گری اولدمن بازیگر و فیلم‌ساز انگلیسی را به‌‌عنوان یکی از بهترین بازیگران نسل خودش می‌شناسند. او متولد سال ۱۹۵۸ در لندن است و شیوه‌ی بازی او که می‌تواند خودش را با نقش‌های متنوعی تطبیق بدهد و مهارتش در ایفای نقش‌های متنوع و سبک بازی دشوارش که آن را در مدرسه‌ی استلا آدلر و استانیسلاسکی آموخته است، او را به شهرت رساند. از همان دوران بازی در تیاتر به دلیل چهره‌ و چشمان هوشمندش بیشتر نقش شخصیت‌های خبیث را بازی کرد. فیلم‌های او در جهان بالای یازده میلیارد دلار فروش داشته‌اند و تقریبا از همه‌ی جوایز مهم سینمایی از اسکار تا گلدن‌گلوب یکی در کارنامه‌اش به چشم می‌خورد.

اولین بازی اولدمن سال ۱۹۷۹ روی صحنه‌ی تیاتر بود و اولین بار سال ۱۹۸۲ در فیلم «یادگاری» در سینما هم حضور پیدا کرد. او در تیاتر سلطنتی لندن و کمپانی شکسپیر در همه‌ی این سال‌ها کنار بازی در سینما به حضور در تیاتر هم ادامه داد.

در سه دهه‌ی گذشته اولدمن در فیلم‌های تحسین‌شده‌ی زیادی بازی کرده است که خیلی از آن‌ها محبوب شده‌اند. انتخاب بهترین فیلم‌های اولدمن به‌عنوان بازیگر کار ساده‌ای نیست هر چند خیلی اوقات بازی درخشان او تحت‌الشعاع کیفیت نه چندان خوب فیلم‌هایی که در آن‌ها بازی کرده قرار گرفته است. او تا سال ۲۰۱۱ و فیلم «بندزن خیاط سرباز جاسوس» نامزد جایزه‌ی اسکار نشد؛ باوجود اینکه کارنامه‌ی سینمایی موفقی داشت. بالاخره سال ۲۰۱۷ برای بازی در نقش وینستون چرچیل در فیلم «تاریک‌ترین ساعت» این جایزه را نصیب خودش کرد. عجیب است که اغلب اوقات گروه‌های مسؤول جوایز سینمایی او را نادیده گرفته‌اند.

سال گذشته هم بازی درخشان او در «منک» برایش نامزدی اسکار به ارمغان آورد هر چند در نهایت بازی را به یک بازیگر درخشان دیگر یعنی آنتونی هاپکینز واگذار کرد. نگاهی داریم به چند فیلم کارنامه‌ی گری اولدمن که در آن‌ها درخشیده است.

۱. بندزن خیاط سرباز جاسوس (Tailor, Tinker, Soldier, Spy)

بندزن خیاط جاسوس
  • نقش: جورج اسمایلی
  • کارگردان: توماس آلفردسون
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
  • سایر بازیگران: کالین فرث، تام هاردی

جورج اسمایلی مأمور سرویس مخفی بریتانیا مخلوق داستان‌های جان لوکاره است که در این فیلم توسط گری اولدمن به تصویر کشیده می‌شود. اسمایلی قرار بود نسخه‌ی درستی از یک جاسوس باشد که به نظر لوکاره جیمز باند تصویری غیرواقعی از آن ارائه می‌داد در نتیجه او جذابیت‌های ظاهری جیمز باند را ندارد. مؤدب است و غالبا به دیگران اجازه می‌دهد با او بدرفتاری کنند. داستان فیلم در سال ۱۹۷۳ و دوران جنگ سرد اتفاق می‌افتد. کنترل رییس سرویس مخفی بریتانیا و مرد دست راستش جورج اسمایلی مجبور به بازنشستگی می‌شوند چون کنترل می‌خواست جاسوسی را برای زیرنظر داشتن فعالیت‌های کشورهای بلوک شرق به بوداپست بفرستد اما مأموریت شکست می‌خورد و مدتی بعد از آن کنترل از دنیا می‌رود. اتفاقاتی رخ می‌دهد که مجبور می‌شوند اسمایلی را از بازنشستگی دربیاورند. یک جاسوس دوجانبه‌ی شوروی در رده‌های بالای سرویس مخفی بریتانیا نفوذ کرده است.

