آرامگاه شیخالرییس ابوعلی سینا، فیلسوف، دانشمند و طبیب مشهور ایرانی در میدان بوعلی سینا در مرکز شهر همدان قرار گرفته است. این اثر تاریخی بهعنوان یکی از مهمترین آثار ملی ایران شناخته میشود. موقعیت مناسب این میدان تاریخی و دسترسی آسان به آن، سبب میشود بسیاری از کسانی که از شهر همدان گذر میکنند، از این آرامگاه دیدن کنند. شهرت ابن سینا در طبابت و فلسفه وی را تبدیل به یک شخصیت و چهره جهانی کرده است. از اینرو تعداد کسانی که از خارج از ایران برای دیدن آرامگاه این فیلسوف و طبیب بزرگ به ایران سفر میکنند، چشمگیر است. معماری آرامگاه ابن سینا، معماری خاص ایرانی است.
ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابوعلی سینا، ابن سینا و پور سینا، پزشک و شاعر ایرانی از مشهورترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان و دانشمندان ایرانزمین است که به ویژه به دلیل آثارش در زمینه فلسفه ارسطویی و پزشکی اهمیت دارد. او نویسندهی کتاب شفا یک دانشنامه علمی و فلسفی جامع است و القانون فی الطب یکی از معروفترین آثار تاریخ پزشکی است. بنای اولیه آرامگاه ابوعلی سینا در زمان قاجار ساخته شد و آرامگاه جدید به مناسبت هزارمین سالروز تولد این دانشمند بزرگ، توسط انجمن آثار ملی ایران ساخته و در سال ۱۳۳۳ خورشیدی افتتاح گردید.
طرح و نقشه اولیه این بنا در خرداد سال ۱۳۲۴ خورشیدی توسط انجمن آثار ملی بین مهندسان و فارغالتحصیلان رشته معماری به مسابقه گذاشته شد و با نظر آندری گدار و مهندس فروغی، طرح پیشنهادی مهندس هوشنگ سیحون پذیرفته شد. در نیمه سال ۱۳۲۶ انجمن تصمیم به اجرای طرح گرفت. سال بعد هوشنگ سیحون طرح پیشنهادی را به عنوان پایاننامه به دانشکده هنرهای زیبای پاریس تقدیم کرد و اوایل سال ۱۳۲۸ ساخت این آرامگاه آغاز شد. به مناسبت موقعیت محلی و محدود بودن فضای آرامگاه و برای صرفهجویی در مخارج، آرامگاه بوعلی را با نصف ابعاد گنبد قابوس در نظر گرفتند. اختلاف دیگر این دو بنا با یکدیگر در این است که فاصله بین ترکها در گنبد بوعلی باز و گشاده است در حالی که بنای گنبد قابوس از ابتدا تا انتها (جز در قسمت ورودی) هیچ گونه شکاف و روزنهای ندارد و درون آن همچون دخمه، تاریک و فاقد نورگیر و روشنایی است. البته باز گذاردن فاصله میان ترکها به دلیل وجود بادهای سنگین و طوفانهای پاییزه و زمستانه شهر همدان نیز بوده است. ارتفاع هر پایه برج از کف زیرین آرامگاه تا زیر گنبد نزدیک به ۲۳ متر است. پهنا (عرض) هر پایه در پایین ۱۷/۱ متر و در بالا ۹۲ سانتیمتر است.
