اگر در این چند وقت اخیر اخبار را دنبال کرده باشید حتما شما هم این داستان را شنیدهاید که یک رویداد فیسبوکی در حدود تیر ماه سال ۹۸ طراحی شد و ایده اصلی یا عنوان این بود که «بیایید به منطقه ۵۱ حمله کنیم، آنها نمیتوانند جلوی ما را بگیرند». جوانی با نام متیو رابرتز این رویداد را در فیسبوک قرار داد. قرار بود شوخی باشه یا بعدا ادعا کرد که قرار بوده شوخی باشه، اما به سرعت جدی شد قضیه و حدود ۲ میلیون نفر در این قرار فیسبوکی اعلام کردند که میخوان در این رویداد شرکت کنند، اگر چه که شما هم اگر زمانی سعی کرده باشید که با قرارهای فیسبوکی رویدادی ایجاد کنید، دیدهاید که خیلی قابل اطمینان نیست. اما به هر حال کار به حدی جدی شد که بخشهای مختلف نظامی و دولتی ایالات متحده مجبور شدند به این مسئله واکنش نشان دهند و در مورد این برنامه که مطابق آن قرار که برنامه ریزی شده بود که در ۲۰ سپتامبر یا ۲۹ شهریور یک تجمع بزرگ در مقابل پایگاه نظامی موسوم به منطقه ۵۱ صورت بگیره و در واقع درهای اون رو باز کنند و برن و اسرار پنهان در اون رو بیرون بیارن و راجع بهش صحبت بشه. اما منطقه ۵۱ چیست و چرا اینقدر درموردش صحبت میشه؟ شما اگر علاقهمند به موجودات فضایی و بشقابهای پرندهای که از تمدنهای دیگه به سراغ ما میان باشید، حتما اسم این منطقه رو شنیدید.
منطقه ۵۱ در واقع یک پایگاه تحقیقاتی هست در بخشی از صحرای نوادا در حاشیه یکی از پایگاه ها و فرودگاهها و یکی از مناطق تمرین سلاح نیروی هوایی ایالات متحده است. برای کسانی که علاقه مند به بشقاب پرنده ها هستند از نظر تاریخی این پایگاه یکی از چهار پنج نقطه داغ و هیجان انگیز در دنیا به شمار می رود. شاید یکی دیگر از آنها شهر رازول باشد. جاهای دیگری در انگلستان، شیلی،آریزونا، استرالیا و روسیه هست که جزو نقاط داغ علاقه مندان به بشقاب پرنده ها است. منطقه ۵۱ از همه اینها معروف تر و مرموز تر است. دلیل آن این است که منطقه ۵۱ برخلاف دیگر مناطق جایی نیست که فقط یک مشاهده صورت گرفته باشد. جایی است که طرفداران نظریه توطئه حضور فرازمینی ها در زمین و پنهان کاری دولت معتقد هستند که این جا محل اصلی پنهان کاری است،اینجا جایی است که دولتها کار پنهان خود را انجام میدهند. و برای مثال معتقدند لاشه بشقاب پرنده ای که در رازول سقوط کرده است به همراه جنازه موجودات فضایی این پایگاه آورده شده است. نکته جالب این است که کسی نمیداند چرا نام این منطقه به منطقه ۵۱ مشهور شده است. در سند های مختلف نام رسمی دیگری دارد،و هیچ کس تا جایی که من جستجو کردم پیدا نکردم که کسی بداند این نام از کجا آمده است. اگر چه می دانید سابقه کاربرد منطقه ۵۱ در برخی از اسناد پنتاگون تا زمان جنگ ویتنام بر می گردد اما نام گذاری و سیستم کد گذاری آن با هیچ کدام از سیستم های کد گذاری عمومی سازگاری ندارد.
