وقتی هواداران به تاریخچه مرد عنکبوتی نگاه میکنند از خود میپرسند که پیتر پارکر چطور میتونه با این همه بدبختی و تراژدی همچنان لباس اسپایدرمنی خودش رو بر تن کنه و موقع مبارزه با جنایت شوخی کنه؟!

مقدمه: هر قهرمانی به نوعی مجبور بوده با تراژدی و اتفاقات ناگوار در زندگی خودش دست و پنجه نرم کنه. به طور مثال سوپرمن میدونه که کل نژادش نابود شده. یا بتمن علاوه بر خاطره تلخ کشته شدن والدین خودش، شاهد مردن بسیاری از متحدین خودش بوده زیرا تصمیم گرفتند جا پای او بگذارند. کاپیتان آمریکا نیز شاهد بود که چطور بهترین دوستش (باکی بارنز) در جلوی چشمانش مرد و سپس در قالب یک قاتل شستشوی مغزی داده شده برگشت. در واقع تراژدی و قهرمان بازی دوشادوش یکدیگر حرکت میکنند. اما یقیناً اگر جایزه ای برای کسی که بیشترین تراژدی را در زندگی خود تجربه کرده تعیین میشد آن جایزه به مرد عنکبوتی محبوب ما تعلق میگرفت. در وطل سالها مرد عنکبوتی متحمل برخی از وحشتناک ترین ناکامی هایی شده است که هیچ قهرمانی ، چه واقعی یا خیالی، باهاش روبرو نشده. به طوری که وقتی هواداران به تاریخچه این شخصیت نگاهی می اندازند از خود میپرسند که پیتر پارکر چطور میتونه با این همه بدبختی و تراژدی هر روز صبح از رخت خواب بلند میشه، چه برسه به اینکه همچنان لباس اسپایدرمنی خودش رو بر تن و موقع مبارزه با جنایت شوخی کنه؟! هیچ کم و کسری از نظر لحظات دردناک در زندگی مرد عنکبوتی نیست و این مقاله میخواد تراژیک ترین آنها را رتبه بندی کنه.

۱۰- مرگ پدر و مادر پیتر پارکر

مرگ پدر و مادر پیتر پارکر

نخستین تراژدی زندگی پیتر پارکر وقتی اتفاق افتاد که او بسیار کوچک بود و خاطرات واضحی از آن ندارد. پدر و مادر پیتر – ریچارد و مری پارکر – در چیزی که به نظر میرسید یک سانحه هوایی باشد کشته شدند ولی مشخص شد درگیر جاسوس بازی شده بودند که به دلیل مداخله «رد اسکال» جان خود را از دست دادند (این مقاله را بخوانید). عمده ی حقیقت درباره مرگ والدین پیتر پارکر از او مخفی نگه داشته شده بود تا اینکه خودش با انجام تحقیقات متوجه شد جاسوس های دولتی بوده اند که با «نیک فیوری» کار میکردند. درسته که مرگ پدر و مادر پیتر باعث شد او یتیم و از نعمت داشتن والدین محروم بشه ولی این تراژدی در این رتبه قرار میگیره زیرا پیتر نزد عمو و زن عمویی بزرگ شد که براش حکم پدر و مادر واقعی خودش را داشتند و او را به خوبی بزرگ کردند.

۹- مرگ الکساندر وول کات (Alexander Woolcot)

