شهرت باعث میشود افراد مشهور دستشان برای انجام کارهای مختلف باز باشد و به راحتی بتوانند خودشان را در کارهای مختلف امتحان کنند. مثلا خوانندهها خیلی راحت بازیگر میشوند، بازیگرها خیلی راحتتر میتوانند مجری و خواننده شوند و این ماجرا همینطور ادامه پیدا کند. معمولا برخلاف عموم مردم برای آدمهای مشهور خیلی داشتن توانایی، استعداد و شایستگی محلی از اعراب ندارد و همین که یک شخص معروف یا همان سلبریتی جلوی دوربین قرار بگیرد کافی است. درست به خاطر همین اصل، هر روز بر تعداد بازیگرهایی که مجری میشوند افزوده میشود. چون تهیهکنندگان میخواهند با استفاده از عنصر شخص بازیگر، بر تعداد بینندگانشان اضافه کنند.
در حال حاضر برنامهی پیشگو با اجرای پژمان جمشیدی جدیدترین برنامهای است که یک بازیگر اجرایش را برعهده دارد. اجرای صمیمی و گرم جمشیدی به دور از زیادهگویی و شوخی، وجه دیگری از پژمان جمشیدی را پیش رویمان گذاشته است. او در این برنامه به خوبی کار اجرا را انجام میدهد و به برگ برنده برنامه تبدیل شده است.
در این سالها بازیگرهای زیادی مجری شدهاند؛ برخی موفق شدهاند و برای برخی دیگر مجریگری برایشان یک شکست کامل بوده است. در این مطلب اجرای بازیگرهایی که در این چند ساله مجری شدهاند را زیر ذرهبین بردهایم و بر اساس نقاط قوت و ضعف و کیفیت کارشان آنها را رتبهبندی کردهایم.
۱. مهران مدیری
- اجرا: دورهمی
مهران مدیری علاقهی زیادی به انجام کارهای مختلف دارد و به همین خاطر در کنار بازیگری و کارگردانی، خوانندگی هم میکند، مجری هم میشود و کارهای تبلیغاتی نیز انجام میدهد. مدیری قبل از اینکه صندلی برنامهی دورهمی را از مهراب قاسمخانی بگیرد و جایش بنشیند، تجربههایی در زمینهی اجرا داشت. او در برنامههایی که در دههی هفتاد میساخت، گاه در مقام مجری با افرادی از مشاغل مختلف صحبت میکرد و اندک تجربهای در این زمینه داشت.
در دورهمی نیز مدیری نشان داد توانایی اجرا را دارد و جزو معدود بازیگرهایی است که میتواند به خوبی مسئولیت مجریگری را برعهده بگیرد. مهران مدیری برخلاف بازیگرهای دیگری که مجری شدهاند با تسلط خوب بر بیان و بدن، خیلی خوب توانست تواناییهایش در اجرا را به مهمانانش دیکته کند.
همچنین مدیری قدرت بداههگویی خوبی دارد و خیلی سریع کلامی که مورد نیاز است را به مهمانش میگوید و به قول معروف حرف کم نمیآورد. داشتن طمانینه در صحبت کردن و بیان خوب در کنار سریعالانتقال بودن، سطح کار مدیری را از دیگر بازیگرها بالاتر برده است. همچنین طراحی سوالات در دورهمی خوب و جذاب انجام میشد تا تماشای یک برنامهی گفتوگو محور برای بیننده جذاب شود.
مدیری به لحاظ شخصیتی از کاریزمای خاصی برخوردار است و توانایی اجرای یک برنامهی گفتوگومحور و مدیریت آن را دارد. کارگردان شبهای برره امتحان خود را در مجریگری خوب پس داده و شاید در آینده او را بیشتر در مقام یک مجری ببینیم. مدیری با مجریگریاش نشان داد برای اجرا به چیزهایی بیش از چهره و شهرت نیاز است و بیان و بداههگویی چه نقش مهمی در مجری شدن دارد.
۲. رامبد جوان
- اجرا: خندوانه، گپ
در حال حاضر مهران مدیری و رامبد جوان بیشتر به عنوان دو مجری در تلویزیون شناخته میشوند تا بازیگر. هر دو چندین سال است که بر صندلی اجرا تکیه زدهاند و با سبک خاص خودشان توانستهاند برای برنامهشان مخاطب پیدا کنند. رامبد جوان نیز همچون مدیری توانست به خوبی از عهدهی کار اجرا بربیاید و خیلی زود خودش را به عنوان یک مجری کاربلد مطرح کند.