اما این منطقه در جایی در درون منطقه ای به نام میدان آموزش و تمرین نظامی نیروی هوایی نوادا در امتداد جاده نوادا ۳۷۵ قرار گرفته است. اما چرا در مورد این جاده صحبت می کنم؟ این جاده دارای امنیت خاصی است،به دلیل اینکه این جاده از کنار این منطقه عبور می کند، و به خاطر مجموع مشاهداتی که از بشقاب پرنده ها صورت گرفته است همینطور بعد از محبوبیتی که منطقه ۵۱ در سال ۱۹۹۶ بعد از نمایش فیلم روز استقلال پیدا کرد به طور رسمی به نام بزرگراه فرازمینی ها می شناسند. برای کسانی که علاقه مند به دنیای بشقاب پرنده ها هستند یکی از مقاصد جذاب است. این پایگاه نظامی که در واقع منطقه ۵۱ در آن قرار گرفته خیلی دور افتاده و بکر است،نزدیکترین شهر به آن چند کیلومتر با فاصله دارد و جمعیت این شهر فقط ۵۴ نفر است و عمده اقتصاد آن بر مبنای بشقاب پرنده می چرخد. یک موزه کوچک برای خود دارند که یادگاری می فروشند و گاهی اوقات مردم در اینجا جمع میشوند و کنفرانسهایی را برگزار میکنند. اگرچه خود منطقه ۵۱ به عنوان منطقه محرمانه شناخته نمی شود،اما تمامی تحقیقاتی که در اینجا صورت میگیرد فوق محرمانه حساب میشود. نام رسمی که در متن های رسمی نوشته می شود فرودگاه هومی یا دریاچه گروم است.واقعیت این است که دلایل خوبی وجود دارد که مردم به آن شک داشته باشند.
سازمان های دولتی ایالات متحده تا سال ۲۰۱۳ حتی حاضر نبودند وجود چیزی به نام منطقه ۵۱ را به رسمیت بشناسند. همه آن را می شناختند و بعد صحبت می کردند و کارمند های زیادی در آنجا کار می کردند،اما بهطور رسمی در مورد آن صحبت نمی شد تا این که در واقع یک روزنامه نگار در سال ۲۰۰۵ میلادی استفاده میکنه از قانونی به نام قانون آزادی دسترسی به اطلاعات که یکی از روش های بدست آوردن اطلاعات است که به طور بی دلیل پنهان شده است و از حالت محرمانه خارج شده است ولی منتشر نشده است. این قانون و این ابزار چندین سال طول میکشد و در سال ۲۰۱۳ سازمان سی آی ای در پاسخ به قانون درخواست آزادی اطلاعات تایید می کند که این پایگاه ۵۱ یا منطقه ۵ وجود دارد فعالیت میکند و همانطور که گفته شد طبقهبندی فوق محرمانه یا حساس را دارد. نزدیکترین شهر بزرگ به این منطقه شهر لاس وگاس است و خود این منطقه منطقه خیلی بزرگی نیست یک بازه حدود ۱۰ در ۱۶ کیلومتری که قبلاً یک باند فرودگاه داشته است و بعداً بر مبنای تصاویر ماهواره ای متوجه شدیم که یک باند تازه و مجموعه ای از تأسیسات تازه در آنجا ساخته شده است. دسترسی به آن برخلاف پایگاه هایی که بعد از تمام شدن کار به شهرهای نزدیک وارد می شوند و در آنجا زندگی می کنند آنجا اینگونه نیست و درون این پایگاه مشغول فعالیت هستند و حتی دسترسی به این پایگاه ر از طریق شبکه جادهای صورت میگیرد و عمده کارمندان از طریق یک خط هوایی مشخص به طوری که غیر مشخص جنت خوانده می شود به این منطقه میروند و از فرودگاه لاس وگاس به اینجا پرواز میکند و و خود این خط هوایی برای طرفداران تئوری توطئه از آن داستان های جذاب است. این اسم اسم غیر رسمی آن است و این خط هوایی هیچ نشان و لوگویی ندارد که برای نقل و انتقال کارمندان به مناطق فوق سری استفاده می شود. البته تصاویر زیادی از این هواپیما پرواز آن وجود دارد اما اگر در سایتهای فروش بلیت به دنبال بلیط این پرواز از لاس وگاس به منطقه ۵۱ گردید قطعاً بلیطی پیدا نخواهید کرد.