گنبد مخروطی شکل آن نزدیک به ۶ متر ارتفاع دارد. ارتفاع اتاق اصلی آرامگاه ۱۰/۶ و ارتفاع کلی بنا (از کف تا انتها) بیش از ۲۸ متر است. در میان ۱۲ پایه برج، تخته سنگ مرمر یکپارچهای به چشم میخورد که طول آن ۵۵/۲ و عرض آن بالغ بر یک متر است و کتیبهای به خط ثلث بر آن نوشتهاند. تخته سنگ فوق از آثار برجسته و مهمی است که در بنای باشکوه آرامگاه به کار بردهاند زیرا در ضمن انجام عملیات مربوط به ساخت آرامگاه، تخت سنگ بزرگ تهیه شده برای این منظور در یک مرحله شکست و دوباره مجبور شدند سنگ فعلی را از کنار دریاچه ارومیه تهیه کرده و به همدان بیاورند. محل فعلی آرامگاه بوعلی منزل مسکونی ابوسعید دخوک؛ یار دیرین وی بوده و بوعلی مدتی را نزد او به عنوان مهمان سپری کرده است و مزار هر دو در این محل واقع شده است. در قسمت بالای دیوارهای داخلی محوطه مربع شکل آرامگاه، بیست بیت قصیده معروف «عینیه» که از آثار ادبی شیوای ابن سینا در حکمت و فلسفه به شمار میآید و حکیم آن را در کمال فصاحت و بلاغت راجع به مراحل مختلف سیر روح انسانی و ارتباط آن با عالم جسمانی سروده است، بر روی ۴۰ لوح سنگی از سنگ مرمر هر کدام به طول ۱۰/۱ متر و عرض ۵/۰ متر به خط ثلث برجسته نوشته شده است. آرامگاه ابوعلی سینا دارای دو تالار (شمالی و جنوبی) است.
در حال حاضر تالار جنوبی به عنوان موزه، به محل نگهداری سکه، سفال، برنز و سایر اشیای کشف شده مربوط به هزارههای قبل از میلاد و دوران اسلامی اختصاص یافته و در تالار شمالی کتابخانهای مشتمل بر ۸ هزار جلد کتاب خطی و چاپی نفیس ایرانی و خارجی و غرفههایی مربوط به آثار ابوعلی سینا و شعرا و نویسندگان همدانی نگهداری میشود. در غرفه آثار بوعلی، عکسی از جمجمه وی در معرض دید گذاشته شده که گمان میرود به هنگام تخریب مقبره قدیمی تهیه شده است. هرچند که بنای این آرامگاه باشکوه به سالهای اخیر بازمیگردد، اما با این وجود نه تنها از هر لحاظ با مجللترین بناهای تاریخی کشور برابری میکند بلکه از لحاظ رعایت اصول مهندسی و نکات فنی ساختمانی، بر بیشتر آثار تاریخی کشور برتری دارد.
گفتوگو با مهندس هوشنگ سیحون
آرامگاه حجت الحق، بوعلی سینا که به مناسبت هزارمین سال تولد شیخ در سال ۱۳۳۰ به بهرهبرداری رسید؛ نگین معماری ایرانی و اسلامی معاصر است. بی اغراق استاد مهندس هوشنگ سیحون در ابتکاری ماندگار، شاهکاری ارائه کرده است که در تارک هنر معماری ایران میدرخشد. استاد سیحون در گفت و گو با روابط عمومی و امور بینالملل بنیاد بوعلی سینا با تشریح نحوه ساخت و حس و حال معنوی و آشناییاش با دانش و حکمت سینوی، این اثر را نه تنها در ایران بلکه در جهان به علت دارا بودن ویژگی تناسب بسیار نزدیک کالبد معماری با اندیشه و فکر صاحب یادمان، منحصر به فرد میداند. او در این گفتوگوی تلفنی یک ساعته با عشق و علاقهای وصف ناپذیر، هنوز با خاطرات ۶ دهه پیش خود در زمان ساخت این بنای باشکوه زندگی میکند.
گزیدهای از این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
بنده وقتی که قرار شد این کار را انجام دهم و طرح و نقشهاش را آماده کنم به فکرم رسید که من نمیخواهم مقبره بسازم. مقبره در ایران زیاد است و زیاد ساختهاند ولی من میخواستم کاری را انجام دهم که کسی تاکنون نکرده بود، نه در ایران و نه حتی در خارج از ایران. بنابراین با توجه به امکاناتمان در طراحی و عوامل معماری از یک طرف و از طرف دیگر از طریق نمادهای عددی یعنی سمبل رقمی، با این ۲ فاکتور، کاری را انجام بدهم که در حقیقت شخصیت آن کسی که در آنجا مدفون بود، این مجسم شود. به جای این که قبر بسازم، من میخواستم تجسم وجود آن شخصیت را از طریق معماری و عدد نشان دهم. در بقیه بناها و کارهایی که انجام دادم، از جمله آرامگاه خیام، نادرشاه و کمالالملک نیز این گونه رفتار کردم. برای رسیدن به هدف مورد نظر، آمدم و قبل از فکر کردن به چگونگی طرح و نقشه معماری و قبل از هر حرفی، نشستم به دقت، تاریخچه زندگی و کارهای بوعلی سینا را مطالعه کردم. اینکه چه کاره بوده؟ کجاها رفته؟ چه کارها کرده و …؟ با کمال تأسف، برخورد میکردم که در فرهنگ لغتهای خارجی ایشان (بوعلی سینا) را یک دانشمند عرب معرفی کردهاند که خیلی خیلی به من برخورد، چون بنده خیلی خیلی به ایران وابستگی و علاقه دارم، به من برخورد چیزی که مربوط به ایران است حالا میخواهد دانشمند باشد، یک فن باشد یا میخواهد یک درخت باشد؛ این را یک کس دیگری به نام جای دیگری معرفی کند ناراحت میشوم.
