چگونه می‌توانید یک مجموعه کتاب با خط داستانی یکبار مصرف داشته و آن را به یک سه‌گانه فیلم ترسناک سرگرم‌کننده و نوستالژیک تبدیل کنید؟ خوب، Netflix اینجا است تا به شما نشان دهد که چگونه این کار انجام می‌شود. سه‌گانه سینمایی «خیابان ترس» یا Fear Street به کارگردانی لی جانیاک که اقتباسی به همین نام از یک مجموعه داستانِ محبوب ِترسناک از آر. ال. استاین نویسندهٔ مشهور آمریکایی است، اخیراً در طول دو هفته و در چارچوب سه قسمتِ پیاپی از نتفلیکس به نمایش درآمد.

به طور کلی تریلوژی خیابان ترس یک مینی فرنچایز جذاب و نوستالژیک است که فرمول ساخت آن حاصلِ تلفیق آثاری چون مجموعه فیلم‌های «Scream» و سریال پُر طرفدار «Stranger Things» است. لازم به ذکر است که این سه‌گانه بر اساس یک مقدمه فوق‌العاده محکم ساخته شده تا بتواند کِشش و تعلیق مورد نیاز را برای بیننده خود خلق کند.

در حالی که برخی در ایران ممکن است شخص استاین را فقط برای نوشتن مجموعه کتاب‌های «Goosebumps» بشناسند، اما مجموعه داستان‌های خیابان ترس که از آثار قدیمی‌تر این نویسنده است نیز بسیار در جهان مشهور است. هسته مرکزی مجموعه داستان‌های خیابان ترس در شهر نفرین شده شیدی‌ساید اتفاق می‌افتد؛ جایی که در آن یک حادثه خونین نوجوانان محلی را به سمت یک سفر وحشتناک پُر از رمز و راز، ماجراهای ماورا‌الطبیعه و قتل می‌کشاند. پس از انتشار بیش از ۱۵۰ داستان از مجموعه خیابان ترس، و فروش بیش از ۸۰ میلیون نسخه از آن، ساخت یک مجموعه تلویزیونی یا یک فیلم از این داستان‌ها اجتناب ناپذیر به نظر می‌رسید. حالا نتفلیکس با ارائه یک سه‌گانه سینمایی شروع به اقتباس مستقیم از این آثار کرده است.

این سه‌گانه در سه دوره زمانی مختلف روایت می‌شود که یکی از آنها به اوایل قرن هفدهم، یکی دیگر به دهه هفتاد میلادی و در نهایت سر آغاز آن به دهه نود میلادی بازمی‌گردد. داستان سه‌گانه «خیابان ترس» از سال ۱۹۹۴ آغاز می‌شود؛ جایی که چند نوجوان متوجه می‌شوند مجموعه‌ای از اتفاقات وحشتناک در محله آنها، یعنی شیدی‌ساید اوهایو، در حال رخ‌دادن است. ماجرا زمانی به اوج خود می‌رسد که این نوجوانان هدف بعدی اتفاقات وحشتناکِ داخل شهر می‌شوند. حال این نوجوانان باید با تلاش خودشان پرده از رمز و راز تاریک و وحشتناک شهرشان بردارند.

لی جانیاک که کارگردانی و نوشتن فیلمنامه این سه‌گانه را بر عهده داشته، به شکل ماهرانه‌ای داستان‌های استاین را در جهت خلق روایت فیلم‌های خودش اقتباس کرده است. جانیاک با استفاده از انبوهی از سبک‌ها و البته بازی با ژانر، انرژی تلطیف شده‌ای به هر فیلم می‌بخشد که دیدنی است. در واقع با سبک و روش استفاده شده در این سه‌گانه ما با سه فیلم در سه هفته با یک داستان قتل پُر رمز و راز روبرو هستیم. در ادامه به بررسی کوتاه هر قسمت خواهیم پرداخت.