نکته مهم این است که منطقه ۵۱ و و ساختاری که کنار آن است نه تنها ۱ تاریخچه نسبتا طولانی برای مشاهده چیزهایی که ما به عنوان اجرام پرنده ناشناس نامگذاریمیکنیم دارد به دلیل وجود پایگاه مطالعاتی و تحقیقاتی که در آن است از دید نظریه پردازان تئوری توطئه یکی از مکان هایی است ما اسناد موجودات فضایی آیا تکنولوژی های فضایی را به آنجا می بریم و سعی می کنیم که آنها را مهندسی معکوس کنیم. در مورد بخش اول اینکه چرا اینقدر گزارش در مورد رصد اجرام پرنده ناشناس وجود دارد دلیل خیلی خوبی وجود دارد. یادتان باشد که کلمه UFO در فارسی به آن شپن گفته میشود یا همان شیء پرنده ناشناس الزاماً هیچ اشارهای به فضایی بودن یا منشأ هوش فرازمینی ندارد. هر چیزی که در آسمان ببینیم و ما و دیگران نشناسیم که چه هست یوفو نام میگیره. با این تعریف این منطقه واقعاً شاهد و میزبان یوفوهای بسیاری بوده است، به این دلیل که این پایگاه که از سال ۱۹۵۵ تاسیس شده بخش اصلی برای آزمایش های برخی از هواپیماهای فوق پیشرفته ایالات متحده بوده است.
برای مثال هواپیماهای جاسوسی که برای جمع آوری اطلاعات به کار می روند یا هواپیمای دی ۲۱ با آن موتور عجیب که ساختار موشک مانندی دارد و یا هواپیمای ای ۱۲ اگر تصاویر آنها را در گوگل جستجو کنید شاهد ساختار عجیب آنها خواهید بود، همینطور پرنده f117 در رده پرنده هایی هستند که در اینجا اولین تست های آن انجام شده و خوب طبیعی است که این پرنده ها مانورهایی را انجام میدهند که هواپیما های عادی نمی توانند انجام دهند. و بسیاری از افرادی که ممکن است آن اطراف بوده باشند یا در شهرهای اطراف باشند پرواز اینها را دیده اند و خوب به خاطر ظاهر عجیب اینها ممکن است که این پرنده ها را نشناسند. اما مسئله بشقابپرنده بودن اینکه چطور به منشا فرازمینی برمیگردد به چند عامل بر می گردد. مسئله بی اعتمادی به ایالات متحده در انتهای جنگ ویتنام و گیری جنگ سرد و بعد از آن افشای اسناد پنتاگون و بخصوص بعد از آن رسوایی واترگیت و استعفای نیکسون فضای اعتمادی عمیقی را بین مردم و دولت ایجاد کرد. اگرچه قبلاً فرزندم شد که در ایالات متحده تار دروغگویی ممکن است در دولت وجود داشته باشد اما به نوعی اعتماد بین مردم و دولت وجود داشت و رویدادهای این بازه نشان داد که نه تنها دولت ها و سیاستمداران می توانند دروغ بگویند بلکه در عمل دروغ میگویند و از آن استفاده میکنند و پنهان کاری می کنند و همین این دوره را اگر بررسی و مقایسه کنید می بینید که زمانی که اوج تئوری های توطئه مختلف در حال رشد است.
به طور مثال داستان دروغ بودن سفر به ماه است که بعد از این دوره که گسترش پیدا میکند و موارد دیگر. اما چیزی که خیلی باعث شد مسئله وجود تکنولوژی های فضایی در اینجا باب شود به سال ۱۹۸۹ برمی گردد، در این سال شخصی به نام باب لازار که ادعا میکرد متخصص فیزیک استو فیزیکدان برجسته است و قبلاً در منطقه ۵۱ کار می کرده با یکی از رسانههای محلی نوادا گفتوگو میکند و اعلام میکند در آن گفتگو که ما در اینجا بشقاب های پرنده را بررسی می کنیم و لاشه بشقاب پرنده رازول در اینجا قرار گرفته وظیفه من به عنوان یکی از کارمندان مهندسی معکوس بر روی تکنولوژی بود که این سفینه فضایی استفاده میکرد و ادعا می کند که حداقل بر روی ۹ بشقاب پرنده مختلف در حال کار شدن است و در این جا این جرقه میخورد. جالب در مورد باب لازار این است که او هنوز هم به این داستان ادامه میدهد در مجموعه های مختلف.
