فیلم‌های کوتاه فرصتی منحصر به فرد و تاثیرگذار را برای فیلمسازان فراهم می‌کنند تا در یک چارچوب زمانی محدود، دست به آزمایش و ابراز خلاقیت بزنند.استعدادهای درخشانی مانند صوفیا کوپولا و وس اندرسن کار خود را با ساخت فیلم‌های کوتاه گیرا و تأمل‌برانگیز آغاز کردند.کارگردان‌های شناخته‌شده‌ای مثل مارتین اسکورسیزی و دیوید لینچ از فیلم‌های کوتاه برای به نمایش گذاشتن توانایی‌های منحصر به فرد خود در روایت داستان و سبک نوآورانه‌شان استفاده کرده‌اند.

فیلم کوتاه یک فرم هنری منحصر به فرد و قدرتمند است که به فیلمسازان اجازه می دهد تا در مدت زمان محدودی با ایده های جدید آزمایش کنند و خلاقیت خود را برای مخاطبان گسترده تری به نمایش بگذارند. فیلم های کوتاه از چند دقیقه تا نیم ساعت می توانند طیف وسیعی از موضوعات را کاوش کنند. در حالی که آنها اغلب دست کم گرفته می شوند و تحت الشعاع آثار بلند قرار می گیرند، فیلم های کوتاه می توانند به همان اندازه تأثیرگذار و برانگیزاننده باشند. در واقع، برخی از مشهورترین و بااستعدادترین کارگردانان، کار خود را با ساخت فیلم های کوتاه آغاز کرده اند و سپس به ساخت فیلم های بلند روی آورده اند.

این لیست شامل پانزده مورد از بهترین فیلم های کوتاه کارگردانان مشهور است که نگاهی اجمالی به دنیای متنوع و گیرا فیلم های کوتاه می اندازد.

۱۵-Lick the Star (1998) — Sofia Coppola

سوفیا کوپولا، دختر فرانسیس فورد کوپولا و فیلمنامه‌نویس و کارگردان برنده جایزه که خود را به اثبات رسانده، کار خود را در صنعت سینما با فیلم کوتاه سیاه و سفید ۱۴ دقیقه‌ای به نام «لیسی بر ستاره» آغاز کرد. این فیلم حول محور کِیت، دانش‌آموز کلاس هفتم، می‌چرخد که پس از مدتی به دلیل شکستگی پایش به مدرسه باز می‌گردد و متوجه می‌شود ملکه‌ی زنبور‌گونه‌ی گروه او، یک اصطلاح جدید به نام «لیسی بر ستاره» ساخته است که الهام‌گرفته از کتابی است که در حال حاضر به آن وسواس پیدا کرده است. هنگامی که معنای واقعی و تاریک‌تر این اصطلاح فاش می‌شود، کلوئیِ محبوب خود را توسط همکلاسی‌هایش طرد شده می‌بیند.

حتی در اولین تلاش کوپولا برای نوشتن و فیلمسازی، درک عمیق او از درون‌نگری و زیرمتن مشهود است. او با «لیسی بر ستاره» نه تنها عناصر داستانی ظریفی مانند طغیان و کشف جوانی را منتقل می‌کند، بلکه فضای معمولی مدرسه راهنمایی را نیز با حقایق تکان‌دهنده‌ای می‌آمیزد. این فیلم کوتاه کوپولا را به عنوان استعدادی معرفی کرد که انتظارات را برآورده می‌ساخت. جای تعجب نیست که او به نوشتن فیلم‌های محبوب مانند «گمشده در ترجمه»، «ماری آنتوانت» و درام زندگینامه‌ای بسیار اخیر، «پریسیلا» ادامه داد.

۱۴-Saw (2003) — James Wan

جیمز وان، نامی برجسته در ژانر وحشت، با فیلم‌هایی مانند «توطئه‌آمیز»، «احضار» و «خبیث» خود را به عنوان استاد تعلیق تثبیت کرد. اما آغازین کار او به سال ۲۰۰۳ باز می‌گردد، زمانی که او به همراه لی وانل، فیلمساز دیگر، فیلمنامه‌ی چیزی را نوشت که بعدها به یک فرنچایز نمادین تبدیل شد. «اره» (که اکنون با عنوان «اره ۰.۵» شناخته می‌شود) یک فیلم کوتاه ۱۰ دقیقه‌ای است که در آن وانل در نقش پرستاری بازی می‌کند که تجربه وحشتناک ربوده شدن و مجبور شدن به انجام یک بازی خطرناک برای بقا را تعریف می‌کند.

