«زمانی فرا خواهد رسید که فیلمهای ابرقهرمانی، راه فیلمهای وسترن را خواهند رفت». جملهای که استیون اسپیلبرگ در سال ۲۰۱۵ بر زبانش آورد و درحالی که فیلمهای ابرقهرمانی هنوز هم به حیات خود ادامه میدهند و نمیتوان به این زودی، مرگی را برای این ژانر محبوب متصور شد، اسپیلبرگ با گفتن این جمله، منظور مشخصی داشته است.
عمر محبوبیت ژانرها محدود است. البته قطعا تجدید قواهایی انجام میشود، اما ژانرهای سینمایی بسیاری بودهاند که به مانند دایناسورها منقرض شدهاند. حالا علتش زیادروی است یا تغییر سلیقه، هیچ ژانری شکستناپذیر و جاودان نیست. با این حال، تمامی فیلمسازان دلشان نمیخواهد که ژانرها چمدانشان را ببندند و به سوی خاطرات رهسپار شوند. برخی از ژانرها شاید روزهای باشکوه خود را دیدهاند، اما حتی حالا هم، فیلمهای زیادی هستند که به ژانرهای سینمایی گذشته ادای احترام کردهاند. بعضی وقتها ژانر را از نو میکوبند و میسازند و بعضی وقتها دقیقا آن را کپی میکنند. فهرست زیر برخی از بهترین فیلمها از ژانرهای فراموششده است. آخرین بازماندهها از نسل ژانرهای دوستداشتنی گذشته.
۱. فیلم لگو بتمن (The Lego Batman Movie)
- ژانر: فیلم نقیضه یا هجو (Parody Movie)
- محصول: ۲۰۱۷
- کارگردان: کریس مککای
- صداپیشگان: ویل آرنت، زک گالیفیاناکیس، مایکل سرا، رزاریو داسون، ریف فاینز
- امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۳ از ۱۰
فیلمهای هجو بعد از ساختههای گروه سه نفرهی «زاکر، آبارهامز و زاکر» همگی به نوعی منقرض شدند و با این وجود که بسیاری از فیلمهای آنها، کمدی برای مخاطب بزرگسال بود، برخی از فیلمهای خلف آنها که به این ژانر وفادار هستند، برای کودکان ساخته شدهاند.
فیلم لگو ورای چیزی صرفا ملموس برای کودکان بود، اما سکانسهایی را نیز از سایر فیلمهای کودکانه که در آن دهه عرضه شده بودند، به عاریه گرفته است. این فیلم روشهای پست و کمارزشی را که برای فیلمهای کودکانه به کار گرفته میشود، دست انداخت و به سخره گرفت. مثل آهنگهای بیمزه، خوشبینیهای آزاردهنده و اینکه چگونه در پیام این فیلمها نوعی اجبار وجود دارد.
فیلم لگو بتمن نیز تقریبا همهی این کارها را انجام میدهد اما این فیلم در نحوهی مواجه و رفتارش با این قهرمان نقابدار به شکل تحسینبرانگیزی، شوخطبعانه برخورد میکند. با میراث بتمن در فیلمهای سینمایی و فرهنگ و باورهایی که پیرامون این شخصیت محبوب شکل گرفته است. در واقع این فیلم، هجوی مستقیم از خود بتمن است. همانگونه که شخصیت لسلی نیلسن در سریفیلمهای «سلاح عریان» بدبخت و بیچاره بود ولی برای همتایانش فردی شایسته و لایق به حساب میآمد، غمگینی بتمن نیز تنها میتواند با نبود احساسات غالبش در فیلمهای لایو اکشن همخوانی داشته باشد.