جوان قبل از خندوانه، با برنامهی گپ کار اجرا را امتحان کرده بود و در خندوانه این کار را به صورت خیلی جدیتر ادامه داد. ریسک جوان خیلی زود نتیجه داد و برنامهی خندوانه در فصلهای آغازینش، به یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیون تبدیل شد.
نوع اجرای جوان در فصلهای اول برای مردم تازگی و جذابیت داشت و مشابه آن را کمتر دیده بودند. لحن شوخ و طناز جوان در کنار انرژی و فعال بودنش به مذاق مردم خوش میآمد. او آن حالت خشک و اتوکشیده دیگر مجریهای تلویزیون را نداشت و خیلی راحت و خودمانی خندوانه را اجرا میکرد و همین مورد از دلایل دیده شدن خندوانه بود.
او در مواجهه با مهمانانش نیز همین حالت را داشت و با شوخی و خنده جدیترین سوالات را میپرسید. او با همین شیوه گفتوگوهلیش را مدیریت میکرد و معمولا گفتوگوهای او در فصلهای اول و دوم خندوانه خیلی جذاب و تماشایی بود. هر چند با گذشت چندین سال از ساخت خندوانه دیگر ایدهی برنامه و سبک اجرای رامبد جوان برای مردم تکراری شد و اگر او میخواهد باز هم به عنوان مجری کار کند باید به فکر ایدههای تازهتر باشد. البته از این نکته نباید گذشت که رامبد جوان دیگر آن صلابت و حس شوخطبعی گذشته را ندارد و مثل قبل نمیتواند طناز و بانمک باشد. جوان در خندوانه دچار روزمرگی شده و اگر این روتینکاری را به همین شکل ادامه دهد، دیگر اجراهای خودش نیز برای مردم جذابیت نخواهد داشت.
۳. سروش صحت
- اجرا: کتابباز
مجری شدن سروش صحت نیز از آن فکرهای دور از تصور بود. چرا که او برخلاف دیگر بازیگرها، چهرهای فتوژنیک ندارد ولی صحت با اجرایش نشان داد که کار اجرا فقط متکی به چهره و قیافه نیست و بیشتر بر بیان، دانش و جنبههای مثبت شخصیتی تکیه دارد. صحت در ادامهی راه موفقیتآمیزش در تلویزیون و سینما، به برنامهی کتابباز در شبکهی نسیم رسید. برنامهای گفتوگومحور دربارهی کتاب که مخاطبان تلویزیونی خیلی به آن نیاز داشتند.
کتابباز قالبی گفتوگو محور دارد و در هر قسمت مهمانها درباره کتاب و کتابخوانی صحبت میکنند. پیش از صحت، امیرحسین صدیق مجری برنامه بود و او هم در اجرای برنامه موفق بود اما برنامهی کتاب با اجرای صحت به یک برنامهی مخاطبپسند تبدیل شد و قسمتهای آن در شبکههای مجازی انتشار یافت.
یکی از دلایل اصلی به چشم آمدن برنامه به مجریاش برمیگردد. صحت عشق و علاقهی زیادی به کتاب دارد و زمانی بیشتر وقتش را در کتابخانهی ملی برای مطالعه میگذراند. تمام دوستانش میدانند که او عشق زیادی نسبت به خرید کتاب دارد و همین علاقه سبب شد تا اجرای او در کتابباز به چشم بیاید.
سروش صحت خیلی آرام و متین و خونسرد برنامه را اجرا میکند و آرامشش در حین اجرا خیلی به دل مینشیند. او نه برخلاف برخی مجریها زیاد حرف میزند نه میخواهد مهمانهایش را دست بیندازد بلکه در سکوت با اشتیاق به حرفهای مهمانهایش گوش میدهد و به بهتر شدن فضای گفتوگو کمک میکند.
گویی صحت در این سالها بیشتر از قبل به صلح درونی رسیده است و با گوشها و چشمهایی باز مشتاق دیدن و شنیدن است و به نظر همین مهمترین عامل در موفقیتش در چند ساله اخیر بوده است. صحت مطالعه میکند، به خوبی میبینید، میشنود و خیلی راحت و گرم برنامهاش را اجرا میکند.
