مانند تمامی آثار استنلی کوبریک، درخشش (The Shining) هنوز هم لایهها، رمز و رازها و نقاط کشف نشدهی کافی برای جالب نگه داشتن بحث و بازنگریهای پیدرپی این فیلم در خود دارد. در این مقاله ۱۵ مورد از چیزهایی که کمتر مورد بحث و توجه قرار گرفتند را نام بردیم.
درخشش، اولین و تنها فیلم ترسناک کارگردان نابغه استنلی کوبریک، ۴۰ سال پیش، در ماه مه سال ۱۹۸۰، به سینماها آمد. در ابتدا، استقبال از آن خیلی خوب نبود. استیون کینگ، نویسندهی رمان الهامبخش این فیلم، یکی از بزرگترین منتقدان آن بود و از این اقتباس شکایت داشت. شاید مخاطبان در آن زمان توقع نوع دیگری از وحشت را داشتند و رویکرد کوبریک را درک نکرده باشند. برای مثال یک فیلم ترسناک ضعیف مانند جمعه سیزدهم (Friday the 13th) که در همان سال اکران شد، با موفقیت و استقبال بیشتری مواجه شد. درخشش در اسکار نیز کاملا نادیده گرفته شد و دو نامزدی زرشک طلایی برای شلی دووال به عنوان بدترین بازیگر زن و کوبریک به عنوان بدترین کارگردان دریافت کرد!
خوشبختانه زمان اجرای عدالت خیلی طول نکشید و به زودی درخشش وارد معبد شاهکارهای بزرگ وحشت شد. تا جایی که نه یک مجموعهی تلویزیونی وفادارتر به کتاب کینگ (به کارگردانی میک گاریس در سال ۱۹۹۷) و نه دنبالهی اخیر آن به نام دکتر اسلیپ (Doctor Sleep) نتوانستند اعتبار این اثر درخشان در وحشت و جنون را از بین ببرند.
درست مانند یک شاهکار دیگر در این ژانر، یعنی روانی (Psycho) به کارگردانی آلفرد هیچکاک، مقالات و کتابهای بیشماری وجود دارد که به طور کامل به چگونگی خلق درخشش و بسیاری از اسرار آن پرداختهاند. به عنوان مثال اتاق ۲۳۷ (Room 237) ساختهی رادنی اشر، یک مستند کامل است که به تئوریهای خشونتبار این فیلم اختصاص یافته است. بنابراین همه از قبل میدانند که استیون کینگ چقدر از کار کوبریک متنفر است، یا این که درخشش اولین فیلمی بود که از استدیکم (وسیلهای برای حذف حرکات ناخواسته در فیلمبرداری) استفاده میکرد، یا اینکه شلی دووال بیچاره مجبور بود ۱۰۰ برداشت از یک صحنه را انجام دهد، و خیلی چیزهای دیگر.
۱. کینگ فقط با مسخره کردن فیلم موافق بود
مجلهی مد (Mad Magazine) مطالب طنز بسیار خوبی با مسخره کردن محبوبترین فیلمهای سال منتشر میکرد، و یکی از شمارههای آن مربوط به درخشش میشد. با شوخیهای لری سیگل و نقاشیهای آنجلو تورس، مطلبی با عنوان درخشنده (The Shiner) در شمارهی ۲۲۱ (مارس ۱۹۸۱) این مجله منتشر شد. از آنجایی که نویسندهی کتابی که از آن اقتباس شده بود یعنی استیون کینگ از فیلم بسیار متنفر بود، تصمیم گرفت تا نظر مثبت خود را در مورد مسخره کردن فیلم کوبریک اعلام کند؛ در ژوئن ۱۹۸۱، شمارهی ۲۲۳ مجله یک پیام سرگرم کننده با یک عکس خندهدار از طرف کینگ، در صفحهی اختصاصی برای نامههای خوانندگان منتشر کرد. جالب اینجاست که درخشش در آن سال روی جلد مجلهی منتشر شده در آمریکا ظاهر نشد، اما در نسخههای مجلهی مکزیکی و آلمانی هر کدام با طراحیهای خاص و برداشت خود از فیلم کوبریک چاپ شدند.