اساس فیلم که بر مبنای به کارگیری بتمن است، بسیار سرگرمکننده است و او را در قالب یک فرد افسردهی رومانتیک ناامید از عشق و مصاحبت به تصویر میکشد. بعد از آن همه مبارزه با جنایت و اینکه هیچکس را ندارد که در خانه به انتظارش بشیند. در حالی که اینها هستهی مرکزی داستان را تشکیل داده است، لحظات کوتاهی وجود دارد که این فیلم را به یک هجو تمام عیار تبدیل میکند. اینکه فیلم چگونه خودش را وقف میکند تا دربارهی صدای کریستین بیل جک بسازد، گذشتهی نه چندان درخشان شخصیت بتمن و شکایتهای بیوقفهی طرفدران از کمبود ابرشرورها در سریفیلمهای شوالیهی سیاه. این فیلمی است که هر چیزی را که شما از هجو شخصیت و فیلم بتمن انتظار دارید، در آن موجود است. چه یک اتفاق کوچک باشد مثل صمیمیت و دوستشدن جوکر و بتمن یا یک چیز خیلی رک و بی پرده به مانند شوخی با اسم واقعی شخصیت رابین. این فیلم چیزی را از قلم نینداخته است.
۲. لا لا لند (La La Land)
- ژانر: موزیکال هالیوودی (Hollywood Musical)
- محصول: ۲۰۱۶
- کارگردان: دیمین شزل
- بازیگران: رایان گاسلینگ، اما استون، جان لجند، رزماری دویت
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
وقتی پای ژانرهای مردهی زیادی به میان میآید، ورودیهای جدید به ژانر، نیت این را دارند که خودشان را بازسازی کنند و بر خلاف آداب و رسوم ژانر عمل کنند تا بتوانند محصول کاملا جدیدی را عرضه کنند. «لا لا لند» خود را در این مسیر غوطهور میکند، اما از طرفی فیلمی است که از عصر طلایی ادامهدار موزیکالها لذت میبرد.
به مانند فیلمهای قدیمی، داستان عاشقانهی میا و سباستین نیز عشقی سنتی با سوز و گداز فراوان است که تقریبا در تمامی اوقات، شادی و نشاط در لحظات فیلم جاری است. چهرهی فیلم شکلی عاشقانه به خود گرفته است و سکانسهای طولانی موزیکال فیلم، یادآور ستارههای سالهای دور فیلمهای موزیکال یعنی فرد آستر و جین کلی است.
اما چرا همچنان «لا لا لند» به عنوان فیلمی در نظر گرفته میشود که خلاف مسیر ژانر خود حرکت میکند؟ دلیلش به خاطر نگاهی است که به هالیوود دارد. اینجا مصون از خطا نیست اما مکانی است که دلشکستگی و پشیمانی و افسوس فراوان به همراه دارد. «لا لا لند» دربارهی فداکاری است، دربارهی گذشتن از عشق است که عملا در روزهای گذشته وجود نداشت. نقطهی مرکزی جایگاه درخشان فیلم، سکانس تست بازیگری است، سوگواری برای بسیاری از استعدادهای سینما که برخی لیاقتش را دارند و برخی دیگر نه. افرادی که اسیر جذابیت هالیوود میشوند اما به نظر میرسد که چیزی زیادی از آنها بیرون نمیآید.
۳. تصنیف باستر اسکراگز (The Ballad of Buster Scruggs)
- ژانر: وسترن سنتی (Traditional Western)
- محصول: ۲۰۱۸
- کارگردان: برادران کوئن
- بازیگران: جیمز فرانکو، برندن گلیسون، زویی کازان، لیام نیسون و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۳ از ۱۰
فیلمهایی که توسط برادران کوئن ساخته شدهاند، اصلیترین دلیل برای جایگاه والای فیلمهای نئو وسترن در سینمای امروز و توجه ویژه به این فیلمهاست. وقتی که فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» ثابت کرد که به تصویرکشیدن وجه تاریکتر از داستانهای قدیمی دزدان و قانون میتواند تاثیر زیادی داشته باشد اما با این حال وسترن سنتی، وسترن مرزهای بین دو کشور دیر زمانی است که از یادها رفته است. این فیلمها به شکل دردناکی کمیاب هستند اما برادران کوئن خودشان یکی از این فیلمها را ساختهاند که تناقضی حیرتآور در برابر مفاهیم قدیمی است، اما با این حال ادای دینی تمام و کمال دارد به آنچه که فیلمهای وسترن را به اثری بزرگ و به یادماندنی تبدیل میکند.
