، توانمند، دوست‌داشتنی، پذیرفتنی و مهم هستیم و از مسئولیت فرار نمی‌کنیم. مثلاً زمانی که با تأخیر سرکار می‌رسیم، ترافیک را بهانه نمی‌کنیم و واقعیت را با شجاعت تعریف می‌کنیم. نباید از انجام کارهای پرچالش سرباز زده و اجازه ندهیم ترس، زندگی‌مان را در بر گیرد.

البته واقع‌بینی در زندگی بسیار ضروری است اما توجه زیاد به نکات منفی می‌تواند ما را از شروع هر کاری منصرف نماید. باید توجه داشته باشیم که تجربه‌های جدید، باعث تقویت و پیشرفت شخصیت ما خواهد شد. البته ممکن است در این مسیر، شکست بخوریم و دچار سختی شویم ولی باید بدانیم که زندگی همیشه در راحتی و رفاه و آرامش پیشرفت نمی‌رود. اگر بخواهیم موفق شویم، باید راحت‌طلبی را کنار بگذاریم و کار را شروع کنیم و هرگز هیچ‌کدام از وظایفمان را به هفته بعد موکول نکنیم. تلاش نکنیم بر دیگران تسلط یابیم و یا همه را راضی نگه داریم. درباره مردم قضاوت و پیش‌داوری نکنیم و هرگز با هیچ کس جز خودمان رقابت نکنیم.

ویکتور فرانکل روان شناس معنا گرا برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه پیشنهاد می‌کند: ۱- اگر انسان چیزی خلق کند، زندگی‌اش می‌تواند با معنا باشد. در اینجا انسان از خود سؤال می‌پرسد من برای چه کسی زنده هستم؟ ۲- انسان معنا را در شیوه تجربه کردن زندگی یا کسی را دوست داشتن می‌بیند. در اینجا انسان از خود می‌پرسد من برای چی زنده هستم؟ ۳- انسان معنا را در بحبوحه مشکلات سنگین در می‌یابد، طرز بر خوردی که ما نسبت به رنج انتخاب می‌کنیم.

در جایی که با یک سرنوشت غیر قابل تغییر روبه‌رو می‌شویم، مثلاً ابتلا به یک بیماری غیر قابل علاج، مرگ یک عزیز، یک موقعیت نا امید کننده و… در این جاست که زندگی را معنا می‌کنیم و از خود می‌پرسیم، چرا نگرش مثبت در برابر سرنوشت غیر قابل تغییر و اجتناب‌پذیر نداشته باشم؟ ویکتور فرانکل معتقد است که درست در جایی که با یک موقعیت رو به رو می‌شویم که به هیچ‌وجه نمی‌توانیم تغییرش دهیم، آنجاست که از ما انتظار می‌رود که خود را تغییر دهیم، رشد کنیم و بالغ شویم و از خود فراتر رویم.

این مطلب اولین بار در فصلنامه توان‌یاب به قلم دکتر ریحانه ملانوروزی منتشر شده است. منتشر شده است.