هرچند گاهی نسبت به اشتباهات فاحش مهمانها و عدم تذکر و اطلاعرسانی صحت در برنامه انتقاداتی مطرح میشود ولی دایرهی اطلاعاتی مجریها نیز محدود است و نباید انتظار داشت تا مجری برنامه تمام ابیات شاهنامه را از حفظ باشد. تجربهی کتابباز نشان داد صحت به خوبی میتواند اجرای برنامههایی این سبکی را در دست بگیرد و برنامه را به خوبی در بیاورد. کتابباز یک اتفاق خوب در تلویزیون است و با وجود چهرههایی مثل صحت، میتوان به وجود چنین برنامههایی در صداوسیما دلخوش بود.
۴. پژمان بازغی
- اجرا: کودکشو
کمتر کسی فکر میکرد پژمان بازغی در شبکهی نسیم مجری برنامهی کودکشو شود. برنامهای که حول محور کودکان و خانوادههایشان میچرخد و مسابقهاش حالتی فان و سرگرمکننده دارد. کودکشو خیلی برنامهی سطح بالایی نیست و به همین خاطر کسی تصور نمیکرد که بازغی را در جایگاه مجری چنین برنامهای ببیند.
با توجه به اینکه بازغی در کارنامهی بازیگریاش بیشتر فیلمهای جدی بازی کرده، اجرا در چنین برنامهای برایش دور از تصور بود. با این حال، حضور بازغی در کودکشو بد نبود و او به خوبی توانست از عهدهی کار بربیاید. البته اجرای برنامههای این چنینی خیلی سخت و مشکل نیست ولی با این حال باز بازغی توانست با نوع اجرایش فرمی جذاب به مسابقه بدهد. بازغی در ظاهر استانداردهای مجریگری را دارد و با اینکه در چنین مسابقههایی خیلی نیازی به بداههگویی نداشت باز به خوبی برنامه را مدیریت کرد.
پس از رفتن بازغی از این برنامه و افت کیفی آن، باید قبول کرد نیمی از محبوبیت کودکشو به مجریاش برمیگشت. بلد بودن زبان کودکان و صحبت با خانوادههایشان شاید کار راحت و پیش افتادهای باشد ولی حوصله و قلقهای خودش را میخواهد که اگر کسی آن را بلد نباشد نمیتواند کار را پیش ببرد. بازغی در این مورد بسیار باحوصله و صبور بود و میتوانست با بچهها دیالوگ برقرار کند. بازغی در نخستین تجربهی اجرایش به خوبی از پس کار برآمد و شاید دوباره او را به عنوان مجری در برنامهی دیگری ببینیم.
۵. اشکان خطیبی
- اجرا: پنج ستاره، بهارستان، پانوراما
اشکان خطیبی استایل لازم برای مجری شدن را دارد و در برنامههایی که عهدهدار اجرا بوده، کارش را با موفقیت انجام داده است. او هم ظاهر خوبی دارد، هم صدا و بیانش گیراست و از همه مهمتر اینکه میداند چه چیزی را کجا بگوید و به اصطلاح شان برنامه را رعایت میکند.
او به نسبت بازیگرهای دیگر تجربهی بیشتری در اجرا دارد و از دههی هشتاد به صورت جسته و گریخته مجری چندین برنامه بوده است. یک بار مجری برنامهی نوروزی شبکه یک به نام بهارستان بوده و اجرای مسابقه پنج ستاره را هم برعهده داشته است. این اواخر هم برنامه اینترنتی پانوراما را داشت که خیلی ادامه نیافت.
خطیبی استانداردهای لازم را در تمام این برنامهها رعایت کرده است و میتوان به او در زمینهی اجرا نمرهی قبولی داد. در مسابقهی پنج ستاره که شاید از همه بیشتر دیده شده باشد خیلی خوب و مسلط کار اجرا را انجام میداد و میتوان گفت با شیوهی مدیریتش حین اجرا بر جذابیت مسابقه میافزوده.
برنامهی پانوراما حاشیههایی را برای خطیبی به دنبال داشت ولی در کل خطیبی را باید از بازیگرهای موفق در زمینهی اجرا دانست. او زیادهگویی نمیکند و خیلی آرام و متین و گیرا حرفش را میزند و این برای یک مجری اصل مهمی است. بسیاری از بازیگرهایی که مجری میشوند این موضوع نقطه ضعفشان به شمار میرود ولی در مورد خطیبی، داشتن صدا و بیان مناسب یک نقطهی قوت به شمار میرود و روی کیفیت کارش تاثیر زیادی دارد.