از حیث بصری، این فیلم بیشتر شبیه نامهی عاشقانهای به فیلمهای وسترن قرن بیستم است. پر از سالنهای تاریک و بزرگ، صحراهای وسیع و شهرهای پوشیده از برف است که تصاویر مشهوری از فیلمهای وسترن هستند، اما برادران کوئن به اینها بسنده نمیکنند و چهرهی جدیدی به وسترن میدهند مثل درهی دستنخورده و شبیه جنگل در داستان سوم و یا آسمان پوشیده از گل رز در داستان پنجم.
از طرفی، اسکراگز حسی از نمایش قهرمانانه از دلاوران وسترن قدیم است که در پی برقراری عدالت هستند. فیلم پر است از شخصیتهای طمعکار و نابخشودنی که هر آن تمایل دارند به همراه و یار و یاور خود خیانت کنند، هر لحظه که فرصتش پیش بیاید. خشونت فیلم، زننده و بدون هیچ حسی از پیشمانی است بر خلاف درستی و عدالتی که به نوعی در هفتتیربازیهای وسترنهای قدیمی وجود داشت. شاید کاملترین توضیح و شرح برای بیان مفهوم فیلم در داستان ابتدایی نهفته باشد، جایی که کابوی اصلی یک دیوانهی روانپریش است که میخندد و نیشش تا بناگوش باز است در حالی که به سمت هر کسی که به خودش جرئت به چالشکشیدن او را داده است، اسلحهاش را نشانه میرود.
۴. ستارههای پاپ: هرگز متوقف نمیشوند (Popstar: Never Stop Stopping)
- ژانر: مستندنما (Mockumentary)
- محصول: ۲۰۱۶
- کارگردان: آکیوا شفر، یورما تاکونی
- بازیگران: اندی سمبرگ، یورما تاکونی، آکیوا شفر، سارا سیلورمن و …
- امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶/۷ از ۱۰
حتی با وجود موفقیت سریال آفیس، مستندنماها به سختی به شکل فیلم درمیآیند. این فیلم به مستندنمای «این اسپینال تپ است» خیلی مدیون است، اما نهایتا از سبک خشک و بیرمق فیلم کریستوفر گست فاصله میگیرد.
در حالی که فیلمهای کریستوفر گست نسبت به شخصیتهای داستانش دلسوزانه برخورد میکرد و صرفا به جکهای روزمرهی طبیعت زندگی بشر اشاره میکرد، این فیلم میخواهد موزیسینهای خودخواه دههی ۲۰۱۰ را خرد و خمیر کند. آن هم با شوخیهای تند و تیزش. مقدار زیاد محتوای مبتذل و تلاش برای ارزیابی موانعی که از نظر سیاسی درست به نظر میآیند، با روشهای آرام کریستوفر گست فرسنگها فاصله دارد. پاپاستار به شکلی ماهرانه سیر تکاملی کمدی را به تصویر میکشد. شاهکاری از حماقتی ناپیدا و تصادفیبودن که صرفا محصول الگوی رفتاری نیستند بلکه خودشان از جزیرهی تنهایی سر بر آوردهاند.
۵. ضد مرگ (Death Proof)
- ژانر: فیلم درجهی ب (B Movie)
- محصول: ۲۰۰۷
- کارگردان: کوئینتین تارانتینو
- بازیگران: کرت راسل، رزاریو داوسون، ونسا فرلیتو، جردن لاد و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۵ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
فیلم درجهی ب شاید تنها ژانری است که هیچ امیدی به زنده شدنش نیست. از آنجایی که ذهنهای خلاق سینما و استودیوهای فیلمسازی از این میترسند که خطاهای عمدی و بیسر و پا بودن فیلم، به فیلمسازی ناشیانه تعبیر شود. اما از طرفی تارانتینو چندان اهمیتی به این موضوع نمیدهد!
