فیلمها و سریالها با داستان ضعیف بسیار زیاد هستند. برخی از داستانهای دیگر به شدت تکراری شدهاند، برخی هم کشش تبدیل به یک سریال را ندارند.
در مقابل اینها، فیلمها و سریالهایی قرار دارند که ایدههای بکرتر و ناگفتهای دارند، اما این ایدهها توسط سازندگان و فیلمنامهنویسان خراب میشوند و ما باید دل خوش کنیم که شاید زمانی این ایده به شیوه بهتری بازسازی شود. خود من که حتی در ذهن این ایدهها را به صورت یک داستانک بهتر درمیآورم!
مثال عرض میکنم:
به تازگی مینیسریال غول را دیدم. نمره سریال در IMDB نمره ۷.۱ است، اما من نمره بالاتر از ۶.۵ به سریال نمیدهم.
داستان این سریال هندی جالب است. این سریال هندی را به تصویر کشیده که حکومتی توتالیتر و دستگاههای امنیتی مخوفی دارد و البته گرفتار مخالفانی است که از شیوههای خشن هم استفاده میکنند. شهروندانی هم هستند که تنها به دنبال حقوق خودشان هستند.
در این میان دختر یک استاد دانشگاه، با احساس مسئولیت برای خدمت به میهنش، بازجوی ارشد دستگاه امنیتی میشود و چون از افکار به اعتقاد خودش -خطرناک- پدرش آگاهی دارد، او را با تردید لو میدهد تا اصلاح شود.
اما داستان اصلی از جایی شروع میشود که رهبر یکی از گروههای مخالف و خشن به سادگی باورنکردنی دستگیر میشود.
بازجوها در شرایطی که برای تخلیه اطلاعات حساس او در ۲۴ ساعت آماده میشوند، شوکه میشوند، چون این مخالف قدرت نفوذ در ذهنها را دارد. چیزی که در سریال به باور فولکولور اعراب -غول- نسبت داده میشود.
بعد از آن قسمت بیشتر این سریال سه قسمتی در ساختمانی قدیمی و توهمزا و کمنور صرف نمایش جدال این رهبر غولنما با عوامل امنیتی میشود و سریال به کلی یک سریال ژانر وحشت میشود.
این ایده کلی به نظر من ایدهای خوب بود که در دست نویسندگان و سازندگان بهتر میتوانست به یک سریال طولانیتر و زیباتر تبدیل شود.
سریال فرصت خوب برای گسترش شخصیت استاد دانشگاه و چگونگی جذب دختر در دستگاه امنیتی را از دست داده است. همان طور که مفهوم نفوذ ذهنی را میتوانست گسترش بدهد و به جاهای خیلی جالبتری برسد.
مشابه از دست رفتن این ایدهها بسیارند. شما چه فیلم و سریالها با ایدههای بکر و تکرارنشده به فنا رفته را میشناسید؟!