۶. مجید صالحی
- اجرا: امشو
مجید صالحی شخصیت دوست داشتنیای دارد. شیرین صحبت میکند و حرکات و شخصیتش دلنشین است و همینها باعث میشود تا دیدن او در قاب تلویزیون یا گوشی آدم را خسته نکند. صالحی برای اولین بار به عنوان مجری در برنامهی امشو ظاهر شد و به خوبی توانست کارش را انجام دهد.
امشو یک برنامهی گفتوگو محور بود که شاید برنامهی جریانسازی نشد ولی توانست برای خودش مخاطبانی دستوپا کند و بخشهایی از آن در شبکههای اجتماعی وایرال شود. برای اولین تجربه باید به مجید صالحی نمره قبولی داد و شاید اگر برنامه برای قسمتهای بیشتر ادامه پیدا میکرد بهتر میشد نسبت به اجرای صالحی به جمعبندی رسید.
امشو در ۱۲ قسمت پخش شد و قرار شد فصل دیگری داشته باشد و مشخص نیست که آیا فصل بعدیاش ساخته خواهد شد یا خیر. در همین ۱۲ قسمت صالحی با همان استایل و فرم همیشگیاش توانست یکی از نقاط قوت برنامه باشد و از ویژگیهای شخصیتیاش جهت جذابیت برنامه استفاده کند.
صالحی در این سالها پختهتر از قبل شده و باتجربه بیشتری جلوی دوربین ظاهر میشود. او قواعد یک برنامهی گفتوگومحور را میداند و اصول یک گفتوگو خوب و درست را رعایت میکند. به نظر میرسد هنوز بخشی از تواناییهای مجید صالحی در اجرا بروز داده نشده و هنوز به فعل نرسیده است. اگر او میخواهد مجریگری را دنبال کند با کسب تجربهی بیشتر میتواند با تکیه بر همین طنازی ذاتی و شوخطبعیاش یک مجری موفق باشد.
۷. شهاب حسینی
- اجرا: همرفیق
شهاب حسینی قبل از بازیگری سابقهی اجرا در تلویزیون را داشت و وقتی خبر مجریگری او در برنامهی همرفیق آمد خیلیها فکر کردند حسینی آمده تا بترکاند. اما فاصله گرفتن و دور افتادن او از اجرا، اصول مجریگری را از یاد این بازیگر سینما برد تا اجرای شهاب حسینی در برنامهی همرفیق با انتقادات زیادی از سوی مردم مواجه شد.
حسینی از روزهای مجریگری در تلویزیون تا بازیگری در سینما، فراز و نشیبهای زیادی را گذرانده و در چند سال اخیر هم درگیر حاشیههای مختلفی بوده است. همین حاشیهها بر کار آدم تاثیر میگذارد و صلابت را از آدمی میگیرد. حسینی در برنامهی همرفیق نه تنها نقطهی قوت برنامه نبود بلکه به پاشنه آشیل آن نیز تبدیل شد تا تهیهکنندگان برنامه به فکر تغییر مجری هم بیفتند.
آنچه ما از حسینی در همرفیق دیدیم یک مجری بدون اطلاع و بدون تسلط بر گفتار و زبان بدنش بود. حسینی به هیچ عنوان توانایی اداره کردن یک برنامهی گفتوگو محور یا همان تالکشو را ندارد و در هر قسمت با سوالهای بیخاصیت و تکراری از مهمانانش میزبانی میکرد.
مجری همرفیق نمیداند چه زمانی باید شوخی کند، چه زمانی باید جدی باشد، چه زمانی باید جوک بگوید، چه زمانی باید حکایت تعریف کند و … تمام این اشتباهات اجرای او را پر از ایراد و اشتباه کرده است. حسینی اولویتها را اشتباه میگیرد و موقعیتشناس خوبی نیست. این ضعفها برای اجرا مثل سم میماند و بدترین تاثیر را روی کار مجری میگذارد.
