اگرچه، در پلاسمای بی نهایت عمیق، مخصوصاً در مرکز کهکشان، فقط یک تک چاله شکل میگیرد. از این مهمتر، نیروی گرانش ابداً هیچ نقشی در این پدیده ندارد؛ این یک اثر مغناطیسی است. نیروی فوقالعاده جاذب در این نواحی، بهطور خالص مغناطیس در طبیعت است. به عبارت دیگر، ماده به دلیل برهم کنشهای مغناطیسی به این نواحی سقوط میکند و یا از آن دفع میشود. نظریه متداول درباره سیاهچالهها یک اسطوره شبه فیزیکی بسیار پیچیده است، و اندکی بر مبنای اشتباه ریاضیاتی واقع شده، که توسط دیوید هیلبرت در معادلات میدانی برخاسته از بدفهمیاش از گرانش بنیانگذاری شده است. به علاوه، نظریه احتمال دخالت کوانتوم مکانیک این اسطوره را پیچیدهتر کرده است. من در نوشتههای قبلیم بارها اشاره کردهام که نسل جدید ابزارآلات فضایی جدید با سرعت و دقت بالا این موضوع را درباره سیاهچالهها اثبات خواهد کرد. حتی با تکنولوژی موجود، محققین به حقایقی درباره این اثر پلاسمای فضایی نزدیکتر شدهاند.
در۲۶ آوریل ۲۰۱۵، محققین دانشگاه گوتینگن آلمان اعلام کردند که برای اولین بار وجود میدانهای مغناطیسی بسیار قوی را بلافاصله نزدیک به یک سیاهچاله بزرگ سنگین آشکارسازی کردهاند. این محققین روی سیاهچالهای در کهکشانی فعال [کوازار] به اسم PG0043+039 مطالعه کردهاند. آنها ابزارآلات مختلف فضایی و همچنین تلسکوپهای زمینی [زمین پایه] را برای عکس برداری و آنالیز به کار برده اند. این دانشمندان علاوه بر تلسکوپ فضایی هابل، از تلسکوپهای عظیم نوری در تگزاس و جنوب آفریقا و همچنین بزرگترین ماهواره اشعه ایکس آژانس فضایی اروپا Newton-XMM, ESA، استفاده کردهاند. کوازارها [شبه اخترها] درخشندگی بسیار بالایی دارند و عکس گرفتن از این محدوده اشعه ایکس مشکل است. به همین خاطر، دانشمندان دانشگاه گوتینگن تکنیکها و ابزارآلات مختلفی را برای مشاهده اخترنمای PG0043+039 در محدوده ماورای بنفش به کار بردهاند. با تحلیل و بررسی تصاویر بهدست آمده، خطوط سیکلوترونی ای که فقط میتوانند توسط الکترونهایی که روی مسیر مارپیچ اطراف میدانهای مغناطیسی بسیار قوی حرکت میکنند، را آشکار کرد.
یکی از دانشمندان این گروه میگوید: «ما از طریق مشاهداتمان برای اولین بار توانستیم وجود میدانهایی مغناطیسی به بزرگی ۲۰۰ میلیون گوس را در حومهای بسیار نزدیک به سیاهچاله مرکزی اخترنمای PG0043+039 ثبت کنیم.» به نظر من وجود اخترنماها، به تنهایی، خود دلیلی کافی برای رد اسطوره مربوط به سیاهچالهها است. دلیل اینکه چرا کوازارها [اخترنماها] درخشندگی بسیار بالایی دارند این است که آنها میدانهای مغناطیسی بزرگی در مرکز خود دارند. شتاب بسیار بالایی در هسته آنها مشاهده شده که نمیتواند با فیزیک موجود توضیح داده شود و باعث میشود که مواد با بیشترین درجات تابش مغناطیسی به داخلش سقوط کنند و یا از آن دفع شوند. این موضوع، همچنین دلیلی بر ایجاد درخشندگی بسیار بالا است که میتواند از چنین فاصله شگفت انگیزی مشاهده شوند. همچنین دانشگاه گوتینگن اعلام کرد که آنها یک میدان مگا-مغناطیس را بینهایت نزدیک به افق حادثه یک سیاهچاله ابر سنگین آشکارسازی کردهاند. تنها یک ماه بعد، محققین دانشگاه صنعتی چالمرز و رصدخانه فضایی اُنسلا مشابه آن را شناسایی کردند.
