این نکته را در نظر داشته باشید که هر برنامهای که مخصوص کودکان ساخته میشود، کمی عجیب است. انیمیشن «دورا، دختر جهانگرد» که مدت طولانی در حال پخش بود نیز از این قاعده مستثنی نیست. این مجموعه تلویزیونی دربارهٔ دختری به نام دورا است که عاشق ماجراجویی و سفر است. کولهپشتی سخنگو و یک میمون نیز او را در ماجراجوییهایش همراهی میکنند. دورا در هر سفر، به مخاطبانش زبان اسپانیایی نیز یاد میدهد. خوشبختانه، تمام شخصیتهایی که در لایواکشن «دورا و شهر گمشده طلایی» Dora and the Lost City of Gold میبینیم، از شخصیتهای مجموعه انیمیشنی بودهاند و حالا ماجراجوییهایی در دنیای واقعی رقم زدهاند.
بدیهی است که لایواکشن جدید جیمز بابین به داشتن برداشت کلی از سریال دو دهه قبل وفادار مانده است: چند بچهٔ خندان که به سمت جنگل حرکت میکنند، تجهیزات کوهنوردی و رفیقهای حیوانی آنها به اضافهٔ آموزش اسپانیایی در طول مسیر. ظاهرا، تبدیل شدن این سریال انیمیشینی به فیلم لایواکشن کمی احمقانه بهنظر میرسد. وقتی دورای خردسال (مادلین میراندا) ناگهان رو به دوربین شروع به حرف زدن با مخاطب خیالی میکند، والدینش (اوا لونگوریا و مایکل پنیا) با شوخی به آن بیاعتنایی میکنند. مسلما، دورا بزرگ میشود و دیگر این کار را انجام نمیدهد.
اما چنین نمیشود. حالا به ۱۰ سال بعد میرویم و دورای نوجوان (ایزابلا مونر) در «دورا و شهر گمشده طلایی» به تصویر کشیده شده است. او همچنان با یک میمون برای ماجراجویی به جنگل میرود، همچنان با مخاطب خیالی در تعامل است و همچنان تماموکمال از دنیای واقعی کنار دور است. جذابیت مونر به سرگرمکننده و دوستداشتنی بودن شخصیت دورا کمک کرده و حالوهوای فیلمی که در آن قرار دارد را پیچیده و حیلهآمیز کرده است.
به روش فیلم «دختران بدجنس»، دورا به صورت موقت به شهر میرود تا با خانوادهاش ( شامل دوست و فامیل دوران کودکیاش دیگو با بازی جف والبرگ) بماند و در همین حین والدین دورا قرار است در اعماق جنگل، به جستجوی شهر گمشدهٔ طلایی بروند. شادی بیامان و استعداد بالای دورا در علمآموزی باعث تعامل مناسب با دوستان و آشنایانش نمیشود و ناتوانی او در ارتباط با دیگر بچهها اوقات ناخوشایندی را برای او رقم میزند (هر چه باشد او نوجوانی است که کل زندگیاش را تنها با والدینش سپری کرده است).
البته روحیهٔ جسور دورا او را به حرکت وا میدارد؛ حتی اگر دیگو مانعش شود، سامی (مادلین مادن) سعی در زمین زدن او داشته باشد، و رندی (نیکلاس کومبه) گیج که خواستار دوستی با دوراست و تلاش میکند تا او را درک کند، هیچ کدام سد راه دورا نمیشوند. هیچ راهی بهتر از برگرداندن شخصیت اصلی دورا به او وجود ندارد، مگر آنکه دورا را به جایی ببریم که در آن خوشحالترین است: جنگل. در میانهٔ مشکلات دورا در مدرسه، والدین دوستداشتنی او که ظاهرا به هدفشان در گوشهٔ دیگری از دنیا رسیدهاند، جستجوی خود برای یافتن شهر گمشده طلایی (که با نام «پاراپاتا» نیز شناخته میشود) را متوقف میکنند و کمی همهمه و هیجان به وجود میآورند.
