انقراض بزرگ به رویدادی گفته میشود که طی آن در یک بازهی زمانی کوتاه در مقیاس زمینشناسی در اشکال گوناگون حیات روی زمین، کاهش ناگهانی به وقوع میپیوندد. اینجا سخن از انقراض یک گونه یا چند نوع از گونههای گیاهی و جانوری نیست بلکه صحبت از رویدادی جهانی و بسیار بزرگ است. چنین حوادث مصیبتباری در طول تاریخ حیات دستکم ۵ بار رخ داده است. این رویدادهای مرگبار به عمر و حکمرانی گونههایی از اشکال حیات برای همیشه پایان داده است و در عوض فرصتی را برای رشد گونههای جدید به وجود آورده است. هرچند چنین فجایعی غمانگیز به نظر میرسند اما باید به خاطر داشت که اگر هر یک از این انقراضهای عظیم رخ نمیداد، شاید هیچگاه پستانداران و درنتیجه انسانها فرصت گام نهادن بر سیاره زمین را نمییافتند. در اینجا به دونین حادثه انقراض بزرگ تاریخ حیات اشاره خواهد شد. در ۳۶۰ تا ۳۷۵ میلیون سال پیش حدود ۷۵ درصد از تمام گونههای زنده به کام مرگ فرورفتند. این انقراض درواقع مجموعهای از چندین فاجعه پشت سر هم در یک بازه زمانی بوده است که به دلیل نزدیکی زمانی، آنها را بهعنوان یک انقراض در نظر میگیرند.
آلگئو و همکاران، برای این انقراض یک بازهی زمانی ۲۰-۲۵ میلیون ساله (از اواخر دونین میانی تا مرز دوین- کربونیفر) پیشنهاد میکند که از ۸-۱۰ انقراض کوچکتر تشکیل شده است. دو مورد از بااهمیتترین این انقراضها میتوان به حادثه کلواسر Kellwasser (در مرز میان آشکوبهای فرازنین- فامنین در دونین پسین) و حادثه هنگنبرگ Hangenberg (در نزدیکی مرز دوین-کربونیفر) اشاره کرد. همچنین پژوهشهای (۱۹۹۶-McGhee) نشان داد در دوره دونین چندین حادثه انقراضی مهم به وقوع پیوسته است که در میان آنها تنها برای حادثه کلواسر میتوان از واژه انقراض بزرگ استفاده کرد. تحقیقات Streel et al منجر به شناسایی دو بحران زیستی (فواصل طولانیمدت بحران تنوع زیستی) شد که با دو حادثه انقراضی تکمیل میشدند، نخست بحران زیستی فرازنین که پسازآن حادثه کلواسر رخ داد و دوم بحران زیستی انتهای فامنین که به حادثه هنگنبرگ منتهی شد. کاهش تنوع زیستی در دونین پسین بسیار چشمگیر است. براثر این انقراض، تخمین زده میشود که ۲۲ درصد از تمام خانوادههای جانداران دریایی (عمدتاً بیمهرگان)، ۵۷ درصد از جنسها و حداقل ۷۵ درصد از گونهها نابود شدند.