اگر مرموز بودن منطقه ۵۱ و همینطور اشیا عجیب و غریبی که دیده میشد و بی اعتمادی کافی نبود که اینجا رو تبدیل کنه به یک محل ایدهآل برای بشقاب پرندهها و تمام داستان هایی که حول و هوششون هست، کار لازار رو تکمیل میکنه و لیستی از کارهایی که در واقع وجود داره به اینجا منصوب میشه، فوق العاده برای نوشتن یک داستان فراتر از علمی تخیلی و بیشتر فانتزی فضایی شاید مناسب باشه. از تلاش برای ساخت ابزارهای تلهپورت، سلاحهای مبتنی بر انرژی و حتی میزبانی گروه معروفی به نام Majestic 12 که برای کسانی که اعتقاد به این داستان دارند میگن که این ها یک گروهی هستند که در واقع مدیریت پشت پرده تماس ما با فرازمینیها را بر عهده دارند در موردش گفته شده.
برگردیم به داستان اصلی…
بعد از اینکه داستان این دعوت مطرح شد اولا خیلی ها بسیار مشتاق شدند که برند و خود طراح این برنامه اعلام کرده که شوخی کرده، این کار رو نکنید و خطرناکه و تلاش هایی شده که برنامه رو تبدیل کنه به جای حمله به منطقه ۵۱ به در واقع یک کنفرانس یا یک گردهمایی علاقهمندان. ولی واقعیت اینه که مثل هر چیز دیگری در اینترنت شما ممکنه یه چیزی رو شروع کنید اما نمیتونید مدیریتش کنید و اتفاقی که ممکنه روز بیستم بیفته این هست که هیچ کس اونجا پیداش نشه و یک روز عادی باشه و یه تعداد قابل توجهی اونجا حاضر بشن و بخوان که حداقل یک تظاهراتی بکنن. این پایگاه در واقع به دلیل فعال بودنش و فوق محرمانه بودنش جزو مناطقی هست که حالا غیر از سیستمهای نظارت دیجیتال فلان و فلان، ساختار پرواز ممنوع داره، پرواز پهپاد در اونجا ممنوع هست، و محافظان این پایگاه بنابر قانون اجازه دارند در مقابل کسانی که بخوان از اونجا عبور کنند و یا واردش بشن مقابله کنن و از سلاح گرم استفاده کنن. قبلا هم این کار رو کردن. همین اوایل سال ۲۰۱۹ شخصی از نقطه اول رد میشه و به توقف توجه نمیکنه و یک تعقیب و گریز چند کیلومتری اتفاق میفته و بعد نیروهای امنیتی میکشنش. بنابراین چنین چیزی سابقه داره. البته به طور عمومی این کار انجام نمیشه معمولا و سعی میکنن اونا رو به بیرون از پایگاه منتقل کنن به خصوص که در سالهای اخیر داستان این بشقاب پرنده ها و یه سری به قول خودشون محقق بشقاب پرنده خیلی سعی میکنن اطراف این پایگاه بچرخن. اما اگر کسی بخواد به اینجا سفر کنه و واردش بشه با چندتا مشکل مواجهه. اولین مشکل اینه که واقعا منطقه سختی برای دسترسی هست که باید اول به اون شهر ۵۰ نفره برید. و بعد باید از چندین جاده نظامی از درون این منطقه آزمایشی و تمرینی نظامی بگذرید تا به پایگاهها برسید. و خب خیلی پیش از اون جلوی شما گرفته میشه و اگر بهم بتونید بهش برسید جلوی گیت اجازه ورود به شما داده نمیشه. اما اگر تعداد بیشتر بشه و مثلا دو نفر بخوان از روی گیت به داخل بپرن اون موقع داستان خیلی جدی میشه، چون بر اساس قوانین ایالات متحده ورود بدون به پایگاه ها نظامی جرم قابل پیگیری حساب میشه.