نتایج این تحقیق در مجله ساینس در تاریخ ۱۷ آوریل ۲۰۱۵ به چاپ رسیده است. این گروه تحقیقاتی از مشاهده قطبش نور، قدرت میدان مغناطیسی را تخمین زدهاند. در یک کهکشان دور به نام PKS1830-211، گمان میشد که میدان مشاهده شده بسیار به افق حادثه یک سیاهچاله ابرسنگین نزدیک است. این میدان مغناطیسی دقیقاً جایی که ماده به شکل یک جت ناگهان از مرکز سیاهچاله بیرون زده میشد، واقع میشود. سباستین مولر، همکار نویسنده این مقاله، میگوید:
«ما سیگنالهای واضحی از گردش قطبش یافتهایم که صدها بار بزرگتر از بزرگترین سیگنالهای کشف شده در دنیا هستند. کشف ما یک جهش بزرگ در فرکانسهای قابل مشاهده است. باید به خاطر استفاده از آلما متشکر باشیم و همچنین فاصله سیاهچاله، جایی که میدان مغناطیسی کشف میشود، از مرتبه تنها چند روز نوری از افق حادثه است. این نتایج و مطالعات بعدی، به ما کمک میکند که بفهمیم در محدوده اطراف سیاهچالههای ابرسنگین چه میگذرد.»
حالا بیایید ببینیم، نویسنده اول این مقاله، مارتی ویدال، درباره این کشف چه میگوید:
«قطبش یکی از خصوصیات مهم نور است و در زندگی روزمره زیاد استفاده میشود. مثلاً در عینکهای آفتابی یا عینکهای سه بعدی سینما. هنگامی که قطبش بهطور طبیعی ایجاد میشود، میتواند برای اندازه گیری میدانهای مغناطیسی استفاده شود، چون نور قطبش خود را هنگام عبور از ماده واسطه مغناطیده تغییر میدهد. در این مورد، نوری که ما توسط آلما آشکارسازی کردهایم از میان مادهای بسیار نزدیک به سیاهچاله عبور میکرده است، جایی مملو از پلاسمای به شدت مغناطیده.»
این یک تصدیق آشکار است که محیط اطراف سیاهچاله پلاسمای بسیار مغناطیده است. نیازی نیست کسی اخترفیزیکدان باشد تا بفهمد که نیروی اصلی در پلاسمای بسیار مغناطیده فقط «نیروی مغناطیسی» است! گرانش ابداً هیچ نقشی ندارد؛ حتی در چگالی پلاسما در مقیاس خورشید ما.
تجزیه و تحلیل دادههای مشاهده شده توسط هر دو گروه تحقیقاتی، شاهد پرقدرتی است که این سیاهچالههایی، که در واقع سیاه نیستند و فقط کمی از محیط اطرافشان کم نورترند، منحصراً قویترین نواحی میدان مغناطیسی در کهکشانها هستند. چگالی ماده در مرکز هر کهکشان بیشترین است و همچنین قابلیت قویترین میدان مغناطیسی را دارد. بنابراین، کهکشانها ماهیتهای مرموزی در مراکزشان ندارند که هر چیز بسیار نزدیکی را جذب میکنند! علی رغم دلایل مشاهده شده که به وضوح نشان میدهد سیاهچالهها مرموزند، محققین نمیپذیرند که آنها را نادیده بگیرند. حال، ما در رابطه با اهداف و مزایای این مطالعه پرهزینه و تجهیزات علمی پیشرفته سرگردان رها شدهایم! در حالی که شاید نتایج بهدست آمده منجر به فرضیات تئوریای شود که حتی بر پایه مفهوم ریاضیاتی معتبری نیز بنا نشدهاند.
این نوشته اولین بار در نشریه لذت فیزیک منتشر شده است.