فیلم پازلی مسحورکننده و البته سرگیجه‌آور از تنش و اضطراب و پارانویا بود که توماس آلفردسون با مهارتی مثال‌زدنی قطعاتش را کنار هم گذاشته بود و در مرکز این قطعات گری اولدمن قرار داشت که جورج اسمایلی را وسط خیانت‌ها و بی‌اعتمادی‌ها تصویر کرده بود.

۲. جی.اف.کی (J.F.K)

اسوالد در جی.اف.کی
  • نقش: اسوالد
  • کارگردان: الیور استون
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
  • سایر بازیگران: کوین کاستنر

سال ۱۹۹۱ استون یکی از بهترین فیلم‌های سیاسی‌اش را ساخت. فیلم با تصاویر آرشیوی آغاز می‌شود از جمله مراسم تودیع آیزنهاور رییس جمهور آمریکا در سال ۱۹۶۱ و خلاصه‌ای از سال‌های ریاست جمهوری جان.اف.کندی را با تکیه بر اتفاقاتی می‌بینیم که طبق تئوری استون در نهایت منجر به ترور او شده بود. ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ کندی در دالاس ترور می‌شود. لی هارلی اسوالد متهم اصلی است که گری اولدمن نقشش را بازی می‌کند و او را به جرم ترور کندی دستگیر می‌کنند. در بازپرسی‌ها به نظر می‌رسد که اسوالد و جک روبی به تنهایی این ترور را برنامه‌ریزی کرده‌اند اما دادستان ایالت جیم گریسون به این ماجرا مشکوک است و به مدارکی می‌رسد که مقامات بالایی در این ترور دست داشته‌اند.

همیشه ماجرای ترور کندی برای سینما موضوع جذابی بوده است اما «جی.اف.کی» یکی از معدود فیلم‌هایی بود که در آن اسوالد هم نقش پررنگی داشت. استون به اولدمن تعدادی شماره تلفن داده بود تا خودش درباره‌ی اسوالد تحقیق کند چون چیز چندانی درباره‌ی او در فیلم‌نامه وجود نداشت. اولدمن برای بازی در این نقش با همسر اسوالد دیدار کرد. منتقدان هرچند کارگردانی استون را ستودند اما به لحاظ صحت روایت فیلم با استون مشکلاتی داشتند.

۳. فیلم‌های بتمن (بتمن آغاز می‌کند، شوالیه‌ی تاریکی، شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد)

کمیسر گوردون
  • نقش: جیمز گوردون
  • کارگردان: کریستوفر نولان
  • سایر بازیگران: کریستین بیل

در سه گانه‌ی کریستوفر نولان گری اولدمن هم قطب خیر است و هم گاهی نقش ضدقهرمان را بازی می‌کند. او نقش جیمز گوردون افسر پلیس را بازی می‌کند. او مردی است که تلاش می‌کند گاتهام را از شر جرایم سازمان‌یافته حفظ کند اما کار سختی در پیش دارد. از یک طرف به تنهایی از پس اشرار گاتهام برنمی‌آید و از طرفی موضع دوگانه‌ای نسبت به بتمن یا همان بروس وین دارد. در فیلم «شوالیه تاریکی» او خودش را قربانی می‌کند تا جلوی ترور شهردار را بگیرد اما زنده می‌ماند. گوردون که زنده مانده تلاش می‌کند تا در میانه‌ی حمله‌ی جوکر به دنت، دادستان محلی او را نجات بدهد.

در فیلم آخر یعنی «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» گوردون در افشای حقیقت برای مردم تعلل می‌کند اما در نهایت بتمن هویتش را برای او فاش می‌کند و گوردون هم جلوی برخی از خرابکاری‌ها را می‌گیرد. طبعا آن‌قدر که درباره‌ی بتمن و جوکر حرف زده شده کمتر کسی به گوردون اشاره می‌کند اما این هم هنر اولدمن است که به اندازه به چشم بیاید.

