کریستین بیل یک آفتاب پرست است. او فقط شخصیت ها را بازی نمی کند، بلکه در آنها غوطهور می شود. و با ۳۵ سال سابقه بازیگری، این را به اثبات رسانده است. سالها قبل از پوشیدن شنل و روپوش بتمن برای سهگانه شوالیه تاریکی کریستوفر نولان، بیل در نقش یک پسر مدرسهای جیم گراهام در امپراتوری خورشید اثر استیون اسپیلبرگ وارد صحنه شد. آنچه بعداً انجام شد مجموعه ای از تماشاگران و بازی های مورد تحسین منتقدان در فیلم هایی مانند Newsies، Public Enemies، The Machinist، و The Big Short بود.
اکنون که بیل به عنوان گور، قصاب خدا در فیلم Thor: Love and Thunder به دنیای سینمایی مارول پیوسته است، زمان مناسبی است تا نگاهی به برخی از تاثیرگذارترین (و متحول کنندهترین) نقش های او بیندازیم. از یکی از شناختهشدهترین ابرقهرمانهای تمام دوران گرفته تا معاون سابق رئیسجمهور ایالات متحده، در اینجا هفت بازی برتر کریستین بیل روی پرده نمایش داده میشود.
ایروینگ روزنفلد در American Hustle (2013)
واضح است که کریستین بیل در American Hustle کار بزرگی انجام داده است. مجموعه کمدی-جنایی ترکیبی دهه ۷۰، بیل را در نقش هنرمند کلاهبردار ایروینگ روزنفلد نشان میدهد که به همراه شریک زندگیاش سیدنی (ایمی آدامز)، توسط افبیآی مجبور میشوند تا عملیاتی را با مشارکت شهردار کامدن، نیوجرسی انجام دهند. با وجود جنایتکار بودن، نفرت از اروینگ سخت است، هم به خاطر شوخ طبعی اش و هم به این دلیل که او به خصوص شبیه شخصیت های فیلم های جنایی شدیدتر مانند The Godfather و Scarface نیست. ایروینگ مردی است که تماشای او تا حد زیادی سرگرم کننده است به دلیل چرخ زدن و معامله، نقشه های جنایتکارانه اش، و نحوه تعامل او با افراد اطرافش، به ویژه سیدنی و همسر بی ثباتش، روزالین (جنیفر لارنس). بیل قبلاً ثابت کرده است که می تواند مرز بین کمدی و درام را طی کند و نقش او در American Hustle نیز از این قاعده مستثنی نیست.
دیکی اکلوند در جنگنده (۲۰۱۰)
بیل در فیلم The Fighter نقش بوکسور حرفه ای واقعی دیکی اکلوند را بازی می کند. اگرچه دیکی دوران اوج خود را پشت سر گذاشته و به مواد مخدر معتاد شده است، او به عنوان مربی برادر کوچکترش میکی (مارک والبرگ) خدمت می کند. داستان فیلم در ماساچوست می گذرد. دیکی یک شخصیت سه بعدی و پیچیده است. بیل انسانیت را در دیکی می یابد و او را به عنوان فردی اهریمنی و عمیقاً معیوب است به تصویر می کشد، اما برای خانواده اش نیز اهمیت زیادی قائل است. بیل در اینجا برای اصالت تلاش می کند و کار می کند. عملکرد او باعث میشود که اقدامات دیکی را تحقیر کنیم، موفقیتهای او را ریشهیابی کنیم، و زمانی که به نظر میرسد آماده تصمیمگیری دیگری است که همه چیز را از دست میدهد، دچار تنش شویم. همه اینها بی دردسر به نظر می رسد، اما فقط می تواند نتیجه مطالعه دقیق بیل از دیکی اکلوند واقعی برای اطلاع از عملکرد او باشد. به نظر میرسید که آکادمی با این نقش موافق بود و بیل اولین اسکار را برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به ارمغان آورد.
بروس وین/بتمن در سه گانه شوالیه تاریکی
یکی از به یاد ماندنی ترین نقش های بیل – و مطمئناً یکی از بهترین های او – نقش بتمن/بروس وین در سه گانه شوالیه تاریکی کریستوفر نولان است. شوالیه تاریکی بهترین بازی اوست. فیلمنامه به اندازه کافی پیشرفت جدیدی به شخصیت می دهد که به بیل اجازه می دهد تا در نقش های دوگانه بتمن و بروس وین غوطه ور شود. این امر به ویژه زمانی مشهود است که بروس احساسات عاشقانه خود را نسبت به ریچل (مگی جیلنهال) هدایت می کند و در عین حال سعی می کند او را از دست جوکر (هیث لجر) نجات دهد. بازی موش و گربه بین بتمن و جوکر ستون فقرات فیلم است و همچنین جایی که بیل بازی A خود را به ارمغان می آورد. در حالی که چند بازیگر از زمان تصدی بیل شنل و روپوش بر تن کرده اند، او یکی از بهترین ها در عمق بخشیدن به بتمن و بروس وین است.