در شماره ۱۱۲ از کمیک The Spectacular Spider-Man نیز ما با پسر بچه ای آشنا شدیم به نام «الکس» که پدرش باهاش بدرفتاری میکرد و کتکش میزد. حتی معلم مدرسه الکس هم متوجه قضیه شده بود و میخواست جلوی بدرفتاری رو بگیره ولی پدرش مانع میشد. در شماره بعدی دیدیم که پدر الکس یک دانشمنده و روی دستگاهی تجزیه کننده کار میکنه. الکس هم به طور تصادفی دستش بهش میخوره و دارای نیروهای فوق بشری میشه و البته پدرش رو هم تجزیه میکنه! تا اینکه در شماره ۱۱۸ میبینیم که مامورین و روبات های سازمان شیلد دارند این پسربچه بدبخت رو تعقیب میکنند تا دستگیرش کنند اما اسپایدرمن سعی داره هر جوری ممکنه نجاتش بده. اما  از فاصله دور الکس رو با تیر میزنند و او در بغل اسپایدرمن جان میده. واقعا پایان تلخی بود. البته همانطور که در اینجا توضیح دادیم بعداً معلوم شد که الکس زنده است ولی این چیزی از دردناکی این تراژدی کم نمیکنه چون پیتر ازش خبر نداره و خاطره جان دادن یک کودک در بغل هر کسی میتونه تا ابد برایش کابوس وار باشد.  

۸- محو شدن زندگی زناشویی پیتر پارکر و مری جین واتسون

محو شدن زندگی زناشویی پیتر پارکر و مری جین واتسون

پیتر پارکر برای نجات زن عموی سالخورده‌اش، با شیطان (که در عالم تخیلی مارول، «مفیستو» نام دارد) معامله میکند! یعنی شیطان در ازای نجات جان زن عمو مِی، زندگی زناشویی پیتر و مری جین را از بین میبرد و کاری میکند که انگار آنها هرگز با هم ازدواج نکرده‌اند! به عبارتی دیگر، دیگر هیچ کس (حتی خود مری جین و پیتر) یادشون نمیاد با هم ازدواج کرده اند!) بعد یه داستان دیگه به نام One Moment in Time چاپ شد و در آن نشان داده شد که مفیستو تاریخ را عوض کرده یعنی پیتر در اصل سر مراسم عروسیش دیر رسیده بوده و مری جین هم دیگه از تصمیمش برای ازدواج با او منصرف شده! پس بنابراین الان رابطه مری جین و پیتر مثل دوران قبل از عروسیشونه یعنی مری جین میدونه پیتر اسپایدرمنه، پیتر ازش خواستگاری کرده ولی چون دیر رسیده مری جین دیگه نمیخود باهاش ازدواج کنه !!! البته لازم به ذکره که one more day به شدت هواداران اسپایدرمن را عصبانی کرد زیرا آنها اعتقاد داشتند که مارول با چاپ این داستان نه تنها بخش عمده‌ای از تاریخچه قهرمان محبوبشان را حذف کرده بلکه خاطرات خوانندگانی که از سال ۱۹۸۷ (یعنی از زمان ازدواج پیتر پارکر و مری جین) با کمیک‌ ‌های اسپایدرمن زندگی کرده بودند را نابود کرده است. از طرفی چطور شخصیتی اخلاقمند و اصول گرا مثل پیتر حاضر شده با شیطان معامله کند؟ و البته بخش تراژیک قضیه برای خود پیتر پارکر اینه که ازدواج موفقش با دختری که عاشقش بود از صفحه روزگار محو شد …

۷- سقط شدن بچه پیتر و مری جین

سقط شدن بچه مرد عنکبوتی

در اواخر داستان “سرگذشت کلون” و زمانی که همگی تقریبا مطمئن شده بودیم پیتر پارکر کلونی بیش نبوده و «بن رایلی» مرد عنکبوتی واقعیه ، ناگهان در شماره ۴۱۸ کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز سر و کله نورمن آزبورن پس از سالها پیدا شد. جالبه که این بازگشت مصادف شد با حاملگی مری جین . بعد وقتی مری جین وضع حمل میکنه یک پرستار مرموز به نام «الیسون مونگرین» بچه رو برمیداره و میبره. به مری جین هم گفته میشه که بچه اش سقط شده. البته همانطور که قبلا در این مقاله گفته بودیم بعدا مشخص شد که طبق معمول نورمن آزبورن پشت قضیه است. ضمن اینکه ما دیگه اثری از این بچه ندیدیم و این مشخص میکنه که نورمن بچه پیتر و مری جین را پس از دزدیدن، کشته. و این یک تراژدی بزرگه، به ویژه برای مری جین که بهش اطلاع دادن پس از تحمل اونهمه سختی و مشقت بچه اش سقط شده است.