۴. عنصر پنجم (Fifth Element)

عنصر پنجم
  • نقش: زورگ
  • کارگردان: لوک بسون
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۲ از ۱۰۰
  • سایر بازیگران: بروس ویلیس

سال ۱۹۱۴ بیگانه‌ها با رابط انسانی‌اشان که کشیشی در یک معبد قدیمی مصری است ارتباط برقرار می‌کنند. آن‌ها برای غلبه بر دشمن سلاحی را می‌گیرند و قول می‌دهند که در صورت بازگشت شیطان بزرگ آن را پس بدهند. سال ۲۲۶۳ شیطان بزرگ برمی‌گردد و کشیشی به رییس‌ جمهور درباره‌ی اسلحه‌ای که می‌تواند او را متوقف کند توضیح می‌دهد. زورگ که نقشش را اولدمن بازی می‌کند صنعتگری است که برای شیطان بزرگ کار می‌کند و سفینه‌ی بیگانگان را در راه بازگشت به زمین منفجر می‌کند. قطعاتی از اسلحه و سفینه در نیویورک فرود می‌آیند و دانشمندان سعی می‌کنند با استفاده از آزمایش روی ‌آن‌ها دوباره سلاح را بسازند.

بعد از اکران فیلم دو قطبی میان منتقدان به وجود آمد. منتقد لس‌آنجلس تایمز مثلا فیلم را خیلی دوست داشت و طراحی صحنه و لباس و پیچیدگی‌های آن را پسندید و به‌خصوص آن را به لحاظ بصری ستایش کرد در مقابل منتقد ورایتی فیلم را حاصل یک سوءتفاهم از تلفیق سینمای هنری اروپا با سینمای علمی-تخیلی آمریکا دانست.

۵. فیلم‌های هری پاتر (هری پاتر و جام آتش، هری پاتر و زندانی آزکابان، هری پاتر و یادگاران مرگ)

سیریوس بلک
  • نقش: سیریوس بلک
  • کارگردانان قسمت‌های مختلف: مایک نیول، آلفونسو کوارون، دیوید ییتس
  • سایر بازیگران: دنیل رادکلیف، اما واتسون

اولین بار سیریوس بلک را در میان فیلم‌های «هری پاتر» در «هری پاتر و زندانی آزکابان» دیده‌ایم. سیریوس بلک با بازی گری اولدمن کسی است که از زندان آزکابان فرار کرده. جایی که هیچ‌کس نمی‌تواند از آن بگریزد و می‌گویند موجود خطرناکی است و به همه هشدار می‌دهند. هری پاتر فکر می‌کند سیریوس بلک در کشته شدن پدر و مادرش دست داشته و از عوامل ولدمورت است اما واقعیت اینجاست که سیریوس بلک پدرخوانده‌ی هری و دوست صمیمی پدرش است.

گری اولدمن با موهای چرب بلند و قیافه‌ی آشفته خیلی خوب تصویر مردی را تجسم می‌کند که مدت‌ها در زندان بوده و سعی کرده روحش را حفظ کند تا بتواند از آن زندان وحشتناک فرار کند. او در سه قسمت از فیلم‌های هری پاتر حضور دارد. از آن کاراکترهای دوست‌داشتنی فیلم و کتاب است که طرفدار زیاد دارد.

۶. رزنکراتس و گیلدنسترن مرده‌اند (Rosencrantz & Guildenstern Are Dead)

رزنکراتس
  • نقش: رزنکراتس
  • کارگردان: تام استوپارد
  • امتیاز متاکریتیک:
  • سایر بازیگران: تیم راث، ریچارد دریفوس

سال ۱۹۹۰ تام استوپارد سراغ اقتباس از نمایشنامه‌ای نوشته‌ی خودش می‌رود. گری اولدمن که در تئاتر هم نقش رزنکراتس را بازی کرده بود اینجا هم همان نقش را دارد. درست مثل نمایشنامه فیلم هم متمرکز بر دو کاراکتر کلیدی رزنکراتس و گیلدنسترن و اعمال آن‌هاست که بخش فرعی از نمایشنامه‌ی «هملت» ویلیام شکسپیر هستند. فیلم با نمایی از این دو نفر سوار بر اسب شروع می‌شود که درباره‌ی سرنوشت، خاطره و زبان فکر می‌کنند. رزنکراتس سکه‌ای پیدا می‌کند و دائم آن را به هوا می‌اندازد و همیشه خط می‌آید که باعث می‌شود گیلدنسترن نتیجه بگیرد که چیزی اشتباه در رابطه با واقعیت وجود دارد.