همان موقع که من برندهی مسابقه طراحی آرامگاه بوعلی شدم و بعد هم شاگرد اول معماری شدم از طرف دولت فرانسه دعوت شدم که بروم آنجا برای تکمیل مطالعات. آنجا و در فرانسه برای اینکه این دانشمند در دیکشنری فرانسه، عرب معرفی شده بود، به انجمن آثار و مفاخر نامه نوشتم و وقتی هم که به ایران برگشتم با انجمن آثار ملی تماس داشتم.
با توجه به حساسیت بنده، با پیگیری و اعتراض، بوعلی سینا در دیکشنری فرانسه از عربیت خارج شد و این برای من هم جالب و هم شوقانگیز بود. و اما پروژه؛ من برای اینکه بوعلی را مجسم کنم آمدم و فکر کردم که پایه و اساس این بنا را روی فرم مربع هندسی قرار دهم. مربع یکی از زیباترین، خالصترین و نابترین شکلهای هندسی در هندسه و معماری است. اگر دقت کرده باشید نقشه و اساس مجموعه تخت جمشید که متشکل از چند کاخ است از جمله کاخ آپادانا، کاخ صد ستون، کاخهای دیگر، مربع است. اگر این تخت جمشید را جلوی خود بگذارید میبینید که جز فرم مربع چیز دیگری نیست بنابراین این مربع یک جنبه تاریخی فوقالعاده هم برای ما دارد. علاوه بر این بر اساس آن چه لئوناردو داوینچی طراحی کرده که یک انسان متعارف بینالمللی که دستها و پاهایش را بازکرده و یک مربع جایگزین شده است، یک مربع میتواند سمبل خود انسان هم باشد. بنابراین من آمدم و گفتم که تمام اصول و پایه و اساس این نقشه روی مربع باید باشد. کما این که چه در پلان و چه در نما میبینید که خود آرامگاه در یک سالن ۱۰۰ درصد مربع قرار گرفته است. از طرف دیگرتأثیرپذیریی ایران از فلسفه یونان نیز در طرح آرامگاه مورد توجه قرار گرفت میگویند که پایههای فلسفه ایران روی یونان قرار گرفته است. وقتی به این مطلب توجه میکنیم، ما میبینیم که بر اساس آنچه دانشمندان بزرگ یونان مثل افلاطون و ارسطو میگویند و یا گفته که شکل مربع را نابترین شکل هندسی میداند و یک شکل دیگر هم هست همین حالت و مشخصات را دارد و آن شکل دایره است. مربع و دایره، ۲ شکل ناب هندسی هستند که اگر این ۲ را با هم تلفیق کنید دیگر نورعلی نور میشود. بنابراین آمدم خود سنگ قبر بوعلی را که کاملامربع است در یک محیط دایره شکل که پله میخورد جای دادم که مربع در داخل دایره قرار گرفته باشد. در نمای کلی ساختمان آمدم و ایوان جلو را تا نوک برج در یک مربع قرار دادم. اندازه و طول ایوان را از کف زمین تا نوک برج هر دو در یک مربع قرار دادیم. اگر از کف زمین اندازه بگیرید تا نوک برج مخروطی شکل ۲۸/۵ متر است، و بعد هم، اگر طول این ایوان را یعنی کل آرامگاه بوعلی در یک مربع قرار گرفته است. این توضیحات را به طور کامل در کتابی که به زبان انگلیسی در کانادا چاپ شده با نام نیمقرن آثار معماری و نقاشی سیحون به طور مفصل ذکر کردهام که قسمت مربوط به ابن سینای این کتاب بسیار مفصل است.