۲. بیشتر صحنههای ماندگار فیلم اصلا در کتاب نیست!
با توجه به اینکه استیون کینگ دههها در مورد ناامیدی خود از اقتباس کوبریک صحبت کرده بود، تنفر وی از این فیلم به نظر مسخره میرسد چرا که چشمگیرترین و خاطرهانگیزترین لحظات و تصاویر فیلم توسط کوبریک ساخته شده است و در کتاب کینگ اصلا وجود ندارد! این شامل کاراکتر شرور فیلم است که خانواده را با یک تبر تعقیب میکند و این در حالی است که در کتاب از وسیلهای کمخطرتری مثل پتک استفاده میکند، یا عبارت « جانی اینجا است» توسط جک نیکلسون بعد از شکستن درب و کشته شدن دیک هالوران گفته میشود در حالی که در کتاب او دیک زنده مانده و به وندی و دنی برای فرار کمک میکند، هزارتوی فیلم در کتاب به صورت بوتههایی به شکل حیوانات توصیف شده بود، صحنهای که جک مردهها را میبوسد، زنی برهنه در حمام، ارواح دو دختر که در راهروهای هتل با دنی صحبت میکنند، رود خون جاری از آسانسور و جک در حال یخ زدن و مردن و هزاران سکانس جذاب دیگر وجود دارد که در کتاب حتی اشارهای هم به آنها نشده بود. یک نکتهی جالب دیگر که لازم است بدانید این است که دیگ بخار هتل، که در واقع یک عنصر مهم در رمان محسوب میشود، فقط یک بار در فیلم نشان داده شده است.
۳. اتاق افسانهای ۲۳۷
در کتاب استیون کینگ، جنزدهترین و ترسناکترین اتاق هتل شمارهی ۲۱۷ است، نه ۲۳۷ که در فیلم استنلی کوبریک نشان داده شده. سازندهی فیلم بنا به درخواست تیمبرلاین لوژ اورگان (Oregon’s Timberline Lodge)، هتلی واقعی که از نمای بیرونی آن در برخی سکانسها استفاده شده است، شمارهی اتاق را در هتل اورلوک فیلم درخشش تغییر دادند. مدیر تیمبرلاین لوژ میترسید که مهمانان پس از نمایش فیلم، از اقامت در اتاق ۲۱۷ بترسند. از آنجا که در هتل واقعی اتاق ۲۳۷ وجود نداشت، کوبریک پیشنهاد تغییر شماره را داد. از قضا، همانطور که وب سایت هتل تیمبرلاین تاکنون گزارش داده، اتاق ۲۱۷ بیشتر از هر اتاق دیگری تقاضا میشود!
۴. تبر سوئدی
یکی از مشهورترین صحنههای درخشش با الهام از فیلم کلاسیک سوئدی کالسکهی شبح (Körkarlen) ساخته شده است. در حالی که این شاهکار به کارگردانی ویکتور شوستروم اصلا یک فیلم ترسناک نیست. درامی صامت با عناصر خارقالعاده در مورد موجودی شبح مانند است که یک انسان مست را مجبور به تامل در زندگی هدر رفتهی خود میکند. در یک زمان خاص، همسر قهرمان داستان برای فرار از شوهر مست و عصبانی، خود را با فرزندانش در آشپزخانه حبس میکند که مرد با استفاده از یک تبر در را میشکند و سعی میکند به خانواده برسد. این صحنه عملا توسط کوبریک، با همان زاویهی دوربین، در انتهای فیلم بازسازی شد، یعنی زمانی که کاراکتر جک نیکلسون که مست هم بوده با استفاده از یک تبر درب دستشویی را میشکند تا به همسر و پسرش برسد.
