اتان هاوک با فیلم‌های ترسناک، از The Purge تا Sinister، غریبه نیست، و حالا او بازی خود را برای فیلم وحشتناک دیگری به نام تلفن سیاه آورده است. این فیلم به کارگردانی اسکات دریکسون (دکتر استرنج) اقتباسی از داستانی کوتاه نوشته جو هیل است. دریکسون فیلمنامه اقتباسی را با سی رابرت کارگیل (شوم) نوشت و هر دوی آنها در کنار جیسون بلوم فیلم را تهیه کردند.

فیلم The Black Phone در سال ۱۹۷۸ اتفاق می‌افتد، جایی که پسر جوانی به نام فینی (میسون تیمز) توسط یک کودک‌ربای سریالی معروف به “The Grabber” (هاوک) ربوده می‌شود. او در زیرزمینی اسیر است که یک تلفن سیاه به دیوار آویزان است، اما قطع شده است. تلفن زنگ می‌خورد و فینی به آن پاسخ می‌دهد، اما متوجه می‌شود که صداهای آن طرف خط متعلق به قربانیان قبلی Grabber است. آنها هر کدام با دادن هشدارها و توصیه هایی در مورد نحوه دفاع از خود و فرار به او کمک می کنند تا زنده بماند.

اگر The Black Phone را دیده‌اید، و به دنبال ادامه دادن به این وحشت هستید، این لیست شما را در مسیر درست راهنمایی می‌کند.

The Boy Behind the Door (2020)

دیوید شاربونیر و جاستین پاول اولین بار در سال ۲۰۲۰ با اولین فیلم بلندشان، پسری پشت در، نویسندگی و کارگردانی را تجربه کردند. این فیلم درباره دو پسر جوان است که در حالی که در جنگل قدم می زنند ربوده می شوند. بابی که با بازی لونی چاویس (This Is Us) در صندوق عقب ماشین از خواب بیدار می‌شود و می‌خواهد فرار کند وقتی می‌شنود که بهترین دوستش کوین (ازرا دیویی) فریاد می‌زند. بابی وارد خانه ای می شود که کوین در اتاق زیر شیروانی زنجیر شده در آن نگهداری می شود و هر دو باید برای زندگی خود با دو بزرگسال با نیات پلید مبارزه کنند.

در حالی که این فیلم مانند The Black Phone هیچ جنبه ماوراء طبیعی ندارد، شباهت بین این دو فیلم به همان اندازه وحشتناک است زیرا دو پسر بازی خطرناک موش و گربه را با اسیرکنندگان خود انجام می دهند.

The Orphanage (2007)

یتیم خانه (همچنین با نام El Orfanato شناخته می شود) یکی دیگر از اولین فیلم های کارگردانی است که این بار از کارگردان اسپانیایی J. A. Bayona ساخته شده است. ۳۰ سال پس از به فرزندخواندگی، لورا (بلن روئدا) با همسرش کارلوس (فرناندو کایو) و فرزندخوانده ۷ ساله خود سیمون (راجر پرنسپ) به یتیم خانه ای که از آنجا آمده بود باز می گردد و قصد دارد یتیم خانه را به عنوان تسهیلاتی برای کودکان معلول باز کند.

مشخص می شود که سیمون HIV مثبت است، و مدت کوتاهی پس از نقل مکان به خانه، شروع به صحبت کردن و کشیدن تصاویری از “دوست خیالی” جدیدش، توماس، می کند. در طول مهمانی برای بازگشایی یتیم خانه، سیمون پس از مشاجره بین او و لورا ناپدید می شود. مدت زیادی پس از ناپدید شدن او، لورا شروع به شنیدن و دیدن چیزهایی می کند که او به عنوان پیام هایی از فراتر تفسیر می کند و سعی می کند به او کمک کند تا پسرش را پیدا کند.

The Lovely Bones (2009)

بر اساس رمانی به همین نام آلیس سبولد، استخوان های دوست داشتنی دختر جوانی به نام سوزی سالمون با بازی Saoirse Ronan (لیدی برد) را دنبال می کند که توسط همسایه خود، جورج هاروی (استنلی توچی) ربوده و به قتل رسید. او عواقب پس از آن را از یک “بین” اثیری تماشا می کند و بین انتقام گرفتن از قاتل خود و اجازه دادن به خانواده اش که از دست دادنشان شفا پیدا کنند، درگیر است. مارک والبرگ (بازگشتگان) و ریچل وایز (بیوه سیاه) نقش والدین داغدار سوزی را به همراه رز مک آیور (آی زامبی) در نقش خواهر کوچکتر سوزی بازی می کنند.