قسمت اول FEAR STREET: 1994

قسمت اول سه‌گانه خیابان ترس با عنوان ۱۹۹۴، اثری تماماً سرگرم‌کننده و پاپ کورنی با رویکردی نوستالژیک به آثار اسلشر دهه نود است. در واقع این فیلم با یک سکانس افتتاحیه خشن و جذاب شروع می‌شود که یک ادای احترام عالی به مجموعه فیلم‌های «جیغ» ساخته وس کاریون است. یکی از نکات قوت این قسمت کشتارهای خلاقانه و فوق‌العاده خونین آن است. همچنین موسیقی متن این فیلم نیز یکی از عوامل بسیار عالی در خلق تنش به همراه تولید یک حس نوستالژیک است. یکی از نکات غالباً منفی آثار اسلشر دهه نود این بود که آنها دارای شخصیت‌های یک بار مصرفی بودند که تنها برای نابودی خلق می‌شدند. اما در این فیلم شخصیت‌ها حداقل دارای عملکرد و برنامه هستند؛ در واقع ما با گروهی صرفاً قربانی طرف نیستیم، زیرا آن‌ها می‌خواهند هرجور که می‌شود، شخصیت شرور ماجرا را نابود کنند.

قسمت اول خیابان ترس یک فیلم خودآگاه است که به درستی این واقعیت را درک کرده که خیلی نباید خودش را جدی بگیرد. بنابراین کُلیت فیلم قابل قبول است، همچنین قسمت اول این سه‌گانه غرق در احساسات نوستالژیک است که مخاطب را کاملاً یاد قتل‌های وحشیانه آثار اسلشر دهه نود می‌اندازد. در واقع فیلمساز این اثر قول نمی‌دهد چیزی باشد که نیست، برای همین بیننده با آن همراه می‌شود.

البته بر مبنای آن که آثار اسلشر همیشه به سمت یک مسیر تکراری پیش می‌روند، داستان قسمت اول خیابان ترس نیز نسبتاً قابل پیش بینی است. با همه اینها، روند پیشرفت فیلم کمی گیج کُننده است. داستان خیابان ترس به گونه‌ای شروع می‌شود که هرگز ریتم آن کند نمی‌شود؛ اما در عمل این داستان هرگز چیزی را خیلی واضح توضیح هم نمی‌دهد. علاوه بر این، فیلم به شدت به نوعی رشد شخصیت نیاز دارد، در واقع برای اینکه ما به هر یک از افراد داستان اهمیت بدهیم، باید وقت بیشتری با آنها بگذرانیم که در این اثر چنین چیزی حاصل نمی‌شود. با این وجود، هنوز هم این فیلم برای بیننده هدفش کار می‌کند. شخصاً من به عنوان یک طرفدار ژانر وحشت این فیلم را دوست داشتم و امیدوارم که شما هم چنین کنید!

قسمت دوم FEAR STREET: 1978 

قسمت دوم در یک سه‌گانه می‌تواند مهمترین مسئله باشد. در حالی که فیلم اول همه چیز را تنظیم می‌کند و قسمت سوم همه محتویات را تمام می‌کند، یافتن تعادل در ایجاد یک بخش میانی به خودی خود یک کار مهم است. بر همین اساس خیابان ترس قسمت دوم: ۱۹۷۸ موفق می‌شود داستانی را که از سال ۱۹۹۴ آغاز شده است و در نهایت در سال ۱۶۶۶ و بعد از آن پایان می‌یابد را به درستی ادامه دهد و یک فیلم داستانی سرگرم کننده و جالب بسازد که می‌تواند به تنهایی خود را حفظ کند. دقیقاً مانند کاری که آنها با موسیقی و لحن در فیلم اول انجام دادند.

همانند اولین فیلم این سه‌گانه، خیابان ترس ۱۹۷۸‌ نیز یک اسلشر خونین و نوستالژیک دیگر است که اینبار بر آثار شاخص ژانر وحشت در دهه هفتاد و هشتاد میلادی استوار است. بدون تردید این قسمت یک ادای احترام مستقیم به آثاری چون «Sleepaway Camp» و «Friday the 13th» است. شخص لی جنیاک به عنوان کارگردان اسلشر‌هایی چون جمعه سیزدهم را به عنوان الگو انتخاب کرده و با تزریق لحن آن‌ها به قصه نوجوانانه فیلمش، یک طعم مدرن به آن داده است. یکی از جذابیت‌های سه‌گانه خیابان ترس، عشق و درک بی بند و باری است که لی جانیاک به عنوان کارگردان از فیلم اسلشری دارد.