ضعفهای برنامهی همرفیق که بیشتر به خاطر ناتوانی مجریاش در اجرای برنامه است، سبب شد تا این برنامه خیلی زود محبوبیت و مخاطبانش را از دست بدهد و به برنامهای بیخاصیت تبدیل شود. حسینی به هیچ عنوان نتوانست همرفیق را به برنامهای دیدنی تبدیل کند و نداشتن هدف و استراتژی روشن و مشخص جهت ساخت یک برنامه، بزرگترین ضربه را به همرفیق زد. قطعا مجریگری شهاب حسینی در همرفیق در کارنامهاش یک شکست کامل و تمام عیار قلمداد میشود.
۸. محمدرضا گلزار
- اجرا: برنده باش، هفت خان
خبر مجریگری محمدرضا گلزار در تلویزیون از مدتها قبل سروصدای زیادی به پا کرده بود. گلزار تا قبل از اجرای برنده باش خیلی پایش به تلویزیون باز نشده بود و قرار بود خبر اجرایش یک شگفتی بزرگ باشد. گلزار به عنوان یکی از بازیگرهای مطرح سینما، طرفدارهای زیادی دارد و همین موضوع به راحتی میتوانست برنامه را پربیننده کند.
اما تمام این فرضیهها درست از آب درنیامد و اجرای گلزار در تلویزیون چندان ویژه و خاص نبود. شاید چهرهی گلزار به خاطر رنگ چشم و فرم صورت در سینما به چشم بیاید ولی برای اجرا در تلویزیون باید ویژگیهایی فراتر از اینها داشت. محمدرضا گلزار در لحن، بیان و نحوهی ادای کلمات استعداد خاصی ندارد و در بازیگری نیز این موضوع یکی از نقطه ضعفهایش به شمار میرود.
نوع دیالوگ گفتن گلزار در فیلمهایی که بازی کرده معمولا با نقد روبروست و لحن خشک او هنگام صحبت کردن از ویژگیهای منفی گلزار در بازیگری است. در کنار این گلزار صدای خاص و جذابی نیز ندارد تا با تکیه بر آن بتوان از ضعفهای دیگرش چشمپوشی کرد. حالا اینکه تهیهکنندگان مسابقه برنده باش بر اساس چه استدلالی گلزار را مجری کردهاند، فقط به یک عامل برمیگردد و آن هم معروف و مشهور بودن اوست.
داشتن فن بیان و صدای خوب و گیرا یک ویژگی و استعداد خدادادی است که به راحتی به دست نمیآید. شاید با تمرین بتوان تا حدودی آن را بهبود بخشید ولی نمیتوان آن را به حد کمال رساند. مجریگری گلزار در تلویزیون و حالا در شبکهی نمایش خانگی نه تنها هیچ موجی درست نکرد، بلکه یک اتفاق کاملا معمولی بود. پس از چند هفته از اجرای این بازیگر در تلویزیون، خیلی زود همه چیز برای بینندگان عادی شد و دیگر آمدن گلزار به تلویزیون کسی را شگفتزده نکرد.
در مسابقه هفتخان که از شبکه نمایش خانگی پخش میشود نیز وضعیت همینگونه است. جز یکسری خبرسازیهای قبل از شروع مسابقه، اجرای گلزار هیچ ویژگی شاخص و خاصی نداشت و حساسیت کسی را برنینگیخت. اگر گلزار میخواهد به مجریگری ادامه بدهد باید بداند با این وضعیت هیچ اتفاقی برایش نخواهد افتاد و باید بسیار روی بیان خودش کار کند مگر آنکه خودش لقای اجرا را به عطایش ببخشد و به همان بازیگری بچسبد.
۹. مهران غفوریان
- اجرا: اعجوبهها
در یک برههای مدیران شبکه سه فکر میکردند با کپی کردن برنامههای خارجی و آوردن یک چهرهی سرشناس میتوانند برنامهی تماشایی و مخاطبپسند بسازند. البته خیلی زود پاسخشان را گرفتند و بعضی از این برنامهها خیلی زود به خط پایان رسید و دیگر ادامه پیدا نکرد.
برنامهی برندهشو نیز یکی از همین برنامهها بود که میخواست با اجرای مهران غفوریان تماشایی شود. غفوریان پیش از برنامه در استندآپ کمدیهای خندوانه درخشیده بود و سازندگان برنامه فکر میکردند اجرا با کار استندآپ تفاوت چندانی ندارد و به همین خاطر صندلی اجرا را به غفوریان دادند. مجری شدن چند استندآپ کمدین دیگر خندوانه نشان میدهد سازندگان برنامههای تلویزیونی چه نگاه سطحی و به دور از تخصصی نسبت به اجرا و مجریگری دارند و فکر میکنند هر کسی که جلوی دوربین مردم را بخنداند حتما مجریگری هم میتواند بکند!