در حالی که سوزی با آشفتگی درونی خود دست و پنجه نرم می کند، هالی (نیکی سوهو) او را به سمت بهشت هدایت می کند، اما او کار ناتمامی در دنیای فانی دارد که نمی تواند آن را رها کند.

۱۰ Cloverfield Lane (2016)

این فیلم دومین قسمت از مجموعه کلاورفیلد و اولین کارگردانی دن تراختنبرگ است. این فیلم که توسط جی. هاوارد با بازی جان گودمن (آرگو) وارد اتاق می شود و به او اطلاع می دهد که “حمله ای” صورت گرفته است و پس از اینکه او را در ماشین خراب شده اش پیدا کرد او را برای امنیت به آنجا آورد. او به او می گوید که هوای بیرون سمی است و باید شکرگزار باشد که او را نجات داده است.

پس از اینکه هاوارد برخی رفتارهای تهاجمی و خشونت آمیز از خود نشان می دهد، میشل و سومین ساکن پناهگاه، امت (جان گالاگر جونیور)، تصمیم می گیرند تا از فرصت های خود با محیط بالقوه سمی بیرون استفاده کنند و برای فرار برنامه ریزی کنند.

What Lies Beneath (2000)

میشل فایفر (سایه‌های تاریک) نقش کلر اسپنسر را در این فیلم هیجان‌انگیز ماوراء طبیعی به کارگردانی رابرت زمکیس (بازگشت به آینده) بازی می‌کند. کلر رابطه کمی تیره با همسرش نورمن (هریسون فورد) دارد، به خصوص پس از اینکه دخترشان به دانشگاه رفت. او مجذوب همسایه های جدیدشان، مری و وارن می شود، که رابطه ای ناپایدار دارند. پس از شنیدن مشاجره شدید بین آنها، نگران مری می شود که ظاهراً پس از درگیری ناپدید می شود.

به زودی پس از ناپدید شدن مری، کلر شروع به تجربه اتفاقات ماوراء طبیعی در اطراف خانه اش می کند، که او تصور می کند تلاش های ناامیدانه مری برای تماس با او از آن سوی قبر است.

Split (2016)

Split یک فیلم هیجانی روانشناختی به نویسندگی و کارگردانی M. Night Shyamalan با بازی Anya Taylor-Joy (The Northman) و James McAvoy (His Dark Materials) است. این فیلم دنباله‌ای به نام Glass دارد که سومین قسمت از یک جهان ابرقهرمانی بالقوه است که توسط شیامالان ساخته شده است و با فیلم سال ۲۰۰۰ او به نام «Unbreakable» آغاز شده است.

وقتی کیسی (آنیا تیلور جوی) و دو دختر دیگر از پارکینگی در مرکز خرید پادشاه پروسیا ربوده می‌شوند، هر سه خود را در یک اتاق زیرزمینی محبوس می‌بینند. رباینده آنها، دنیس (مک آووی) به آنها توضیح می دهد که آنها به عنوان غذا برای “جانور” آنجا هستند. آنها به سرعت متوجه می شوند که دنیس یکی از ۲۳ شخصیتی است که کنترل بدن کوین وندل کرامب را به اشتراک می گذارد. کوین از DID (اختلال هویت تجزیه‌ای) رنج می‌برد و نمی‌تواند همیشه خود را تغییر دهد، مانند دنیس، پاتریشیا، یا ترسناک‌تر از همه، «جانور»، که ظاهراً توانایی‌های مافوق بشری دارد و تشنه گوشت انسان است.

Kiss the Girls (1997)

بر اساس رمان جیمز پترسون به همین نام، دختران را ببوس یک تریلر ماوراء طبیعی نیست بلکه یک قاتل زنجیره ای را دنبال می کند که زنان با اراده و موفق را هدف قرار می دهد. او خود را “کازانووا” می نامد و زنان را به عنوان حرمسرا شخصی خود در یک پناهگاه زیرزمینی در جایی خارج از دورهام، کارولینای شمالی، اسیر نگه می دارد. او به زنان اسیر مجموعه ای از قوانین می دهد که اگر می خواهند زنده بمانند باید از آنها پیروی کنند. اگر این قوانین را زیر پا بگذارند، آنها را به جنگل می برد و می کشد.

یک زن به نام کیت (اشلی جاد) موفق به فرار می شود و بعداً به کارآگاه الکس کراس (مورگان فریمن) می پیوندد که به کارولینای شمالی سفر کرده است تا به تحقیق در مورد ناپدید شدن خواهرزاده اش نائومی کمک کند که او مشکوک است که او در اسارت است.