نقد اصلی منتقدان به فیلم این بود که مصالح آن بیشتر مناسب نمایشنامه است تا یک فیلم و برای مثال استوپارد بیشتر روی دیالوگ‌ها تمرکز می‌کند تا جلوه‌های بصری فیلم. فیلم البته برنده‌ی شیر طلای ونیز شد و اولدمن هم برای بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد جوایز مستقل اسپریت شد.

۷. تاریک‌ترین ساعت (The Darkest Hour)

وینستون چرچیل
  • نقش: وینستون چرچیل
  • کارگردان: جو رایت
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
  • سایر بازیگران: لی‌لی جیمز، کریستین اسکات توماس

فیلمی که تنها اسکار کارنامه‌ی اولدمن را برایش به ارمغان آورده است بازی او در نقش وینستون چرچیل سیاستمدار بزرگ و نخست‌وزیر انگلستان در دوره‌ی جنگ جهانی دوم است. ماه می سال ۱۹۴۰ سرنوشت جنگ جهانی دوم در واقع در دستان وینستون چرچیل است. او می‌تواند با هیلتر تفاهم‌نامه امضا کند یا با او بجنگد که البته این به معنای خاتمه یافتن امپراطوری بریتانیاست. چرچیل برای تصمیم‌گیری به میان مردم می‌رود و بعد نطق آتشینی در مجلس می‌کند که در نهایت باعث می‌شود انگلستان در مقابل نازی‌ها بایستد.

چشمان زیرک اولدمن به کمکش می‌آیند تا در کالبد سیاستمدار چیره‌دست انگلیسی خوب جلوه کند. گریم صورتش هم کاری کرده که تقریبا نمی‌توانید زیر آن صورت اصولا لاغر اولدمن را تشخیص بدهید. او در حرکاتش طمأنینه دارد اما زبان و فکرش تند و تیز است. یکی از بهترین بازی‌های قرن بیست و یکم که نسخه‌ی زنانه‌ی آن احتمالا بازی مریل استریپ در نقش مارگارت تاچر در فیلم «بانوی آهنین» است.

۸. منک (Mank)

منک
  • نقش: هنری منکیه‌ویچ
  • کارگردان: دیوید فینچر
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰
  • سایر بازیگران: لی‌لی کالینز، آماندا سیفرید

فیلم درخشان امسال با بازی درخشان‌تر گری اولدمن در نقش هنری منکیه‌ویچ فیلم‌نامه‌نویس مشهور هالیوود که در ابتدای کار با کمپانی متروگلدوین‌مایر کار می‌کرد و بعد سر اختلاف با مواضع لویی بی.مایر مدیر استودیو در نادیده گرفتن فردیت عوامل استودیو و بعد بی‌اخلاقی‌های او در عرصه‌ی سیاست از متروگلدوین مایر بیرون می‌آید. منکیه‌ویچ معتاد به الکل است اما باوجود زبان تند و تیزش موقع از خود بی‌خود شدن آدمی است که به یک سری چیزها معتقد است و به همین دلیل وقتی جمهوری‌خواهان با کمک استودیوی متروگلدوین مایر سیاستمدار دموکرات را شکست می‌دهند و دوستش که به پروپاگاندای آن‌ها کمک کرده از عذاب وجدان خودکشی می‌کند، به یک جور فروپاشی می‌رسد.

به هر حال او کسی است که کنار اورسن ولز فیلم‌نامه‌ی بهترین فیلم تاریخ سینما یعنی «همشهری کین» را نوشته است و فیلم نشان می‌دهد که اصلا بخش زیادی از نبوغی که در فیلم ولز دیده می‌شود حاصل کار منکیه‌ویچ است.

منتقدان بازی اولدمن را ستایش کرده‌اند و او توانسته در نقش یک نابغه‌ی خودویرانگر تصویری ماندگار به جا بگذارد.

منبع