۵. خون ایتالیایی
به جز صحنهی نمادین حملهی نیکلسون با تبر سوئدی که از فیلم کالسکهی شبح الهام گرفته شده بود، تعداد کمی از مردم میدانند که صحنهی نمادین دیگری از درخشش وجود دارد که کوبریک از فیلمی ایتالیایی وام گرفته است. آسانسوری که رودی از خون از آن جاری است و در نهایت به پیشپردهی اصلی ترسناک فیلم کوبریک تبدیل شده بود، احتمالا از یک فیلم علمی تخیلی ضعیف ایتالیایی به نام جنایتکاران کهکشان (I Criminali della Galassia) ساختهی آنتونیو مارگریتی محصول ۱۹۶۶ الهام گرفته شده که در ایالات متحدهی آمریکا با عنوان سیارهی وحشی، وحشی (The Wild, Wild Planet) اکران شد. در پایان این فیلم، ایستگاه فضایی اشرار در رودی از خون غرق میشود. کوبریک احتمالا این فیلم را هنگام کارگردانی ۲۰۰۱؛ ادیسهی فضایی دیده بود چون در مصاحبهها اعتراف کرد که قبل از شروع ساخت این فیلم، آثار علمی-تخیلی سالهای قبل را دیده است، و این تصویر تا زمان ساخت درخشش در ذهن او نقش بسته بود.
۶. داستان اصلی ارواح
در این فیلم، تنها قسمت دلهرهآور هتل اورلوک که کمترین توجه را به خود جلب میکند دلبرت گرادی/ چارلز گرادی، شبح سرایدار سابق هتل است که ده سال قبل از ورود خانوادهی جک تورنس، همسر و دخترانش را قطعه قطعه کرده بود. اما اگر کتاب استیون کینگ را بخوانید، داستان پشت پردهی ارواح دیگر را پیدا خواهید کرد که خیلی سریع در فیلم کوبریک ظاهر میشوند. به عنوان مثال، مردی که سرش بریده شده و به وندی میگوید «مهمانی عالیه، مگر نه؟» در کتاب، هوراس درونت نامیده میشود و صاحب اسبق هتل اورلوک است. زن برهنه در وان، که جک و دنی را در فیلم تعقیب میکند، در کتاب به عنوان لورین مسی شناخته شده است؛ یک زن فاحشه که قبلا دربانها را اغوا میکرد و در همان وان در دههی ۷۰ خودکشی کرد. راجر شبح مشهور ملبس به لباس خرس، که به نظر میرسد در یکی دیگر از وحشتناکترین صحنههای درخشش مشغول تحریک یک شبح دیگر است، در کتاب کینگ معشوق درونت بود که در تجسم اصلی کارکترش کت و شلوار پوشیده بود.
۷. عروسک دنی سکانس مهمی را مشخص میکند
نکتهای که در ادامه راجع به آن صحبت میکنیم، فقط یک تصادف باورنکردنی است، اما میتوان هر چیزی از استنلی کوبریک انتظار داشت. اوایل فیلم، هنگامی که جک تورنس در لابی هتل با یک توپ تنیس بازی میکند، او عروسک سیاهی با لباس قرمز متعلق به دنی را روی زمین میبیند و از آن میگذرد. برخی منابع میگویند این یک عروسک میکی موس است. در پایان، دیک هالوران بیچاره توسط جک به قتل میرسد و خونآلود، تقریبا در همان نقطهای که عروسک قبلا دیده شده بود، میافتد! با توجه به توانایی بصیرت دنی، شاید کودک تصوری از سرنوشت هالوران داشت و سعی میکرد آن را به نوعی نشان دهد.