۶- زنده به گور شدن

زنده به گور شدن اسپایدرمن

کمیک ۶ قسمتی “آخرین شکار کریون” که اینجا به طور کامل ترجمه شده است در دهه ۸۰ میلادی به قلم «جی ام دی متیوس» و با طراحی «مایک زِک» خلق شد و فضای بسیار متفاوت  و تاریکی دارد و همواره یکی از داستان های محبوب طرفداران مرد عنکبوتی بوده (برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این داستان حتما  این مقاله را بخوانید). این داستان با خودکشی یکی از خبیث های کلاسیک مرد عنکبوتی به نام «سرگی کریون اف» ملقب به «کریون شکارچی» به اتمام میرسه. گفتم که داستان دارک و خفنی است و صحنه های دلهره آوری مثل زنده به گور شدن مرد عنکبوتی داره. این تراژدی هولناک باعث شد پیتر تا مدتها ترس از محیط های بسته پیدا کنه و شبها کابوس ببینه. ضمن اینکه یکی از چندش آورترین دشمنان مرد عنکبوتی به نام «وِرمین» (Vermin) هم در این داستان حاضر بود که درسته که خبیث اصلی نبود ولی در فاضلاب نیویورک پرسه میزد و بارها مردم عادی را شکار کرد و به مخفیگاه خود برد و زنده زنده آنها را میخورد!!! مرد عنکبوتی با او نیز نبرد کرد و مشخصه که کابوس او را هم میدیده!

۵- مرگ سروان «جورج استیسی»

مرگ سروان «جورج استیسی»

 مرگ سروان استیسی نخستین تراژدی بزرگ در زندگی پیتر پارکر/اسپایدرمن پس از قتل عمو بن بود که در شماره ۹۰ از کمیک “مرد عنکبوتی شگفت انگیز” رخ داد. در واقع، سروان استیسی به نوعی جای خالی یک پدر را برای پیتر پارکر پر کرده بود و خیلی‌ها به درستی حدس زده بودند که او از راز بزرگ پیتر خبر دارد ولی هرگز آن را بروز نمی‌دهد. این داستان برای اولین بار این مساله را مطرح کرد که نزدیکان اسپایدرمن همواره در معرض خطر دارند و به همین دلیل تراژدی بخش لایفنک زندگی او خواهد بود. در ضمن، یکی از احساسی‌ترین و غم‌انگیز‌ترین لحظات تاریخ اسپایدرمن در پایان این داستان رقم می‌خورد یعنی جایی که سروان استیسی در آخرین لحظات عمر خود از اسپایدرمن می‌خواهد تا از دخترش محافظت کند و نگذارد آسیبی به او برسد.

۴- قتل «جین دی وُلف»

قتل «جین دی وُلف»

داستان دارک دیگری به نام “مرگ جین دی ولف” به قلم «پیتر دیوید» و طراحی «ریک باکلر» در دهه ۸۰ میلادی و در سری کمیک بوک های The Spectacular Spider-Man خلق شد. در این داستان اسپایدرمن متوجه شد یکی از معدود دوستانش در اداره پلیس به نام سروان «جین دی ولف» در خانه اش به طرز فجیعی به قتل رسیده. قاتل او کسی بود که با لقب «سین ایتر» شناخته میشد و اسپایدرمن در تعقیب این جانی خطرناک شاهد برخی از بدترین لحظات حرفه اش بود و در نهایت از فاش شدن هویت واقعی او بسیار متعجب و البته خشمگین شد زیرا  این اتفاق ناگوار برای مرد عنکبوتی جنبه شخصی هم داشت. در واقع جین از معدود افسران نیروی پلیس بود که علیرغم شخصیت سرسخت و خشن خود اما طرفدار مرد عنکبوتی بود و حتی در چند پرونده با هم همکاری کردند. موضوع وقتی تلخ تر شد که مرد عنکبوتی فهمید جین بهش علاقه رومانتیک هم داشته ولی هرگز آن را بروز نداده بود … 