اجرای غفوریان در همان زمان پخش نیز با انتقادات زیادی مواجه شد. غفوریان در طول پخش برنامه هم هیچ گاه نتوانست از زیر این انتقادات خارج شود و اجرای خوبی داشته باشد. هرچند باز باید تاکید کنیم در برنامهای مثل اعجوبهها همه چیز از ابتدا اشتباه پیریزی شد و ضعفهای مجری فقط یک تکه از این پازل بود.
هرچند غفوریان خیلی زود فهمید برای این کار ساخته نشده و ساحت اجرا با استندآپ تفاوت دارد. غفوریان پس از یک دوره اجرا در برنامه دیگر حاضر نشد مجری برنامه باشد و یکی از هوشمندانهترین تصمیمهای چند وقت اخیرش را گرفت.
۱۰. سام درخشانی
- اجرا: مسابقهی ایران
سام درخشانی در گفتوگوها آدم راحت و خودمانی است و قبل از اینکه مسئولیت اجرا در مسابقهی ایران را قبول کند، بسیاری فکر میکردند او یک مجری موفق خواهد شد اما ساختار غیرجذاب و ضعیف مسابقه، روی کار سام درخشانی هم اثر گذاشت. مسابقهی ایران قرار بود با محوریت ایرانشناسی از شبکهی اول پخش شود و این شبکه هم قبل از مسابقه مانور زیادی روی آن داده بود و میخواست با پخش مسابقه در ایام نوروز مخاطب جذب کند ولی این مسابقه یک شکست کامل بود و نتوانست مخاطبی جذب کند.
اگر بخواهیم از ساختار مسابقه بگذریم، اجرای درخشانی هم چنگی به دل نزد و یکی از ضعفهای برنامه محسوب میشود. گاهی چهرهها در بدترین شرایط خودشان را نشان میدهند و در یک موقعیت بد، ستاره میشوند ولی سام درخشانی خیلی برای چنین موقعیتهایی ساخته نشده است و به تنهایی نتوانست عامل جذابیت مسابقه باشد.
اجرای درخشانی در این مسابقه خیلی یکنواخت و معمولی بود و به هیچ عنوان نمیتوانیم بگوییم ارزش افزودهی مسابقه به شمار میرفت. بازیگر سریال پژمان خیلی زود متوجه تصمیم اشتباهش شد و از مسابقه کنار رفت و پس از رفتن او شاهد بودیم که تغییری در کیفیت مسابقه حاصل نشد. این موضوع نشان میدهد که بودن یا نبودن درخشانی خیلی موجب بالا رفتن سطح کیفی برنامه نشده بود.
شاید این تجربهی بد درخشانی را برای همیشه از اجرا دور نگه دارد. چنین اتفاقی نشان میدهد که بازیگرها باید دست به عصاتر و با دقت و وسواس بیشتری چنین کارهایی را قبول کنند و بدانند هر کاری مهارت و استعداد خودش را دارد.
۱۱. اکبر عبدی
- اجرا: شبی با عبدی
تهیهکنندگان برنامههای تلویزیونی عادت دارند بدون بررسی کامل جوانب یک موضوع، روی موجهای ایجاد شده سوار شوند و برنامه بسازند. در دورانی که برنامههای گفتوگو محور با حضور بازیگرها مد شده بود ناگهان سازندگان برنامهی شبی با عبدی تصمیم گرفتند یک برنامه با اجرای اکبر عبدی به روی آنتن ببرند!
حاصل کار نیز مشخص بود. یک برنامهی آشفته و بدون هویت با اجرایی بد و ضعیف از اکبری عبدی که هیچ توفیقی کسب نکرد. احتمالا سازندگان برنامه پیش خودشان تصور کردهاند چون عبدی کمدین خوبی است پس حتما میتواند مجری بانمکی هم باشد و به همین خاطر اجرای برنامه را به او سپردند.
برنامههای اینچنینی نشان میدهد سازندگان این برنامهها هنوز دانش و شناخت کافی نسبت به ساخت برنامههای گفتوگومحور ندارند و هنوز نمیدانند که مجری این برنامهها باید چه ویژگیهایی داشته باشد. از آن بدتر آنکه بازیگرها نیز در دام این سازندگان میافتند و وسوسهی اجرا، سابقهی خوبشان را تحت تاثیر قرار میدهد.