۸. جانی کیست؟
جملهی مشهوری که جک نیکلسون هنگام تلاش برای کندن در حمام استفاده کرده، یعنی « جانی اینجا است!» از برنامهی «نمایش امشب با حضور جانی کارسون» (The Tonight Show Starring Johnny Carson) آمده است. با این عبارت واضحی بود که اد مکماهون مجری برنامه استفاده کرد و نیکلسون آن را در درخشش بداهه گفت. از قضا، کوبریک مرجع این تکه کلام را درک نکرد، زیرا زمانی که در انگلستان زندگی میکرد، برنامهی امشب (The Tonight Show) را ندیده بود و هرگز جملههای کلیدی مکماهون را نشنیده بود. کارگردان قصد داشت بداههگویی نیکلسون را در تدوین نهایی حذف کند، اما در نهایت آن را همانطور که بود رها، و در نتیجه یکی از به یاد ماندنیترین لحظات فیلم را خلق کرد.
۹. تیشرت جک
حداقل دو جزییات مهم در کتاب استیون کینگ وجود دارد که تقریبا بی کم و کاست به نسخهی سینماییاش رسیده است اما خیلی کم به آنها اشاره شده و تنها طرفداران رمان آن را میشناسند. اولین بار یک روز صبح وقتی جک نیکلسون دیده میشود، تیشرتی پوشیده که عبارت استاوینگتون (Stovington) بر روی آن دیده میشود. در کتاب، استاوینگتون نام مدرسهای غیر واقعی در ورمونت است که جک تورنس به عنوان معلم در آن کار میکرد. مشکل او در رابطه با مشروبات الکلی و با دانشآموزی که در ملا عام مورد ضرب و شتم قرار داده بود، باعث اخراج او از مدرسه شد. کار به عنوان سرایدار در هتل اورلوک تنها شغلی بود که او برای تامین هزینهی زندگی خانوادهاش پیدا میکند. حتی در فیلم به هیچ یک از این موارد اشاره نشده است، اما اینکه کوبریک برای ساختن یک پیراهن با نامی که در واقعیت وجود ندارد وقت بگذارد تا رضایت خوانندگان رمان را جلب کند، بسیار باورنکردنی است!
۱۰. دفترچهی اسرارآمیز
در رمان استیون کینگ، جک تورنس وقتی که در زیرزمین هتل یک دفترچهی قدیمی پر از بریدههای روزنامه پیدا کرده که داستان غمانگیز هتل را روایت میکند، دیوانگیاش آغاز میشود. به ویژه گزارش در مورد جنایات و خودکشیهایی که در این مکان اتفاق افتاده و گذشتهی بسیاری از ارواح که بعدا در سراسر کتاب ظاهر میشوند. در حین فیلمبرداری درخشش، کوبریک حتی از صحنهای فیلمبرداری کرد که در آن جک نیکلسون دفترچه را پیدا میکند، اما این سکانس بعدا حذف شد. هنوز هم، این مورد عجیب حداقل در یکی از صحنههای حضور جک در کنار ماشین تحریر وجود دارد، اگرچه فیلم هرگز توضیح نمیدهد که آن چیز چیست، یا دفترچه چه تاثیری بر شخصیت او دارد. در ادامهی فیلم، جک در رویایی با روح دلبرت گرادی/ چارلز گرادی اعتراف میکند که عکس خود را در برشی از یک روزنامه (احتمالا در همان دفترچه) دیده است. کوبریک که به کارگردانی کمالگرا معروف است، از بخش هنری فیلم میخواهد که یک کتاب جامع را با صدها قطعهی بریدهی واقعی از روزنامههای کلورادو از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۷۲ تهیه کنند. علیرغم توجه به جزییات، دفترچه به سختی در فیلم دیده میشود و فقط طرفداران رمان ممکن است آن را بشناسند.
۱۱. هتل کوبریک به خاطر آتشسوزی واقعا نابود شد!
