آزگارد به‌عنوان قلمرو جاودانگی شناخته می‌شود و در دنیای سینمایی مارول به‌عنوان خانه تمدن باستانی معرفی شده است و ثور ادعا می‌کرد آزگارد مکانی است که در آن جادو و علم، به یک شکل عمل می‌کنند.

با این حال، همه چیز باید به پایان برسد، حتی آزگارد که در فیلم ثور: رگناروک تخریب شد. خدای تندر و مردم آزگارد فقط توانستند نظاره‌گر باشند و آزگارد توسط سورتور نابود و قربانی شکست هلا در برابر او شد.

تراژدی گریبان‌گیر مردم آزگارد شد. همان‌طور که در انتقام‌جویان: جنگ ابدیت مشاهده شد، لوکی سنگ تسراکت را قبل از نابودی آزگارد از آن خارج کرد و با این کار توجه تانوس را به خود جلب کرد. این تایتان دیوانه نیمی از بازماندگان را در ادامه مأموریت دیوانه‌وار خود برای ایجاد تعادل مجدد در جهان کشت. او هنگامی که دستکش ابدیت را به دست آورد، مشت خود را جمع نمود و موجب نابودی نیمی از موجودات زنده شد. تعداد مردم آزگارد بار دیگر کاهش یافت و باقی آن‌ها با تجربیاتی سخت و غم‌انگیز، بر روی زمین مستقر شدند. آن‌ها آزگارد جدید را در شهر تانزبرگ نروژ تأسیس کردند.

شاید سرنوشت قلمرو آزگارد به پایان رسیده باشد اما عکس‌های انتشار یافته از ثور ۴ نشان از حضور آزگارد در این فیلم دارد. عکس‌های هوایی گرفته‌شده در هنگام فیلم‌برداری، ساخت‌وسازهای بسیار آشنایی را نشان می‌دهد که به نظر می‌رسد داستان قلمرو آزگارد (و نه مردم آن) هنوز به پایان نرسیده است.

ثور: رگناروک نقش آزگارد را در دنیای سینمایی مارول تغییر داد

ثور

هنگام معرفی آزگارد به مخاطبان، استودیو مارول سعی می‌کرد خیلی به داستان‌های ماوراءالطبیعه نپردازد. دنیای سینمایی مارول اساسا مبتنی بر علم بود و می‌ترسیدند که داستان خدای تندر و مردم آزگارد خیلی برای خط داستانی آن‌ها مناسب نباشد. در نتیجه، اولین فیلم ثور بسیار محتاطانه بود و نشان می‌داد که آزگاردیان یک نژاد بیگانه بودند که در گذشته در تاریخ بشر دخالت کرده‌اند. جادوی ثور به‌عنوان علمی پیشرفته معرفی شد و فیلم به معنای واقعی، جمله معروف آرتور سی‌کلارک را روایت کرد که گفته بود هر علم پیشرفته‌ای شبیه جادو است.

مارول در چند سال گذشته، داستان خود را جسورانه‌تر روایت کرده است و برای مثال به واسطه دکتر استرنج، نکاتی را درباره جادو در فیلم ثور: دنیای تاریک دنبال کرد. استودیو مارول که هنوز متعهد به بنیان شبه علمی خود بود، با فیزیکدانان کوانتومی همکاری کرد تا بفهمد نسخه جادویی آن‌ها چگونه می‌تواند در فیلم کارساز باشد. آن‌ها از کمبود نظرات مثبت دلشوره گرفتند و متوجه شدند که بینندگان آماده پذیرش مسائل مربوط ماوراءالطبیعه هستند. این موضوع راه را برای فیلم ثور: رگناروک هموار کرد تا بیشتر به دنیای آزگاردیان بپردازد. آزگاردیان دیگر بیگانگانی نبودند که به‌عنوان خدایان تلقی می‌شدند. اکنون آن‌ها به‌عنوان خدایانی معرفی می‌شدند که قدرت خود از طبیعت خودشان گرفته‌اند. این تأثیر بر خود قلمرو آزگارد هم مشهود بود. در حال حاضر، آزگارد، به‌عنوان خانه خدایان شناخته می‌شود. در نهایت به همین دلیل بود که ثور تصمیم گرفت با استقرار در رگناروک، این قلمرو جاودانگی را نابود کند. او متوجه شده بود که تا زمانی که مردم آزگارد باقی بمانند، این قلمرو هرگز از بین نمی‌رود.