عبدی در این سالها فیلمهای کمدی ضعیف زیاد بازی کرده ولی تجربهی اجرا در عبدیشو ضعیفترین کار او در این سالها به شمار میرود. شبی با عبدی با پالسهای منفیای که از مخاطبان گرفت خیلی زود به پایان رسید و دیگر ادامه پیدا نکرد.
۱۲. کامران تفتی
- اجرا: وقتشه، فرمول یک، دست فرمون
برنامهی وقتشه با اجرای کامران تفتی نیز یکی دیگر از همان برنامههای عجیب و غریب تلویزیون با اجرای یک بازیگر بود. در حال حاضر خیلی به ساختار برنامه کاری نداریم ولی انتخاب کسی مثل تفتی برای اجرا خیلی عجیب و قابل تامل است. جنس صدای تفتی به هیچ عنوان به درد کار اجرا نمیخورد و معلوم نیست سازندگان برنامه بر اساس چه معیاری تفتی را مجری کرده بودند.
با اینکه هرچقدر تفتی در طول برنامه سعی داشت اتوکشیده و رسمی برنامه را اجرا کند باز در این کار ناموفق بود. حتی اگر فرض را هم بگیریم او در این زمینه به موفقیت میرسید، اما صدای گرفتهی او اصلا به درد اجرا نمیخورد و بقیهی جوانب کار را نیز تحت پوشش قرار میدهد.
نکتهی دیگر اینکه اجرای برنامهای با محوریت ازدواج و تشکیل زندگی کسی را میطلبد که به جنس چنین برنامهای بخورد. شخصیت تفتی و سابقهی بازیهای او اصلا مناسب چنین برنامهای نبود و با شخصیت او جور در نمیآمد. باز تفتی در اجرای برنامهی دست فرمون که یک مسابقهی رانندگی بود خیلی بهتر ظاهر شد اما مشکلاتی که در بالا اشاره کردیم سرجای خودش باقی بود و هیچگاه تفتی را بدل به یک مجری خوب نکرد.
۱۳. حمید گودرزی
- اجرا: پنج ستاره، کودکشو، مسابقه ۱۳ شمالی
حمید گودرزی روزگاری نه چندان دور در سریالها و فیلمهای سینمایی زیادی بازی میکرد و در اوج قرار داشت اما خیلی زود دوران نشیب این بازیگر آغاز شد و دیگر خبری از آن همه فعالیت نیست. گودرزی در سالهای اخیر از آن بازیگر پرکار فاصله گرفته و گزیده کارتر شده و در این میان اجرا را هم تجربه کرده است.
او با اینکه تجربهی مجریگری در چند برنامه را دارد ولی خیلی مجری موفقی به حساب نمیآید و هیچگاه از حد معمولی فراتر نرفته است. به ویژه اینکه او در دو برنامه جایگزین مجریهای قبلی شده و در هر دو مورد نفرات قبلی خیلی بهتر از او کار اجرا را انجام میدادند.
او در برنامهی کودکشو جایگزین پژمان بازغی شد و هیچگاه نتوانست به موفقیت او در این برنامه برسد. اجرای گودرزی در کودکشو چند قدم عقبتر از بازغی قرار دارد و آن گیرایی و جذابیتی که بازغی حین اجرا داشت را در اجرای گودرزی نمیبینیم.
همچنین در مسابقه پنج ستاره نیز او جایگزین اشکان خطیبی شد و باز هم عقبتر از او ایستاد. اجرای خطیبی در این مسابقه خیلی بهتر و دیدنیتر بود و گودرزی در حین اجرای مسابقه نتوانست بر اجرای مجری قبلی غلبه کند و از او پیشه بگیرد. آن بیان حساب شدهی خطیبی حین اجرا را در گودرزی نمیبینیم و خبری از جذابیتهای کلامی بازغی در اجرای گودرزی نیست.
تمام این موارد نشان میدهد حمید گودرزی خیلی برای کار اجرا ساخته نشده و ما صحنهی ماندگاری به عنوان مجری از او به یاد نداریم. برنامههایی که او مجریاش بوده اگر نگوییم ضعیف، همگی متوسط و معمولی بودهاند و او هیچگاه نتوانسته با اجرایش نقطهی قوت یک برنامه باشد.