در پایان رمان کینگ، جک تورنس با گرم شدن بیش از حد دیگ بخار هتل، اورلوک را منفجر کرد. از طرف دیگر، کوبریک ترجیح داد در پایان فیلم اورلوک را دست نخورده باقی بگذارد و پیشبینی میکرد که از آنجا داستانهای وحشتناک جدیدی ظهور کند. با این حال، در یکی از آن کنایههای بزرگ سرنوشت، هتل کوبریک نه در فیلم، بلکه در واقعیت آتش گرفت! فیلمبرداری در حال پایان یافتن بود که آتشسوزی بزرگی که هنوز دلیل قابل توضیحی برایش پیدا نشده، سراسر هتل را در بر گرفت. به گفتهی عکاس موری کلوز، «دو لوکیشن را سوزاند و یک سوم از استودیوی الستری را تخریب کرد. بسیار عظیم بود.» هزینهی بازسازی مجموعهها تقریبا ۳ میلیون دلار بود. موری یک عکس معروف گرفت که نشان میدهد کوبریک در مقابل مجموعهی سوخته میخندد. این عکس ثابت میکند حداقل در پشت دوربینها، هتل اورلوک همانطور که استیون کینگ در ابتدا میخواست در آتش میسوزد.
۱۲. هزارتو کجاست؟
هتل اورلوک در واقعیت وجود خارجی ندارد. این مجموعه ادغام تصاویری است که در تیمبرلاین لوژ اورگان، با مجموعههای ساخته شده در استودیو الستری، در انگلستان فیلمبرداری شده است. از آنجا که تیمبرلاین لوژ هیچ پیچ و خمی ندارد، سازهی عظیمی در دو مکان در انگلستان ساخته شد. پیچ و خم نشان داده شده در صحنههای تابستان در فرودگاه رادلت و پیچ و خم با برف در صحنههای نهایی در داخل یکی از مراحل صدابرداری در الستری متاسفانه وقتی صحنههای هوایی هتل واقعی برای آغاز فیلم گرفته شد، هیچ کس این جزئیات جغرافیایی را به خاطر نمیآورد. نتیجه یک برداشت طولانی است که نشان میدهد، بدون شک، هیچ دخمهی پرپیچ و خمی در نزدیکی ساختمان وجود ندارد.
۱۳. عکس سال ۱۹۲۱ واقعی است
آخرین سکانس درخشش نشان میدهد که جک تورنس به معنای واقعی کلمه توسط هتل بلعیده شده است و در یکی از عکسهای قدیمی که دیوارهای ساختمان را زینت داده دیده میشود. کوبریک به سادگی از بخش هنری خواست که سر جک نیکلسون را در یک تصویر قدیمی واقعی قرار دهند. پس از سالها حفظ این راز، سرانجام کشف شد که عکس واقعی استفاده شده در فیلم، در واقع مربوط به سال ۱۹۲۳ است. وبلاگ Quasi Interesting Paraphernalia Inc، سالها پیش، کتابی با نام کتابچهی راهنمای کامل براش و رتوش عکس (The Complete Airbrush and Photo-Retouching Manual)، نوشتهی پیتر اوون و جان ساتکلیف منتشر کرد. در صفحهای خاص توضیح میدهد که چگونه سر جک نیکلسون بر روی بدن مرد دیگری قرار گرفته و جزییاتی از عکس اصلی را نشان میدهد. برخی از طرفداران درخشش حتی ادعا میکنند که وضعیت بازوهای نیکلسون (یا در این حالت بازوهای مرد مرموز اصلی که در سال ۱۹۲۳ از او عکس گرفته شده) شبیه بافومه (نمادی برای توصیف عقاید) است، اگرچه موقعیت انگشتان دست نسبتا متفاوت است.