یکی دیگر از  نقاط قوت قسمت دوم خیابان ترس بازیگران آن است. برای مثال سدی سینک و امیلی رود هر دو به عنوان شخصیت‌هایی دارای عملکرد استوار و قوس شخصیتی بالا، برجسته می‌شوند و بیننده نیز با آنها همراهی می‌کند. این دو شخصیت پویایی جالبی ارائه می‌دهند، و در واقع هر دو با وحشت بزرگی روبرو هستند که برای بیننده جذاب است. بنابراین اگر بخواهم صادقانه بگویم، ریشه یابی برای هر یک از این شخصیت‌ها آسان‌تر از قسمت قبل است. در نتیجه قسمت دوم خیابان ترس یک پل ارتباطی بسیار مهم بین این سه‌گانه و البته یک قسمت ترسناک کاملاً سرگرم‌کننده محسوب می‌شود.

قسمت سوم FEAR STREET: 1666

خیابان ترس قسمت سوم: ۱۶۶۶ تفاوت فاحشی با دو قسمت اول این سه‌گانه دارد؛ و من احساس می‌کنم که شاید بعضی‌ها این یکی را حداقل کمتر دوست داشته باشند؛ اما چرا؟ زیرا بسیاری از مواردی که مخاطب با دیدن در این مجموعه به آنها علاقه مند شده بود، به طور محسوسی در اینجا وجود ندارد. اولین و مهمترین نکته پیرامون قسمت سوم یا «خیابان ترس 1666» این است که فیلم کاملاً احساس نوستالژی دو قسمت قبل را از دست داده است که باعث پاپ کورنی شدن آنها شده بود. اگرچه این فیلم همچنان به ژانر وحشت ادای احترام می‌کند، اما در اینجا حس نوستالژی خیلی کمتر دیده می‌شود. 

در واقع فضای اسلشر پاپ کورنی دو قسمت اول با لحنی بسیار تیره‌تر و شوم‌تر جایگزین شده است. در ابتدا، این لزوماً برای شخص من هم کارایی نداشت، زیرا تقریباً احساس می‌شد که ما در یک دوره متفاوت با لحنی عجیب هستیم. اما، وقتی در این فضای کاملاً متفاوت قرار گرفتم، از تأثیرات پایانی قسمت سوم واقعاً شوکه شدم.

هر سه فیلم خیابان ترس به کارگردانی لی جانیاک ترکیبی تقریبا کامل از ترس و سرگرمی بوده‌اند. همچنین این جنس تعادل گاهی جذاب و لحظاتی شوخ طبع و لذت بخش بوده است. در حالی که اولین قسمت سه‌گانه، یادآور فیلم‌هایی مانند جیغ بود و دومین قسمت ادای احترامی به جمعه سیزدهم و حتی کمی هالووین، سومین و آخرین فیلم دارای حسی گوتیک و تعلیق آفرین می‌شود. در واقع با آوردن این داستان به سال ۱۶۶۶، فیلمساز این اثر فرصت پیدا می‌کند تا یک محیط کلاسیک‌تر و البته وحشتناک‌تر از آنچه در گذشته بود را کشف کند.

موسیقی متن این سه‌گانه یکی از بهترین نکات آن بود، حالا موسیقی قسمت سوم نیز بر اضطراب و پارانویای فیلم افزوده و واقعاً همه چیز را به سطح بالاتری می‌رساند. به نظر من نتفلیکس با این سه‌گانه خیابان ترس فصل جدیدی از ژانر وحشت را آغاز می‌کند که به خودی خود اتفاق بزرگی است. تصور این که در دو هفته شاهد نمایش یک سه‌گانه با چنین ابعادی باشیم، سخت است. اما نتفلیکس ثابت می‌کند کماکان یک جریان جذاب و غیر قابل پیش بینی است.

در نتیجه خیابان ترس قسمت سوم: ۱۶۶۶ یک پایان اعتیاد آور و لذت بخش از یکی از بهترین سه‌گانه‌های ترسناک است که این اواخر دیده‌ایم. این اثر هوشمندانه ساخته شده و به طرز رضایت بخشی پُر از برنامه‌های کاریزماتیک و کارگردانی با عشق و درک بسیار بالا از ژانر وحشت است. اگر طرفدار فیلم‌های اسلشر هستید، قطعاً متوجه خواهید شد که این سه‌گانه جای تقدیر دارد.

منبع