موضوع تناسبات طلایی عالم معماری، همیشه مطرح بوده است. و هست. تناسبات طلایی چگونه به وجود میآید؟ این گونه است که اگر ما قطر یک مربع را که اساس آن تناسب است، به عنوان یک ضلع بگیریم و بخواهیم با ضلع مستطیل بسازیم، این مستطیل اولین تناسب طلایی است. یعنی قطر مربع را از یک طرف گرفته، و با ضلع خود مربع میشود یک مستطیل؛ که این اولین مستطیل تناسب طلایی است، اگر در همین مستطیل، قطرش را گرفته و با ضلع مربع یک مستطیل بسازیم میشود دومین مستطیل طلایی و سوم و چهارم نیز به همین ترتیب. که میشود تناسب یک بر دو که خیلی در ایران مرسوم بوده است. در آرامگاه بوعلی؛ میبینیم که ۲ تا مستطیل تناسب طلایی را در فضا رسم میکنیم، به پله دست راست برمیخوریم که افراد را به سمت بالا هدایت میکند و از سمت چپ یک نیم مربع به فاصله بین محور برج به طرف زمین تا آن پلکان دست راست وجود دارد که همه آن طبق تناسب طلایی طرحریزی شده است. این را شاید خیلیها ندانند که در کتاب مذکور آمده است. این از یک جهت، از جهت دیگر این که در پایین، یعنی طرح ایوان ۱۰ ستونی و همچنین مشخصات و اجزا دیگری که با هم ترکیب شدهاند، اینها تداعی معماری یونان قدیم را تداعی میکنند البته از آن معماری کپی نشده است ولی تداعی کننده آن معماری است. این برای پایین بود. برای بالا هم برج ۱۲ ترک دارد که آن برج گنبد قابوس بن وشمگیر در گرگان را تداعی میکند. میدانیم که قابوس هم عصر شیخالرییس بوده است و بنایی است که ماندگار شده و مربوط به زمان خود بوعلی سینا است و گفته میشود شیخ آن را دیدهاست. همچنین چون گفته میشد که فلسفه اساس دانشهای بوعلی سینا است و همچنین فلسفه ایران مبتنی بر فلسفه یونان و بر هم تأثیر گذاشتهاند، پس معماری ایران، برج گنبد قابوس و معماری یونان در این طرح مد نظر قرار گرفت. یعنی معماری ایرانی و گنبدروی اساسی فلسفه یونان قرار گرفته است. اما راجع به اعداد اگر بخواهیم بگوییم، ۱۰ ستون پایین، هر کدام نشانه یک قرن است. یکی این که چون هزاره بوعلی را خواستند جشن بگیرند و این نمایشگر این هزاره است. دوم؛ برج بالاست. گنبد قابوس ۱۰ ترک ولی برج آرامگاه بوعلی ۱۲ ترک دارد. چون بوعلی را به عنوان دانشمند ۱۲ دانشی میشناسند و در ۱۲ علم دانشمند بوده است بنابراین در این طرح ۱۲ ترک در نظر گرفته شد و این ۱۲ ترک نیز از نظر عددی بیانگر شخصیت بوعلی سینا است. چه در نما، چه در نقشه، هر جا به این آرامگاه نگاه کنیم میبینیم که به دفعات مربع تکرار شده و مربع شخص خود بوعلی است از نظر یک انسان کامل و بینقص؛ این یکی از مسائل است که مدنظر من بوده است.
در سال ۱۳۲۴ برای طراحی آرامگاه مسابقهای بین مهندسین ایرانی ترتیب داده شد که بنده برنده شدم. خیلی خوشحال بودم از این جریان، انجمن آثار ملی میخواست این اثر را بسازد و همان موقع بود که من به عنوان شاگرد اول دانشکده برای اینکه به فرانسه بروم دعوت شدم. من درسم را در دانشکده هنرهای معماری به پایان رسانده و آرشیتکت شده بودم. بعد که شاگرد اول شده بودم و جایزه این امر، دعوت کردن من به فرانسه برای تکمیل مطالعات معماری بود.