«ضد مرگ» پر از ذوق و شوق فیلمهای درجهی ب قدیمی است. این فیلم از تکنیکهای فراموششدهی تدوین استفاده میکند، خون و خونریزی فراوان و اشارات آمیخته به طنز تا به مخاطب این را بگوید که بله! فیلمسازان میدانند که این چقدر دیوانهکننده است. حالا چه نوار پر از عیب باشد یا چشمک موذیانهی کرت راسل به مخاطب، «ضد مرگ» همهی آن چیزی است که فیلمهای گذشته با آن عالی و به یادماندنی میشدند. این فیلم میتوانست با برخی افکتهای عملی و درست و حسابی، کار را یکسره کند که در واقع این هم ادای احترامی به منبع الهام اصلی این فیلم یعنی «زودتر، ملوسک! بکش! بکش!» است، اما تارانتینتو پا را فراتر از این میگذارد. «ضد مرگ» وقتی که لازم است، متفکر است. فیلمنامهنویسی و کارگردانی تر و تازه و متعادل از زلزدن مردان هوسباز و حضور پررنگ صحنههای جنسی و از طرفی وجود فمینیسم و قدرت زنان علیه درندگی و دشمنان طماع، همهی آن جنون مختص تارانتینو را به تصویر میکشد.
۶. سایه (Shadow)
- ژانر: حماسهی تاریخی (Historical Epic)
- محصول: ۲۰۱۸
- کارگردان: ژانگ ییمو
- بازیگران: دنگ چائو، سون لی، ژنگ کای و …
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
حماسههای تاریخی قدیمی رفتهرفته از صحنهی سینما محو شدند. فیلمهایی که زمانی یکی از وزنههای اصلی جوایز اسکار بودند، با گذشت زمان چراغشان خاموش شد و دیگر حرفی برای گفتن نداشتند حتی با وجود موفقیت فیلم گلادیاتور. اما در این بین، یکی از افرادی که در خط مقدم احیای حیات این ژانر قرار دارد، ژانگ ییمو است. کسی که حماسههای شایان توجهی را تقریبا به مدت ۲۰ سال است که میسازد و یکی از فیلمهای اخیرش یعنی «سایه» مثالی بارز از این است که چرا کارکردن در این ژانر همچنان ارزش خود را دارد.
فیلمهای ووشیای او از فیلمهای حماسی اکشن قدیمی الهام میگیرند و به شکلی گسترده روی توسعه و پیشرفت آنها کار میکنند. این فیلمها پیچیدگی بیشتری دارند و طراحی صحنهی آنها از صحنههای در هم و برهم فیلمهایی مثل اسپارتاکوس بهتر است و روی پتانسیل منحصر به فرد نبردهای کوچک و بزرگ تمرکز ویژهای دارند. همچنین طراحی صحنه، شور و هیجانی مضاعفی نیز دارد که کمک میکند تا اثر شکل کاملی به خود بگیرد. خصوصا وقتی با فیلمهایی مقایسه میکنیم که قلمروی وسیعی داشتند ولی طراحی صحنهی آنها عادی و ساده بود.
با این حال، این فیلم هنوز هم به مانند فیلمهای حماسی بیخطاست به خصوص با گروه بازیگریاش. تقلید شخصیتها که هر کدام انگیزهها و وفاداریهای متفاوتی دارند، باعث میشود که این فیلم بیشتر شبیه به آثار شکسپیر شود. البته قطعا به مانند آثار شکسپیر، دیالوگهای قدرتمندی ندارد اما یکی از اندک فیلمهای مدرنی است که به هر کدام از شخصیتهایش اهمیت میدهد و با خطی مخصوص خودشان، آنها ساخته و پرداخته میکند. مدت زمان نسبتا کم این فیلم، آن را بیشتر در دسترس قرار میدهد اما از وسعت غیرقابل انکار و هدف غایی درام نمیکاهد.
۷. چاقوکشی (Knives Out)
- ژانر: کار چه کسی بود (Whodunnit)
- محصول: ۲۰۱۹
- کارگردان: ریان جانسن
- بازیگران: دنیل کریگ، کریس ایوانز، آنا د آرماس، جیمی لی کرتیس و …
- امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۹ از ۱۰
اندک افرادی فیلم «چاقوکشی» را فیلم بیعیب و نقصی میدانند. با این حال، چیزی که این وسط وجود دارد، مثالی درجه یک از این است که چگونه ژانری مرده، دوباره به حیات خود برمیگردد. این فیلم نوید یک فیلم تمامعیار از ژانر «کار چه کسی بود» را در داستانش میدهد اما به شیوهای جالب، به دلایل اصلی تباهی و نابودی خود نیز اشاره میکند که به نظر میرسد سعی در اصلاح قواعد این ژانر دارد.
