این پرونده به بررسی نظرگاه معلم ثانی، ابونصر فارابی، در باب نجوم خواهد پرداخت. در این راستا، فارابی را به عنوان حلقهای واسط میان متفکران تمدن یونان باستان و دانشمندان سده های بعدی تمدن اسلامی، نظیر خواجه نصیرالدین طوسی و ابن سینا دانسته و سعی مینماییم با نیم نگاهی به خط مشی فکری این متفکران، درک مناسبی از نظرات فارابی بدست آوریم. در نخستین گام، موضع فارابی نسبت به نجوم (در اصطلاح امروزی) و طالع بینی را بررسی مینماییم. با مراجعه به احصاء العلوم و نیز با در نظر گرفتن موضع پیشینیان و نیز آیندگان او، فهم مناسبی از جایگاه این دو نزد وی حاصل میگردد؛ خصوصاً آنکه با دقت نظر در باب موضوع اصلی نجوم نزد فارابی و نیز جایگاه ریاضیات در اندیشۀ وی، تبیین مناسبی از اندیشۀ وی پیرامون نجوم به دست آمدهاست. بنابراین، در بخش ابتدایی، غلبه با بررسی نجوم نزد معلم ثانی، از منظر موضوع شناختی است. پس از موضوع شناسی، به طور طبیعی، روش شناسی نجوم معلم ثانی اولویت دارد. این پرونده نیز در نیمۀ دوم خود بر روش شناسی نجوم فارابی متمرکز گردیده است. با معرفی نظرگاه وی در باب اقسام علوم از منظر روش شناختی، به جایگاه فلسفۀ طبیعت، فیزیک و متافیزیک و نیز تجربه و استقرا نزد فارابی پی خواهیم برد. در نهایت، آنچه از مطالب فوق روشن خواهد شد، این است که فارابی در جایگاه دانشمندی که خود صاحب نظر است و مقلدی صرف نیست، به نحو هوشمندانه و نقادانه، با نظرات دانشمندان یونانی برخورد نموده است. به عنوان مثال، وی روش تجربی ارسطو در نجوم را با نظر بطلمیوس در باب جایگاه معرفت شناختی ریاضیات، آگاهانه تلفیق نموده است. این در حالی است که وی نسبت به طالع بینی که علمی مورد قبول بطلمیوس است به دیدۀ تردید مینگرد. بدین ترتیب، مشخص خواهد شد که وی نه فقط یک حلقۀ واسط میان گذشتگان و آیندگان، بلکه میراث داری است که سرمایۀ حاصل از اندیشه ورزی در گذشته را برای بهره گیری آیندگان ساخته و پرداخته است؛ چنان که هر دانشمند به معنای حقیقی کلمه، چنین مینماید. به بیان دیگر، وی نه حلقۀ واسط، که سبب اتصال گذشته به آینده بوده است.
در سنت عقلانی اسلامی هزارۀ نخست هجری، خصوصاً تا قرن هفتم، وحدت علم یک ویژگی برجسته و با اهمیت است. این ویژگی اگر چه در جای خود مغتنم است، لکن پژوهشگر تاریخ علم امروزی را دچار تکلف مینماید. توضیح آنکه امروزه با پیشرفت علم و تخصصی شدن آن، حوزه های مختلف علم از یکدیگر متمایز گردیده اند. این تفکیک تخصص ها، منجر به تمایز میان متخصصان شده است. امروزه یک دانشمند، حداکثر در دو الی سه رشتۀ علمی صاحب نظر است؛ حال آنکه در گذشته و در سنت عقلانی اسلامی ما، فلسفه، کلام، ریاضیات، طبیعیات و دیگر شاخه های درخت علم، در وجود یک فرد گرد هم می آمد. فارغ از آنکه کدام وضعیت مطلوب است، این ویژگی سنت گذشته، پژوهش در آن را با پیچیدگی هایی مواجه میسازد؛ چرا که برای فهم نظر یک دانشمند سنتی در باب یک موضوع علمی مشخص امروزی، میبایست کل نظام فکری او بررسی گردد. علاوه بر این، اغلب آثار این دانشمندان تلفیقی و ترکیبی است؛ یعنی در یک اثر، همزمان از الهیات گرفته تا طبیعیات و طب سخن به میان آمده است. بدین ترتیب، برای فهم نظرگاه مؤلف چنین اثری پیرامون یک موضوع مشخص، میبایست کل اثر مورد مطالعه و مداقه قرار گیرد و نظر وی را در لا به لای سطور آن اثر جست و جو نمود. ابونصر فارابی، معلم ثانی، به عنوان ستارهای درخشان در آسمان این سنت نیز از این قاعده مستثنی نیست. تکلف فهم نظرات وی پیرامون علم نجوم که موضوع این پرونده است، آنجا مشخص میشود که وی هیچ اثر نظاممند و مستقلی پیرامون این علم تالیف ننموده است. در عمل، برای فهم نظرات وی پیرامون موضوع و روش این علم، میبایست به آثار مختلفی نظیر «احصاءالعلوم»، «الموسیقی الکبیر» و… رجوع نمود و در لا به لای مطالب مندرج در این آثار، پاسخ سوالات را جست و جو نمود )۱.) این پرونده در واقع پژوهشی است که با مبنا قرار دادن یک تحقیق نسبتاً جامع پیرامون نظرات فارابی در باب نجوم و ویرایش آن مبتنی بر شناخت دقیقتر از سنت عقلانی اسلامی، سعی در تبیین جایگاه نجوم در اندیشۀ فارابی نموده است. بدین ترتیب، اهمیت این مقاله در این است که از یک سو با بهره گیری از پژوهشهای انجام پذیرفته توسط پژوهشگران دیگر ملل در باب فارابی و نظرات او در نجوم، فهم نسبتاً دقیقی از جایگاه نجوم نزد وی به دست میدهد که با توجه به آنچه گذشت، این مهم به خودی خود بسیار ارزشمند است؛ از سوی دیگر، با ویرایش مطالب آن پژوهشگران، به نحوی که با شناخت ما از سنت عقلانی اسلامی و فضای فکری حاکم بر تمدن اسلامی سازگار باشد، بر دقت آن افزوده است.
فهرست پرونده ویژه فارابی و کاوش در آسمان شب
نویسنده: رشید قانعی – مسعود طوسی سعیدی