بحران انقراض بر روی جوامع دریایی بهویژه روی زیستمندان دونین اساساً آبهای گرم و کمعمق نسبت به جانداران آبهای سرد تأثیر بیشتری داشت. بسیاری از تاکسونهایی که در آبهای نواحی ژرف یا عرضهای جغرافیایی بالا میزیستند، توانستند از این انقراض جان سالم به درببرند. همچنین گونههای آب شیرین ازجمله اجداد چهارپایان امروزی کمتر تحت تأثیر قرارگرفتهاند. مهمترین آسیب دیدگان این انقراض، سازندگان ریفها یعنی استروماتوپریدا و مرجانهای روگوزا و تابولاتا بودند و شواهد دیرینهشناسی نشاندهنده آن است که تا صد میلیون سال پسازاین حادثه، هیچ گونهی جدیدی از مرجانها تکامل پیدا نکرد. از دیگر موجوداتی دریایی که از سوی این حادثهی انقراض بهشدت متأثر شدند، میتوان به بازوپایان، تریلوبیتها، سرپایان (ناتیلوئیدا، فیلوسراتیدا، آمونوئیدا،) شکم پایان، بریوزوا، کنودونتها، آکریتاریشها، اسفنجهای استروماتوپورید و ماهیان بی آرواره (اگناتا) اشاره کرد. انقراض هنگنبرگ باعث کاهش ۱۶ درصدی خانوادههای زیستمندان دریایی شد. مهمترین قربانیان این حادثه استراکودا، آمونوئیدها و ماهیان پلاکودرم بودند. این انقراض نهتنها گروههای مختلف موجودات زنده را تحت تأثیر قرارداد، بلکه تأثیرات آن بهصورت تغییرات شدید ژئوشیمیایی و سنگشناسی در طبقات سنگی این زمان ثبت شده است.
آثار مربوط به این انقراض را میتوان در قاعده گلسنگها و شیلهای سیاهرنگ نهشته شده بر روی رمپهای کربناته بسیاری از نقاط جهان مشاهده کرد. پیک مثبت ایزوتوپهای گوگرد، اکسیژن و کربن و منحنی ایزوتوپ استرانسیوم در کنار تغییرات سنگشناسی و فسیلشناسی، نشان دهنده ی یک تغییر و اختلال آب و هوایی بزرگ در پایان دونین است. عامل اصلی رسوبگذاری گلسنگها و شیلهای سیاه غنی از فسفات، زنجیره جهانی تولید و تهنشست کربن آلی در عرضهای جغرافیایی پایین است که با نوسانات خاصی در منحنیهای ایزوتوپی قابلشناسایی است. ناپدید شدن جانداران شناور و شناگر، تنوع تریلوبیتهای با چشمهای کوچک تا نابینا و ظهور و تولید اولیه زئوپلانکتونهایی که به محیطزیست غنی از مواد آلی عادت داشتهاند، از دیگر اتفاقات بارز این زمان است. همانگونه که اشاره شد، در انقراض دونین پسین، گونههای دریایی آبهای گرم بهشدت تحت تأثیر قرار گرفتند؛ بر همین اساس، گروهی از زمینشناسان، دلیل این انقراض را به سرد شدن آبوهوا (مانند دوره اردویسین) و گسترش یخچالها بر روی ابرقاره گندوانا و پایین آمدن سطح جهانی آب دریاها نسبت میدهند.
برخی از دیرینه شناسان، واژگونی اقیانوسی و ائوتروفیکاسیون جهانی پسازآن را که منجر به افزایش تولید اولیه و گسترش آبهای بدون اکسیژن شد، در مرگ زیستمندان نکتون و پلانکتون مؤثر میدانند. سرد شدن تدریجی آبوهوا در مرز دونین-کربونیفر باعث ایجاد یک دوره یخبندان شد که نقش مهمی در افزایش این واژگونی و اثرات پسازآن داشت. برخورد اجرام آسمانی، کاهش میزان اکسیژن محلول در آب، توسعه حرکات تکتونیکی، تغییرات سطح آب دریا و کاهش نرخ گونهزایی از دیگر دلایل مطرحشده برای توجیه این انقراض است. یکی از جالبترین این فرضیات، فرضیه گیاه دونین (Devonian Plant Hypothesis) است. این فرضیه که نخستین بار از سوی گروهی از دانشمندان در سال ۱۹۹۵ میلادی مطرح شد، گسترش گیاهان در محیطهای قارهای را عامل اصلی انقراض در اقیانوسهای حارهای دونین پسین میداند. اما بهطورکلی میتوان گفت عامل یا عوامل این انقراض در پردهی ابهام قرار دارد.
این مطلب اولین بار در ماهنامه علوم زمین و معدن به قلم محمد جودکی منتشر شده است.