زمانی که بچهها از طرف مدرسه به یک اردوی آموزشی میروند، دورا، دیگو، سامی و رندی دزدیده میشوند و بالاخره به دست جستجوگران بدجنس گنج میافتند. آنها میدانند والدین دورا مشغول چه کاری هستند و به دنبال راحتترین راه برای رسیدن به هدفشان هستند.
آلهاندور (با بازی اوگینو دربز ستارهٔ مکزیکی) آنها را نجات میدهد و همه با هم راهی جنگل میشوند تا والدین دورا و پاراپاتا را پیش از هجوم افراد شرور، نجات دهند.
بخشی از این فیلم یادآور «جومانجی» و بخشی هم یادآور «ایندیانا جونز» است. حالا اعضای ناسازگار این گروه باید به وظایف اصلیشان برسند (دیگو در پی بازپسگیری عشقش نسبت به دنیای وحشی است، سامی باید آرامتر باشد، رندی باید دست از جیغ کشیدن بردارد و آلهاندور باید به خانه بازگردد) و در این میان تنها دورا میدرخشد. با وجود عیبجوییهای شدید نسبت به منبع اصلی فیلم، «دورا و شهر گمشده طلایی» باز هم سراغ برخی استعارههای عجیب فیلم اصلی مثل آن پازلهای جنگلی و حیوانات سخنگو میرود.
اما همه چیز با شوخی و خنده پیش میرود. هرچند تماشاچیان خردسال همچنان شیفتهٔ فیلم میشوند، تماشاچیان بزرگسال هم از دیدن پیچیدگیهای غیرعادی که تلفیق برنامهٔ اصلی و ماجراهای خاص این فیلم است، لذت میبرند.
البته در طول ماجراجویی در جنگل جذابیتهای کمی در داستان دیده میشود (در یک جا، سامی و رندی از گروه جدا میشوند تا صرفا لحظاتی بعد دوباره به گروه ملحق شوند). گیرایی مونر و همچنین ذات جذاب فیلم به پیشروی آن کمک میکند. اگر تمام اقتباسهای سینمایی از داستانهای دوستداشتنی میتوانستند تا این حد تازه و سرگرمکننده باشند، نگرانی کمتری دربارهٔ صنعتی که در محاصرهٔ داستانهای بازیافتی قرار گرفته و هیچ ریسکی قبول نمیکند، وجود داشت. «دورا و شهر گمشده طلایی» هم دربارهٔ همین موضوع است.
نظر سایر منتقدان
نتیجهٔ فیلم «دورا و شهر گمشده طلایی» بهطرز عجیبی جذاب شده و فیلم بهطرز استثنایی مناسب سن کودکان است که در آن بزرگسالان رفتاری احمقانه دارند و بچهها (بهخصوص دخترها) عاقل و باهوش هستند.
سیمران هانس | The Observer
بازی و حرکات در این فیلم لایواکشن اقتباسی کمی ملایم و بیخطر در نظر گرفته شده است. بابین در اوج فیلم جریان جغرافیایی در اطراف پاراپاتا را از دست میدهد، اما هیجانهای بصری اهمیت چندانی ندارند. همه چیز دربارهٔ دختر اصلی داستان دورا است.
کیتی والش | شیکاگو تریبون
حتی اگر یک قسمت از سریال «دورا، دختر جهانگرد» را ندیده باشید، باید خیلی گنداخلاق باشید که حتی ذرهای از این فیلم لذت نبرید.
رندی کوردووا | آریزونا ریپابلیک
دیزنی، دقت کن: این راهی است که میتوان یک لایواکشن جذاب و جدید از یک کارتون ساخت.
سارا استوارت | نیویورک پست
هرچند ممکن است «دورا و شهر گمشده طلایی» از منطق فکری و تأثیر پایینی برخوردار باشد، همچنان یک داستان دوستداشتنی دربارهٔ خودِ واقعی بودن است که به طرز فکر دیگران اهمیتی نمیدهد.
جینا بوش | آیجیان
منتشر شده در بلاگ نماوا