این موضوع در افسانه‌های رگناروک ریشه دارد

ثور

استودیو این مضمون را پرورش داد که آزگاردیان در واقع جزء خدایان هستند و شاید به صورت ناخواسته، افسانه‌ای از وقایع ثور: رگناروک را تفسیر کرده باشد. وایکینگ‌ها معتقد بودند که تاریخ در یک چرخه حرکت می‌کند و نه در یک خط مستقیم. به اعتقاد آن‌ها، رگناروک پایان یک چرخه و آغاز دوره بعدی بود. در واقع، هم غروب خدایان بود و هم طلوع عصر جدید و همه کسانی که در زمان رگناروک جان خود را از دست دادند، سرانجام به زودی متولد می‌شوند. این موضوع در حال حاضر توسط نتفلیکس در فیلم رگناروک مطرح می‌شود و همه چیز درباره چرخه جدید رگناروک است که در قرن بیست‌و‌یکم آغاز می‌گردد. البته که مارول تمایل خود را به این طرح داستانی نشان داده است، چرا که آزگاردیان را به‌عنوان خدایان اصلی نورس به رسمیت شناخت.

کمیک‌ها قبلا به این قصه غنی و اساطیری پرداخته‌اند و چندین داستان از رگناروک در آن‌ها وجود داشته است. در کمیک‌ها، اودین تجربه‌ای از مرگ را به ثور نشان داده بود و مشخص شد او به همان اندازه که الهی است، انسانی هم هست و به واسطه‌ی این تجربه، او توانست دیدگاه منحصر‌به‌فردی را برای تشخیص چرخه مرگ و تولد به دست آورد. او سرانجام اجازه داد آزگارد نابود شود و مرگ قوم خود را رقم زد اما اشتباه کرد، زیرا درک نکرده بود که معنای الهی بودن چیست. آزگارد در فیلم ثور به کارگردانی مایکل استرازینسکی در سال ۲۰۰۷ به مجموعه مارول بازگشت و کمیک‌ها در آن زمان، راهی را برای ادامه روایت این قلمرو بر سر راه عوامل سازنده قرار دادند.

مارول چگونه می‌تواند آزگارد را به ثور ۴ بازگرداند

ثور

فیلم استرازینسکی نشان داد که خدایان و انسان‌ها در نوعی چرخه بازخورد قرار دارند و خدایان به واسطه ایمان و حافظه فانی خود توانمند شده‌اند. ثور در زندگی پس از مرگ، یک فرد خردمند را دید که به او گفت: فقط افراد فانی می‌گویند که خدایان وجود دارند، چرا که خدایان در قلب، روح و ذهن آن‌ها زندگی می‌کنند. آن‌ها فقط باید خدایان را پیدا و بیدار کنند. ثابت شد که این موضوع درست است، زیرا ثور در حال بازنمایی داستان رگناروک است. ابتدا میولنیر و سپس خود خدای تندر به زمین بازگشتند و هر جا که ثور باشد، آزگارد هم وجود دارد و به زودی این قلمرو جاودانگی بازسازی خواهد شد (هر چند معلق بر روی سطح زمین). جملات آن فرد درست بود، زیرا حضور ثور به واسطه کشف راز پنهان در قلب و روح و ذهن مردان و زنان فانی رقم خورد و خدایانی که در زمان رگناروک مرده بودند، دوباره حضور یافتند.

وابستگی متقابل خدایان و انسان‌ها در کمیک‌بوک‌ها و برنامه‌های تلویزیونی رایج است و گنجاندن آن در دنیای سینمایی مارول هم آسان است. به همین خاطر میولنیر و خدایان جدید مانند داستان استرازینسکی، در ثور ۴ باز می‌گردند و در نتیجه جین فاستر به‌راحتی می‌تواند جایگزین ثور شود. از این گذشته، کدام انسان فانی، اطلاعات بیشتری از ثور نسبت به خدایان و آزگارد دارد؟ او پدر خدایان، اودین را دیده است و همین می‌تواند کلید بازآفرینی خدایان باشد.

جین فاستر تنها مورد جدید حاضر در ثور ۴ نیست. مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه شامل یک پیام پنهان بود که نشان داد مذهب و آیین نورس به مارول بازخواهد گشت. بر روی یکی از ساختمان‌های یک کلیسا، نشانی از آزگارد حک شده بود. این موضوع منطقی است، زیرا وقتی می‌توانید این علائم را در خیابان و روی ساختمان‌ها مشاهده کنید، باور به خدایان راحت‌تر می‌شود و اقامت مردم آزگارد در نروژ این باور را تقویت می‌کند. بنابراین در سراسر جهان، داستان‌های خدایان نورس روایت می‌شود که ایمان و فداکاری را ترویج می‌دهند. این مسأله موجب می‌شود تا مانند کمیک‌ها، آزگارد به‌سادگی به مارول بازگردد و چرخه‌ای جدید در این دنیا شکل بگیرد اما این بار نزدیک‌تر از همیشه و با یک نسخه جدید از ثور به‌عنوان قهرمان آزگارد.

منبع: Screenrant

منبع