«چاقوکشی» خیلی هوشمندانه عمل نمیکند. این بسیار شگفتانگیز و عجیب است که به بازیگران ستارهاش اجازه میدهد تا در سراسر داستان پرهیاهو و گیجکنندهاش و به عنوان جنگجوهای کمدی، وحشی و گستاخ ظاهر شوند. ولی از همهی اینها که بگذریم، تمامی اینها، همهی آن چیزی است که کمک میکند تا فیلمی به مانند «سرنخ» محصول ۱۹۸۵ چنین دوستداشتنی باشد. ضمنا، جانسن از رویهی خود نیز خارج میشود تا مخاطبش را گول بزند. در داستانی که از ابتدای فیلم به نوعی مشخص است که چه کسی قاتل است و به آنها اجازه میدهد تا کمی نفس بکشند و روی سایر اجزای مرموز داستان فیلم تمرکز کنند. این فیلم حتی حاشیهی داستان اصلی را نیز منحرف میکند. در حالی که فیلمهای قدیمی این ژانر پیامی سطحی و عمومی دربارهی طبقهی مرفهی داشتند که با خودشان در افتادهاند، «چاقوکشی» پر از ارجاعات سیاسی و توضیحات دربارهی طبقات جامعه است که آن را به چیزی بیش از یک بازیگوشی صرف تبدیل میکند و داستان تر و تمیزی را نیز تحویل مخاطبش میدهد.
۸. زندانیان (Prisoners)
- ژانر: نوآر (Noir)
- محصول: ۲۰۱۳
- کارگردان: دنی ویلنوو
- بازیگران: هیو جکمن، جیک جیلنهال، وایولا دیویس، ماریا بلو و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸/۱ از ۱۰
ژانر نوآر همواره چالشی عظیم برای منتقدان بوده است تا بتوانند تعریف معینی از آن ارائه کنند اما ویژگیها و خصیصههایی که فیلم نوآر دههی ۴۰ را میساختند، در تریلر جنایی ویلنوو، جانی دوباره به روحشان دمیده شد و به دوران جوانی خود برگشتند. در واقع نوآر ژانری است که در آن مجموعه داستانهایی با محوریت جنایت وجود دارد. اما نه جنایتهای متداول مافیایی. جنایتهایی شخصی. اعمالی جهنمی که هر کس که خود را با پوششی شیطانی در آنها دخیل کرده است، به راحتی نمیتواند از آن فرار کند و قطعا تاثیر خود را بر روی روح و روان و زندگی آن فرد خواهد گذاشت.
در مرکز داستان، کارآگاه لوکی قرار دارد. در حالی که این شخصیت معمولا آرام است، گیجی و سردگمی که او با آن مواجه میشود و ناتوانی او در حل پروندههای جنایی که در دست دارد، سبب خشمی افسارگسیخته میشود. دزدیدن کودکان به خودی خود عملی تاریک و شیطانی است، اما حس درماندگی که چهرهی جنایت دارد و با خودکشیها وقسمهایی علیه خدا ترکیب شده است، باعث خلق نوآری میشود که از شیطانیترین و منحوسترین فیلمهای عصر طلایی این ژانر هم بدتر و تاریکتر است.
نوآر همچنین ژانری است که هویتش را از پیچیدگیهای اخلاقی میگیرد که در اینجا به شکلی بینقص توسط شخصیت کلر داور (با بازی هیو جکمن) به تصویر کشیده شده است. جستوجوی شخصی او برای عدالت و جوابهایی که مییابد، تماشاکردنش بسیار آزاردهنده است. عمدتا به این دلیل که ویلنوو میخواهد تا مردم حس تضاد و کشمکش را درون خود حس کنند. جکمن میتواند هم به شکل آدمی ظالم به چشم آید هم به شکل آدمی عادل. اما مهم نیست که به چه شکلی به نظر برسد. چالش بزرگ و مهم این است که مخاطبان نفهمند دیگران چگونه اخلاقیات او را میبینند. این مورد را با خصیصههای اصلی ژانر ترکیب کنید چیزهایی مثل دیالوگ تلخ و سوزناک و پایانبندی تراژیک. این فیلم تجربهای ارزشمند و توام با بدبختی است که بسیاری از پیشینیان این ژانر به دنبال خلق چنین اثری بودند اما موفق به این کار نشدند.