بطور مثال چند سال پیش یک اتوبوس توریستی وارد این منطقه میشه و در گیت اول حالا کسی نبوده یا بعد از تابلو اول کسی نبوده و اینها وارد میشن و جلوتر میرن و در گیت دوم جلوشون گرفته و بعد از این که چند ساعت و روزی اونا رو بازداشت میکنن، نفری حدود ششصد و خوردهای دلار به خاطر رد و عبور از مرز پایگاه نظامی جریمه میشن. اما بخش پیچیده داستان این نیست، قسمت پیچیده ماجرا اینه که تحت قانونهایی که بعد از ۱۱ سپتامبر تصویب شد ورود غیر مجاز به چنین پایگاههایی در حکم تروریسم داخلی طبقه بندی میشه و بنابراین حتی اگر کسی موفق به ورود بشه بعد از اون دادگاهی شدن وجود داره، ضمن اینکه در همین راستا بعد از اینکه این خبر اعلام شد، گفتگویی رو واشنگتن پست با سخنگوی نیروی هوایی آمریکا انجام داد و او گفت که با توجه به اینکه این پایگاه بخشی از دارایی های نظامی ایالات متحده به شمار میره و ورود بهش غیر قانونی هست، چنان چه تلاشی برای ورود انجام بشه، نیروی نظامی ارتش ایالات متحده وظیفه داره از این دارایی ها و این منطقه محافظت کنه به هر طریقی. حتی با استفاده از سلاح گرم. بنابراین اگرچه امکان داره که حتی کار به اونجا نکشه که حتی اگر گروه زیادی باشن که استفاده از سلاحهای گرم اتفاق بیفته ولی امکان استفاده از گلولههای پلاستیکی یا گاز اشک آور یا ماشینهای آب پاش وجود داره. تجربه قبلی نشون داده که این پایگاه و پایگاههای مشابه شوخی نمیکنند در این مورد. داستان منطقه ۵۱ و موارد مشابه اون، داستان فوقالعاده جذابیه برای کسانی که دوست دارند باور کنند که ما زمانی ملاقاتی با فرازمینی ها داشتیم.
سوال این هست که آیا وجود این پایگاههای محرمانه واقعی است یا خیر؟ بله، همه جای دنیا از جمله ایران خود و همه کشورهای دنیا پایگاه هایی وجود دارند که نه تنها خودشون بلکه تحقیقاتی که در اونجا انجام میشه محرمانهس. به خصوص در حوزه نظامی و افراد عادی اجازه ورود ندارند. چطور میشه که اطلاعاتی در موردشون پیدا کرد؟ در هر کشوری متفاوته. در جایی مثل ایالات متحده، کانادا یا اروپا استفاده از ساختار دسترسی آزاد به اطلاعات کمک کننده بزرگی هست. مصاحبههای مختلف با افراد مختلف و همینطور کار تحقیقی که میشه در مورد ادعاهای مختلف انجام داد یکی از این روشهاست. نکته مهم اینه که در مورد این داستان مثل خیلی از تئوریهای توطئه دیگه یک جهش بزرگ اتفاق میفته. اگر داستان لازار را کنار بگذاریم عمده استدلال در اینجا به این برمیگرده که یک پایگاه محرمانهای وجود داره که در اطرافش یه سری چیزایی رو میبینیم که بطور عادی نمیدونیم چیه.
پس اینجا کار فضاییاس و فضاییا در اینجا حضور دارن. فاصله بین ندونستن اینکه چه اتفاقی داره میفته یا چه چیزی رو داریم میبینیم با اینکه اون چیزی رو که نمیدونیم چیه، سفینه هوشمند موجودات فرازمینیه، خیلی فاصله بزرگیه، این همون ایرادیه که خیلی از این تئوریهای توطئه در اون به دام میفتن. نمونه بارز آن در همین زمینه کارهای اریک فوندانیکن هست. اریک فوندانیکن تعداد زیادی از آثار باستانی رو پیدا میکنه، مجسمههای کوچیک، طرحهای کوچیک و بعد میگه که ببینید این چقدر شبیه فضانوردیه که نشسته و این چی میتونه بشه؟ میدونید؟ پس فضاپیماس. فاصله بین این دو خیلی زیاده. مثلا اگر نماد فروهر رو ببینید میگه خب ببینید این یه نفریه که یه فرمون دستشه و نشسته و دو تا بال داره و دو تا چرخ فرود هم داره و در زیرش هم اگزوز سفینه قرار گرفته. اگر فضاپیما نیست پس چیه؟ خب میدونیم که اگر کسی اندکی اسطورهشناسی خونده باشه، داستانهای نمادین رو خونده باشه میدونه که هر کدوم از این ها نمادهای مختلفی دارند. بنابراین این گام مهمیست که در اکثر تئوریهای توطئه برداشته میشه و در واقع گم میشه و مردم ازش جهش میکنن.