The Haunting (1999)

این فیلم با بازی لیام نیسون (Taken)، لیلی تیلور (The Conjuring)، کاترین زتا جونز (شیکاگو) و اوون ویلسون (لوکی) بر اساس فیلمی به همین نام محصول ۱۹۶۳ ساخته شده است که خود بر اساس رمان شرلی جکسون ساخته شده است. The Haunting of Hill House. اکنون نسخه‌های مختلفی از این داستان وجود دارد، مانند مینی‌سریال استیون کینگ در سال ۲۰۰۲، Rose Red، و سریال Mike Flanagan در سال ۲۰۱۸ نت‌فلیکس The Haunting of Hill House.

The Haunting توسط Jan de Bont (Twister) کارگردانی شد و بر النور “نل” ونس (Lili Taylor) تمرکز دارد که از بی خوابی رنج می برد. پس از مرگ مادرش، نل با بی خانمانی مواجه می شود و موافقت می کند که در یک مطالعه بی خوابی که توسط دکتر دیوید مارو (لیام نیسون) در یک عمارت منزوی در روستایی ماساچوست برگزار می شود، شرکت کند. در طول شب اول مطالعه، تصادفی رخ می دهد که در نتیجه دو نفر از شرکت کنندگان ترک کرده و به نزدیکترین بیمارستان مراجعه می کنند. رویدادهای غیرقابل توضیح ماوراء طبیعی شروع به آزار شرکت‌کنندگان باقی‌مانده می‌کند، که اکنون برای بقیه مطالعه در املاک به دام افتاده‌اند. با وجود نیروهای ماوراء طبیعی تهاجمی آشکار، نل معتقد است که برخی از ارواح ساکن در آنجا سعی در کمک به او دارند.

IT (2017)

در حالی که هیچ کودکی در این فیلم اسیر نیست، نمی توان انکار کرد که The Black Phone شباهت زیادی به داستان دارد. جو هیل مطمئناً پدرش استفن کینگ را در توانایی‌های نویسندگی خلاقانه (و وحشتناک) خود دنبال می‌کند. شهر کوچک و خیالی دری، مین مملو از پوسترهای «شخص گمشده» است که کودکانی را نشان می‌دهد که ظاهراً بدون هیچ ردی ناپدید شده‌اند. پنی وایز ترسناک (بیل اسکارسگارد) ممکن است به جای بادکنک سیاه بادکنک قرمز بپوشد، اما با این وجود کودکان را هدف قرار می دهد.

پس از ناپدید شدن برادر کوچکترش جورجی (جکسون رابرت اسکات) در طوفان باران، بیل دنبرو (جیدن مارتل) با گروه دوستان مورد اعتمادش، ریچی (فین ولفهارد)، ادی (جک دیلن گریزر)، بورلی (سوفیا لیلیس) به جستجوی او ادامه می دهد. بن (جرمی ری تیلور)، مایک (انتخاب جیکوبز) و استنلی (وایت اولف). چیزی که آنها کشف می کنند یک موجود شیطانی باستانی به نام پنی وایز دلقک رقصنده است که هر ۲۷ سال یک بار دوباره ظاهر می شود تا از ترس و گوشت بچه های دری تغذیه کند. گروهی که با نام «باشگاه بازنده‌ها» شناخته می‌شوند، باید راهی برای رویارویی با بزرگترین ترس‌های خود و شکست دادن دلقک قاتل پیدا کنند.

Horns (2013)

این فیلم به قاتلان زنجیره ای یا آدم ربایی قربانیانی که سعی در فرار از اسارت خود دارند نمی پردازد، اما داستان از همان ذهن پیچیده ای می آید که The Black Phone را ساخته است. هورنز بر اساس رمانی به همین نام جو هیل، دانیل رادکلیف (هری پاتر) را در نقش ایگناتیوس «ایگ» پریش بازی می‌کند. پس از اینکه به دروغ متهم به تجاوز و قتل دوست دختر دیرینه خود، مرین (معبد جونو) شد، ایگ شروع به جوانه زدن شاخ های شیطان بزرگ از سرش می کند. او به زودی متوجه می‌شود که این شاخ‌ها به او این توانایی را می‌دهند که بر اطرافیانش تأثیر بگذارد و افکار و انگیزه‌هایی را که معمولاً برای خودشان نگه می‌دارند، انجام دهند و بیان کند. او از این قدرت های تازه کشف شده برای تعقیب قاتل واقعی مرین استفاده می کند و یک بیداری خونین را پشت سر او به جا می گذارد.