۹. زنان کوچک (Little Women)
- ژانر: درام تاریخی (Period Piece)
- محصول: ۲۰۱۹
- کارگردان: گرتا گرویگ
- بازیگران: سرشه رونان، اما واتسون، فلورنس پیو، تیموتی شالامی، مریل استریپ و …
- امتیاز متاکریتیک: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۸ از ۱۰
درامهای تاریخی که حتی نایابتر از حماسههای تاریخی هستند، بسیار غیرمحبوب هستند. روزهایی که جوانمردی و رقص برای اسکار رقابت میکردند، به پایان رسیده است اما حتی اینها هم مانع از این نشد که گرتا گرویگ همهی توان خود را برای این اقتباس الهامبخش نگذارد.
«زنان کوچک» از ابتدا تا انتها پر از جزئیات است. لباسهایش، خانههای بزرگش. هر چیزی که قبلا اهمیت داشت، هنوز هم اینجا اهمیت دارد، که داستانهایی از عشقی سرکوبشده را شامل میشود که میتوان نمونهی مشابهش را در فیلمهایی مثل «هواردز اند» محصول ۱۹۹۲ یا «بازماندهی روز» محصول ۱۹۹۳ پیدا کرد. با این حال چیزی که در اصل به «زنان کوچک» کمک میکند تا به عنوان یک دارم تاریخی معاصر عمل کند، این است که چگونه از روزهای گذشته فاصله میگیرد. این فیلم با گامهایی روحانی و سرشار از زندگی، پرانرژیتر از تکرارهای قدیمی داستان الکات حرکت میکند. پرشهای زمانی، تضاد جالبی در زندگی شخصیت جو ایجاد میکند. کسی که سفر دور و درازش به رضایت خاطر و آزادی، بینهایت هوشنمدانهتر از نمونههای ساختهشدهی گذشته است. او به طرق مختلفی نمادی از طرفدارانی است که عاشق درام تاریخی هستند. خسته از کمبودها ومحدودیتها اما همچنان دلباخته و عاشق با افتخار و زیبایی که درونش نهفته است.
۱۰. سوپر ۸ (Super 8)
- ژانر: فیلم ماجراجویی کودکانه (Child Adventure Film)
- محصول: ۲۰۱۱
- کارگردان: جی. جی. آبرامز
- بازیگران: جوئل کورتنی، ال فنینگ، کایل چندلر و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
این روزها در فیلمها کودکان به خوبی به تصویر کشیده میشوند، مثل فیلم «آن» یا سریال «چیزهای عجیب» اما به ندرت حضور آنها برای مخاطبان جوان جذابیت دارد. این یک چالش بسیار سخت برای کودکان است تا ماجراجوییهای متقاعدکنندهای پیدا کنند که به آنها اجازه بدهد تا خودشان را روی پرده ببینند. بدون حال و هوایی تاریک یا زبان نامناسب. اینجاست که جی. جی. آبرامز وارد عمل میشود.
«سوپر ۸» فیلمی است که با حضور کودکان و برای کودکان ساخته شده است. حدس و گمان مخاطب را رها میکند و کارش فرارکردن با بچههایی است که اساسا در نقش کارآگاه ظاهر میشوند و لحظاتی دارد که ممکن است از ترس زهره ترک شوید و به عقب پرت شوید. این مورد از فیلمهای علمی تخیلی میآید و ادای احترامی به تهیهکنندهی فیلم یعنی استیون اسپیلبرگ است. این فیلم، ترکیبهای شگفتانگیز دو فیلم .E.T و گونیز را وارد داستان میکند و در عین حال، هویت خود را نیز حفظ میکند و خیلی به کمدی وابسته نیست تا باعث شود فیلم از ریخت و قیافه بیفتد. «سوپر ۸» توانایی این را دارد که رویاهای کودکانه را به حقیقت بدل کند بدون اینکه بیگناهی آنها را فدا کند. موردی که دوران کودکی را این چنین خاص و متمایز میکند.
منبع: Taste of Cinema
ممنون مقاله واقعا خوبی بود