۲ نفر از شاگردان من که به ایران برگشتند اول دانشیار و بعد هم استاد معماری همان دانشکده هنرهای زیبا شدند. آنها دیپلمشان را در آنجا گرفته بودند. طرح جامع همدان نصیبشان شده بود و قرار بود انجام دهند. آنها برای اینکه به من احترام بگذارند گفتند که ما یک میدانی درست کنیم که آرامگاه بوعلی در کانون این میدان بیضی شکل قرار گیرد ولی این ساختمان برای میدان ساخته نشده بود.
وقتی ما آن زمین را تحویل گرفتیم، در آن زمین یک بقعهای ساخته بودند، یک بقعه خیلی حقیرانه و کوچک که تخریب هم شده بود. در این بقعه ۲ تا قبر بود، یکی قبر بوعلی سینا و دیگری قبر ابوسعید دخدوک؛ که سنگ قبر هردو در سرسرای ورودی هست و من گفتم اینها باید حفظ شود. بیرون این بقعه قبر عارف قزوینی بود که روزهای آخر عمرش قهر کرده و به همدان آمده بود و در آنجا زندگی میکرد و همانجا هم فوت کرد. محوطه اطراف آرامگاه بوعلی در آن زمان، یک زمین بود که بقعهای در آن قرار داشت. برای اینکه احترامی گذاشته باشند به عارف، جنازه او را آورده بودند در محوطه همان زمین و در خارج از بقعه، دفن کرده بودند. یکی از گرفتاریهای بنده با آقای حکمت همین بود. من میگفتم قبر عارف قزوینی را چه باید کرد که حکمت میگفت هیچی، باید از بین برد. من اینکار را در حقیقت خودسرانه انجام دادم، چرا که عارف عامل خیلی مهمی در تاریخ مشروطیت ما است و قبر او را نباید از بین برد. پس خلاف دستور وی ما آن را ساختیم و قبر او در آن مکان در نظر گرفته شد. بهصورت امانت دفن شد که اگر روزی یا روزگاری خواستند برای وی آرامگاه جدید در قزوین یا جای دیگر بسازند، بتوانند آن را منتقل کنند. موضوع دیگری که قلب مرا به درد میآورد این است که قبلاعربها میگفتند ابنسینا عرب است و حالا میگویند کتابهایی که نوشته غربی است. در صورتی که بوعلی سینا قدم به خاک عربی فعلی نگذاشته است. اگر داستانش را بخوانید همیشه در ایران بوده و حتی برای مسافرت به مناطق عربی نرفته است. از طرف دیگر میبینیم که تصویر بوعلی سینا را روی اسکناسهای خود میاندازد و میگوید تاجیکستانی است در صورتی که آن روز تاجیکستانی نبود و همه آنها ایران بود. خلاصه بزرگان ما خیلی مشتری پیدا کردهاند و هرکس میگوید اینها از آن ما است. یکی هم میگوید بوعلی افغانی است. حتی فردوسی را میگویند افغانی بوده است.
ما محل قبل را از آن بقعهای که در همین محوطه بود تغییر داده و به اینجا آوردیم. قبل از اینکه ساختمان را شروع کنند، هیاتی مأمور شد و بنده هم جزو آن هیأت بودم و ما رفتیم آنجا نبش قبر کردیم. هم قبر دخدوک و هم بوعلی را از زیر خاک بیرون آوردند و دیدیم که جمجمه بوعلی سینا خیلی سالم است که عکس آن الآن هم در سالنامه انجمن آثار ملی وجود دارد. این را آوردند و طی مراسمی در یک صندوق فلزی قرار داده و مهر و موم کردند و امانت گذاشته شد در همان محوطه در شهرداری؛ یعنی جایی که محفوظ باشد، و بعد از اینکه ساختمان تمام شد و رسید به آنجا که دفن شود دوباره آنها را آوردند. – من یادم هست، خشت نبود. اسکلت بوعلی بود که سالمترین قسمت همان جمجمه بود و بقیه کمی از بین رفته بود ولی جمجمه خیلی سالم بود و کاملاً روی سنگ قبر مشخص بود که این جمجمه متعلق به بوعلی سینا است نه دخدوک.
این مطلب اولین بار در ماهنامه دنیای پردازش منتشر شده است.