وان با این فیلم کوتاه، مقدمات وحشتناک موش و گربه را معرفی کرد که باعث علاقه‌مندی طرفداران و همچنین استودیوها شد. چرا که به هر حال، این فیلم کوتاه، معرفی‌نامه‌ی آن‌ها بود. او با ایجاد فضایی کم‌هزینه و تعلیق بی‌امان، منتقدان را شگفت‌زده کرد. اضافه شدن یک فضای محدود و جلوه‌های ویژه عملی و تمیز، باعث شد تا استودیوها بلافاصله ساخت یک فیلم به دنبال فیلم دیگر را چراغ سبز نشان دهند. از آن زمان، وان به طور پیوسته فیلم‌هایی با روایت‌های جذاب کارگردانی کرده است. به طور کلی، این فیلم کوتاه، حرفه‌ی او را در این ژانر آغاز کرد.

۱۳-Yo! My Saint (2018) — Ana Lily Amirpour

“Yo! My Saint” یک فیلم کوتاه ۹ دقیقه‌ای کوچک است که هیچ نقطه ضعفی ندارد. این فیلم که ترکیبی از موزیکال، درام و کمدی است، رابطه بین یک هنرمند و الهام‌بخش او را روایت می‌کند. با به تصویر کشیدن کلکسیون بهار/تابستان ۲۰۱۸ کنزو، عمیقاً به ریشه‌ها، الهام‌بخش و خلاقیت پشت دنیای مد و لباس‌های خاص می‌پردازد. این اثر، پس از موفقیت “گروه بد”، توسط آنا لیلی امیرپور کارگردانی شده و تماشای آن برای طرفدارانی که منتظر شنیدن خبر فیلم بلند بعدی او هستند، ایده‌آل است.

“Yo! My Saint” یک اثر نسبتاً جدید است، بنابراین قطعاً می‌توانید انتظار داشته باشید که امیرپور حس و حال، سبک و دیدگاهی را که کارهای تحسین‌شده‌اش را تعریف می‌کند، به ارمغان بیاورد. منتقدان این فیلم کوتاه را به خاطر اصالت آن ستوده‌اند. علاوه بر این، همکاری با کارن او برای هر دوی آن‌ها مفید است، زیرا نشان می‌دهد که امیرپور تا چه حد برای تجربه کردن مشتاق است. امیرپور پیش از خلق این اثر جواهرگونه، طرفداران را با “دختری به تنهایی در شب به خانه می‌رود” هیجان‌زده کرد، یک اثر ترسناک ترکیبی با ژانرهای دیگر که تفسیری تند و تیز نیز ارائه می‌دهد.

۱۲-Cigarettes and Coffee (1993) — Paul Thomas Anderson

پیش از اینکه پل توماس اندرسن به کارگردان تحسین‌شده‌ی امروزی تبدیل شود، او استعداد نادر خود را در درام شخصیت‌پردازی و فضاسازی مملو از تعلیق، در فیلم‌های کوتاه نشان داده بود. «سیگار و قهوه» نوشته و کارگردانی پی‌تی‌ای (مخفف نام پل توماس اندرسن) است و حول محور پنج نفر می‌چرخد که از طریق یک اسکناس ۲۰ دلاری به هم مرتبط می‌شوند. فیلیپ بیکر هال در نقش شخصیت اصلی بازی می‌کند و کل فیلم کوتاه در یک رستوران نزدیک کازینو فیلمبرداری شده است. نماهای دقیق و حساب‌شده، شخصیت‌ها را در میزهایشان و در حال آشکار شدن تدریجی ارتباطات عجیبشان به تصویر می‌کشد.

«سیگار و قهوه» با اکران در جشنواره‌های مختلف، مورد تحسین‌های زیادی قرار گرفت و حتی اندرسن را بر آن داشت تا اولین فیلم بلند خود، «هشت سخت»، را بر اساس همین داستان بسازد. این اثر با فیلمبرداری به سبک منحصربه‌فرد پی‌تی‌ای، زمینه‌ای برای موفقیت‌های بعدی کارگردان فراهم کرد و با به تصویر کشیدن حس ملانکولی، به یک هم‌نشینی بی‌نظیر از فرم و محتوا تبدیل شد. او سپس به کارگردانی فیلم‌هایی مانند «شب‌های عیاشی» و «خون به پا خواهد شد» پرداخت، جایی که نگاه همدلانه‌ی او به روح‌های پیچیده‌ای که در دنیای به ظاهر عادی زندگی می‌کردند، به تصویر کشیده شد.