هر اتفاقی که در این منطقه ۵۱ و در این رویداد بیفته قطعا این داستان ها تمامی نخواهد داشت و نکته مهم اینه که بتونیم در این دوران منابع معتبر رو بشناسیم و مواظب باشیم که وقتی افراد حرفی میزنن چقدر فارغ از عناوینشون معتبر هستن.
اگر خاطرتون باشه حدود سال ۸۳-۴ بود که سیاره زهره به اوج درخشش خود رسیده بود و خیلی از افراد در ایران این رو میدیدن و بعد یک موجی از رویت اجرام پرنده ناشناس در ایران افتاد که انواع داستان ها در موردش مطرح شد و حتی در یکی از شهرهای مرزی سیستم پدافندی ضد هوایی بهش شلیک کرد و خبرنگاران صدا و سیما ازش تصویربرداری میکردن و نشون میدادن که ببینید این الان بالای سرمونه و نکته جالب در این تصاویر این بود که در این ها که اکثرا هم با زوم دیجیتال بود، غیر از اینکه خود جرم رو میدیدید دو سه تا نقطه هم در کنارش میدیدید که بعد معلوم میشد زهره غروب کرده و اینها برای پیدا کردن یک جرم پر نور در آسمان اینها مشتری رو دیدن و زوم دیجیتال شده و کیفیت هم خوب نیست و تصویر لرزش داره و فکر میکنن که ساختار فضایی دیدن. تو یکی از شبکهها این موضوع خیلی جدی شده بود و در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو که آقای حیدری مجری برنامه بود تعدادی از کارشناسان و ستارهشناسان رو آورد که در این برنامه صحبت کردند. مجری برنامه خیلی با هیجان هم میگفت که ما الان تصویر زنده از این موجود پرنده داریم و همون تصویر مشتری رو به طور زنده پخش میکردن. یکی از مهمون های این برنامه که لقب علمی مهمی هم داشت خیلی جدی میگفت که بله این ها واقعی هستند و اینها اومدن و فرود اومدن و ما خودمون دو سه نمونه داشتیم و من خودم با دو سه نفر صحبت کردم. یکی از این بشقاب پرنده ها در جاده زنجان فرود اومده بود و پیاده شدن و یکی چوپانی رو کتک زدند و ازش آردس پرسیدن. شما فقط عناوین و اطلاعات رو کنار بزارید و ببینید که چطور ممکنه که یک سفینه فضایی، یک تمدن چند صد سال نوری رو طی کنه و زمین رو پیدا کنه و با بررسی زمین و هر چیزی که در اون هست بیاد به جای تهران اشتباهی زنجان بشینه، زبان یاد بگیره و با کتک از یه چوپان سوال بپرسه. درسته که شخص گوینده دارای اعتبار در رشتهی دیگریست اما باید مراقب باشیم که اینها رو به جای هم با هم اشتباه نگیریم. عناوین و تخصص ها قابل انتقال نیستند، اگر کسی در حوزهای متخصصه، حتی در حوزه خودش باید مستدل صحبت کند چه برسد به اینکه وارد حوزهی دیگری شود.
در هر صورت تمام این ها بهانهی خوبیه که گاهی به آسمون نگاه کنیم، دنیای آسمان شب فوق العاده زیبا و جذاب است و اشیا شناخته شده جذابی هم در اون وجود دارد.
منبع: پوریا ناظمی