۳- ورود دکتر اختاپوس به ذهن، جسم و زندگی شخصی پیتر پارکر/مردعنکبوتی

ورود دکتر اختاپوس به ذهن، جسم و زندگی شخصی پیتر پارکر/مردعنکبوتی

قطعا بزرگترین اتفاق و تغییر ۱۰ سال گذشته در داستان های مرد عنکبوتی مربوط به وقایع “مرد عنکبوتی برتر” میشود. کی فکرش رو میکرد مارول بزرگترین و محبوب ترین شخصیت خودش رو بکشه و بعد یک خبیث رو داخلش جسمش بذاره؟! در واقع اولین جنجالی  که در دوره ای که دن اسلات نویسنده اسپایدرمن بود این بود که ذهن و حافظه پیتر پارکر با دکتر اختاپوس عوض شد. یعنی ذهن دکتر اختاپوس اومد داخل بدن پیتر پارکر/اسپایدرمن و برعکس! منتهی مساله این بود که بدن و جسم دکتر اختاپوس درب و داغون بود و در نتیجه پیتر در شماره ۷۰۰ از کمیک اسپایدرمن شگفت انگیز و در حالی که در آغوش دکتر اختاپوس بود، درگذشت! در هر حال اتفاقات جوری رقم خورد که دکتر اختاپوس وارد جسم و ذهن و حافظه پیتر پارکر شد. او سپس هویت مرد عنکبوتی برتر را برای خود انتخاب کرد و تصمیم گرفت یک جور ضد قهرمان باشد که با روش های خاص خودش جنایت را سرکوب میکند. بدش هم نمیومد کسی را که فکر میکنه باید بُکشه، بُکشه! البته در نهایت پیتر پارکر دوباره به جسم خودش برگشت ولی شاید تراژدی بدتر از اینکه جسم و ذهنش مورد تجاوز یکی از بدترین دشمنانش قرار گرفته بود که زندگی شخصی اش علیرغم آنکه از نظر ظاهری بهتر و جذاب تر از قبل شده (مثلا اکتاویوس باعث شده بود او صاحب شرکتی به نام “صنایع پارکر” بشه) اما خیلی زود بدتر از قبل شد! (شما میتونید کمیک های مرد عنکبوتی برتر را در  اینجاو به صورت رایگان با ترجمه فارسی بخونید و لذت ببرید).

۲- مرگ گوئن استیسی

مرگ گوئن استیسی

درباره این یکی بارها و بارها در سایت ما مقاله نوشته شده و بحث شده. داستان غم انگیز مرگ گوئن استیسی یکی از مشهور ترین داستان های داستان های تاریخ کمیکه و اونقدر مهمه که آغاز گر دوره جدیدی در تاریخ کمیک شد. چه کسی فکرش را میکرد که در اوج دوران معصومیت در عالم کمیک ناگهان عشق واقعی قهرمان شماره یک مارول کامیکس توسط دشمنش کشته بشه؟ پیتر تا حالا هیچ وقت نتونسته مرگ گوئن رو به دست فراموشی بسپاره و همیشه در عذاب بوده چون خودش رو هم به نوعی مقصر میدونه و از اون بدتر این که نتونست به قولی که به پدر گوئن داد عمل کنه و نزاره آسیبی به دخترش برسه. نکته دیگه ای که اوضاع را پیچیده تر کرد و باعث شد وضعیت داستان های مرد عنکبوتی دراماتیک تر بشه این بود که در پاپان داستان گرین گابلین هم توسط گلایدر خودش کشته شد. و برای سالهای سال پسرش که دوست صمیمی پیتر بود، اسپایدرمن را مقصر میدونست ! یعنی ببینید واقعا پیتر ما چی کشید: از یه طرف عشق اش توسط یک شخص واقعا پلید کشته شد ولی جامعه ازش خبر نداشت و باید خودش تنهایی این غم را تحمل میکرد. از طرفی هم مردم شهر و بهترین دوستش، اسپایدرمن را مسئول کشته شدن نورمن آزبورن و گوئن میدانستند. واقعا بدبختی از این بیشتر؟ در هر حال پس از مرگ گوئن پیتر دیگر هرگز آن آدم سابق نبود…