۱۴. پایان مرموز حذف شده
در اصل، درخشش صحنهی پایانی متفاوتی داشت که حتی در اولین اکران این فیلم در آمریکا به نمایش درآمد و پس از مدت کوتاهی به خواست کوبریک حذف شد. بین سکانس جسد یخ زدهی جک و فاش شدن اینکه او در عکس قدیمی روی دیوارهای هتل است، صحنهای وجود داشت که وندی و دنی در حال بهبودی از شوک در بیمارستان بودند و اولمان، مدیر اورلوک، آنها را ملاقات میکرد. ایده این بود که نشان دهند مادر و پسر پس از وحشتی که تجربه کردهاند در امنیت هستند. به دلایلی، کوبریک تصمیم گرفت این صحنه را بلافاصله پس از نمایش اول حذف کند، و یک گردان دستیار به تیاترهای لسآنجلس و شهر نیویورک بفرستد تا نه تنها نگاتیو تمام نسخهها را حذف کند بلکه قطعات برداشته شده را نیز از بین ببرد (البته شایعه شده که یک نسخه ممکن است همچنان وجود داشته باشد). این حذف به قدری دیر انجام شد که اعتبارات نهایی نام برنل تاکر و رابین پاپاس را حفظ کرد، آنها به عنوان پلیس و پرستار در پروندهی بیمارستان ناپدید شده ظاهر شدند. به تازگی، طرفداران هتل اورلوک عکسهایی از نسخهی اصلی را منتشر کردهاند که گفتگوهای این صحنهی از دست رفته را نشان میدهد. حتی عنوان آخر «هتل اورلوک از این فاجعه جان سالم به در میبرد، مانند بسیاری دیگر. هنوز همه ساله از ۲۰ مه تا ۲۰ سپتامبر باز است. برای زمستان بسته است»، تایید میکند که نیروی شیطانی در آن مکان هنوز وجود دارد. اما اینکه چرا کوبریک این همه تلاش کرده است تا صحنه را خیلی دیر و پس از اولین اکران از بین ببرد، چیزی است که هنوز توضیحی برایش پیدا نشده است.
۱۵. آیا هتل زنده است؟
دربارهی معماری غیرممکن هتل اورلوک، درها و پنجرههایی که باید دیوار باشند و راهروهایی که به جایی نمیرسند، مطالب زیادی نوشته شده است. علاوه بر این، یک پوچی پیوستهای وجود دارد که به نظر نمیرسد با آثار کارگردان کمالگرایی مانند استنلی کوبریک متناسب باشد. به خصوص عناصر مجموعه که یک به یک تغییر میکنند. مثل ساندویچهای کم و بیش خورده شده، سیگارهایی با خاکستر کم یا زیاد، نتیجهی کار کارگردانی است که برداشتهای زیادی از همان صحنه را انجام داده. اما در مورد ناپدید شدن مبلمان و وسایل، ممکن است این انتخاب آگاهانه توسط فیلمساز باشد که نشان دهد هتل زنده است و در حال دگرگونی مداوم است، که همچنین جغرافیای غیرممکن آن را توضیح میدهد. بسیاری از این خطاهای پیوستهی احتمالا هدفمند در اتاقی که بیشتر اوقات جک در آن اقامت دارد اتفاق میافتد، که شاید این واقعیت را توجیه کند که خیلی زودتر از اینها دیوانه شده است. صندلی و میز پشت جک نیکلسون سکانس به سکانس ناپدید میشود، فرش پوست خرس در جلوی شومینه ناپدید میشود و با ورود و خروج وندی از سالن دوباره ظاهر میشود و یک مجسمهی چوبی عظیم به راحتی از وسط میز ناپدید میشود. همچنین یک مجسمهی چوبی کوچکتر در راهرو وجود دارد که با عبور جک از آن به اتاق اصلی و با عبور وندی از همان راهرو، این مجسمه ناپدید میشود. یا هنگامی که جک یا وندی از رادیوی اتاق خود استفاده میکنند، پلاک روی میز مدیر اورلوک ظاهر میشود و بدون هیچ توضیحی ناپدید میشود. به نظر میرسد پوشاندن بسیاری از خطاهای مداوم، مانند یک نظریهی مسخره به نظر برسد، اما سعی کنید دفعهی دیگر که درخشش را تماشا میکنید، به دنبال این تغییرات در هتل باشید!
منبع: medium