تروور رزنیک در The Machinist (2004)
بیل نقش تروور رزنیک را بازی میکند که از بیخوابی و همچنین احساس گناه و پارانویا رنج میبرد. در حالی که فیلم حقیقت احساسات تروور را مشخص می کند، بیل موفق می شود فردی را به شکل قانع کننده ای به تصویر بکشد که هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی خسته است و توسط شیاطین و همچنین اختلال خوابش عذاب می دهد. این بسیار یک اجرای درونی است تا یک نمایش پر زرق و برق مانند نقش او در American Hustle، اما به همان اندازه موفق است، به خصوص که قطعات پایانی پازل در جای خود قرار می گیرند و ما دلیل ضربه روحی ترور را درک می کنیم. همچنین شایان ذکر است که The Machinist یکی از فیزیکی ترین دگرگونی های بیل است که برای این نقش بیش از ۶۰ پوند وزن کم کرده تا ظاهر لاغر ترور را نشان دهد. جدا از اینکه یک اجرای موفق است، این نمایشی است که ثابت می کند بیل هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی به شدت به هنر خود اختصاص داده است.
دیک چنی در فیلم معاون (۲۰۱۸)
Vice فیلم دیگری است که بیل برای آن کاملاً خود را متحول می کند. کار گریم و پروتز فوقالعاده است، اما بیل با لحظات و رفتارهای کوچک عملکرد خود از معاون رئیسجمهور سابق ایالات متحده، دیک چنی، آن را زنده میکند. چنی از روزهای او به عنوان مدیر خط وایومینگ و کارآموز کاخ سفید و در طول دوران معاونت رئیس جمهور جورج دبلیو بوش، محور اصلی فیلم است. دیالوگ تند است، اما بیل می تواند احساسات بیشتری را با یک نگاه خیره ماندگار، یک صحبت محکم یا یک موضع محکم منتقل کند. چنی مدتهاست به خاطر عقاید سیاسیاش مورد انتقاد قرار گرفته است، اگرچه بیل موفق میشود از نمایش نسخهاش از چنی بهعنوان خیرخواهانه یا بدخواه اجتناب کند. در عوض، این عملکردی است که تا حد زیادی موفق است، زیرا بیل تلاش می کند تا از او شخصیتی سه بعدی با افکار و احساسات پیچیده بسازد. ما ممکن است با سیاست یا سیاست های شخصیت موافق نباشیم، اما او و دلایل تصمیماتی که در فیلم می گیرد را درک می کنیم.
پاتریک بیتمن در فیلم روانی آمریکایی (۲۰۰۰)
American Psycho طنزی سیاه از مصرف گرایی، غرور و مردانگی آمریکایی است و پاتریک بیتمن نه تنها یکی از به یاد ماندنی ترین نقش های بیل، بلکه یکی از بهترین نقش های اوست. بیل به عنوان یک بانکدار جوان که در نقش یک قاتل زنجیره ای ظاهر می شود، مانند پوست دوم وارد نقش می شود. پاتریک با کمد پر از کت و شلوارهای طرح و مجموعه ای از محصولات زیبایی، شخصیت جالبی برای باز کردن بسته بندی است. او به همان اندازه که ترسناک است نفرت انگیز است، و بیل او را با ترکیبی عالی از استحقاق، خودشیفتگی، اضطراب و شوخ طبعی القا می کند. زمانی که بیل به گرایش های تاریک تر پاتریک می پردازد، عملکرد بیل حتی چشمگیرتر می شود. اشتیاق و کاریزمایی در اجرای او وجود دارد که فیلم را با انرژی دیوانه وار پر می کند و به خشم (و شادی) شدید پاتریک کیفیت می بخشد. به راحتی می توان تصور کرد که بدون بازی بیل، ترس و طنز فیلم از بین می رود.
آلفرد بوردن در پرستیژ (۲۰۰۶)
پرستیژ یکی از اجراهای بیل است که معمولا نادیده گرفته میشود. این شخصیتی نیست که به اندازه پاتریک بیتمن دلهره آمیز باشد یا به اندازه The Caped Crusader پر زرق و برق باشد، بلکه نشان دهنده توانایی بیل در ایفای نقش شخصیتی است که کم گفته و در عین حال کاملاً درک شده است. بیل نقش جادوگر طبقه کارگر آلفرد بوردن را بازی میکند که با شعبدهباز رقیب، رابرت آنژیر (هیو جکمن) درگیر دشمنی شدیدی میشود، زیرا آنها سعی میکنند حقههای یکدیگر را یکی کنند. نتیجه شخصیتی است که با اجرای بی سر و صدا شدید بیل جان می گیرد. بیل چه در لحظات خصوصی دیالوگ که اسرار و وسواس های بوردن را فاش می کند، چه در لحظات دراماتیک (و خشونت آمیز) که شامل دشمنی بوردن و انژیر می شود، به طرز ماهرانه ای مرز بین همدردی و شرارت را طی می کند، نه اینکه فیلم را با حس عمیقی از رمز و راز القا می کند.