۱- مرگ عمو بن

مرگ عمو بن

به اذعان تمام کارشناسان کمیک مرد عنکبوتی در بین تمام ابرقهرمانان از بهترین و کامل ترین منشا یا origin برخوردار است. در واقع، «استن لی» و «استیو دیتکو» در شماره ۱۵ از کمیک “فانتزی شگفت انگیز” و در عرض تنها ۱۱ صفحه به بهترین شکل ممکن پیتر پارکر/اسپایدرمن را به خواننده معرفی و دنیای پیرامونی او را با جزئیات باورنکردنی خلق کردند (برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نحوه پیدایش مرد عنکبوتی این مقاله را بخوانید)  به جرائت میتوان ادعا کرد که حتی یک کلمه یا یا یک پانل اضافی هم در این داستان وجود ندارد. یادم می آید که یکی از پژوهشگران بزرگ تاریخ کمیک گفته بود “تلاش برای بهتر کردن یا اضافه کردن origin اسپایدرمن کاملا بیهوده است و مثل آن میماند که  انگار بخواهیم به شاهکاری مثل “برباد رفته” چیزی اضافه کنیم!” به همین دلیل است که منشا مرد عنکبوتی در طول بیش از ۵۰ سال گذشته دست نخورده باقی مانده است و بر خلاف بیشتر ابرقهرمانان که معمولاً در طی سالیان گذشته سعی شده origin شان اصلاح یا غنی تر شود، اما اسپایدرمن سفت و محکم بر سر origin خود باقی مانده است. بدون شک مهم ترین بخش از منشا اسپایدرمن به مرگ عموی او یعنی «بن پارکر» برمیگردد. استن لی و استیو دیتکو با هوشمندی و نبوغی منحصر به فرد با قرار دادن مرگ عمو بن در بطن origin مرد عنکبوتی پیچشی جالب و ابدی در او به وجود آوردند و مسئولیت پذیری را سرلوحه ماجراهایش قرار دادند، به طوریکه اگر از هر کسی بپرسید چرا پیتر پارکر مرد عنکبوتی شد به شما پاسخ خواهد داد: “چون میتونست جلوی یه سارق رو بگیره ولی نگرفت. بعدش اون سارق رفت و عموش رو کشت”. آری! مرگ عمو بن به پیتر یاد داد که “قدرت زیاد، مسئولیت پذیری به همراه دارد”.  به عبارت دیگر، مرگ عمو بن همواره نقطه ای بوده که پیتر دربحبوحه بسیاری از بحران های  بزرگ زندگی به آن رجوع کرده تا قوت قلب بگیرد و یا اگر تا حدی از مسیر اصلی فاصله گرفته، دوباره به آن برگردد.  از سوی دیگر، لی و  دیتکو با این کار نشان دادند که تراژدی بخش لاینفک زندگی مرد عنکبوتی خواهد بود و پس از مرگ او بود که تراژدی های دیگری نیز به سراغش آمد که در این مقاله به آنها اشاره شد. مرگ عمو بن در رتبه نخست تمامی تراژدی های بیشمار مردعنکبوتی قرار میگیرد زیرا کاملا در بطن اریجین او قرار دارد و انگیزه ای شد برای موجودیت او.

منبع