۱۱-The Wonderful Story of Henry Sugar (2023) — Wes Anderson

جدیدترین اثر این لیست، فیلم کوتاه «داستان شگفت‌انگیز هنری شوگر» محصول نتفلیکس است که همانند تمام آثار وس اندرسن، با حالتی شبیه به ورق زدن صفحات کتاب داستان بر روی پرده نمایش ظاهر می‌شود. این فیلم بر اساس یکی از چهار داستان کوتاه رولد دال که اندرسن کارگردانی کرده، ساخته شده است. داستان فیلم درباره‌ی مرد ثروتمندی به نام هنری شوگر است که از یک مهارت نادر و باورنکردنی برای دیدن اشیا بدون استفاده از چشم باخبر می‌شود. او با شیفتگی تمام، سعی می‌کند بر این مهارت تسلط پیدا کند و از آن برای برنده شدن آسان در قمار استفاده کند. اما با افزایش وسوسه‌ها، هنری متوجه می‌شود که باید عاقل‌تر باشد و با توانایی‌اش محتاطانه‌تر رفتار کند.

وس اندرسن در این اقتباس جذاب، جادوی امضای خود را به کار می‌برد و با اشاراتی به شاهکارهای گذشته‌اش که با همان تمایل به خاص بودن ساخته شده‌اند، ما را به یاد آن‌ها می‌اندازد. این اثر با بازی بندیکت کامبریج در نقش اصلی هنری شوگر در کنار شخصیت‌های متعدد دیگر با بازی رالف فینس، دیو پاتل، بن کینگزلی و ریچارد آیوادی، به کاوش امید و انسانیت می‌پردازد. صحنه‌ها، مانند همیشه، با دقت طراحی شده‌اند و دیالوگ‌ها سریع اما دقیق هستند. هرچند اندکی نسبت به دیگر آثار کوتاه اندرسن طولانی‌تر است، اما «داستان شگفت‌انگیز هنری شوگر» تجربه‌ای واقعاً لذت‌بخش برای تماشا است.

۱۰-The Big Shave (1967) — Martin Scorsese

«تراش بزرگ»، یک فیلم کوتاه افسانه‌ای به کارگردانی مارتین اسکورسیزی در دوران تحصیلش در دانشکده فیلم نیویورک یونیورسیتی، شاهکاری از روایت تصویری است. این فیلم که تنها شش دقیقه طول دارد، صحنه‌ی اصلاح صورت مردی را در حمام به تصویر می‌کشد. با ادامه‌ی اصلاح، عمل او به تدریج خشن‌تر می‌شود و او شروع می‌کند به بریدن‌های مکرر و عمیق‌تر تا جایی که صورتش پوشیده از خون می‌شود. موسیقی متن دلهره‌آور و به دقت انتخاب‌شده، بر میزان تعلیق می‌افزاید و تجربه‌ای واقعاً گیرا را رقم می‌زند.

اسکورسیزی «تراش بزرگ» را به عنوان استعاره‌ای برای خودویرانگری ایالات متحده در جنگ ویتنام که در آن زمان در جریان بود، ساخت. اسکورسیزی با استفاده از عمل ساده‌ی تراشیدن برای رساندن پیامی عمیق‌تر در مورد وحشت‌های جنگ، سبک منحصر به فرد خود و توانایی روایت داستان از طریق تصویر را به نمایش می‌گذارد. این فیلم گواه مهارت اسکورسیزی به عنوان یک فیلمساز است و پیش‌زمینه‌ای برای بسیاری از فیلم‌های افسانه‌ای است که وی در طول حرفه خود خلق کرد، از جمله «گرگ وال استریت» (۲۰۱۳)، «راننده تاکسی» (۱۹۷۶)، «رفقای خوب» (۱۹۹۰) و «رفتگان» (۲۰۰۶).

۹-Alive in Joburg (2006) — Neill Blomkamp

«زنده در ژوهانسبورگ» یک فیلم علمی-تخیلی جذاب است که نگاهی تحریک‌کننده به جهانی می‌اندازد که در آن پناهندگان فرازمینی در یک محیط شهری خشن و تحت حکومتی با سیاست‌های آپارتاید سرگردان هستند. این فیلم به کارگردانی نیل بلومکمپ با سبک شبه‌مستند، روایت داستانی تخیلی از موجودات بیگانه‌ی «پراون» را به تصویر می‌کشد که در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی زندگی می‌کنند.این فیلم به کاوش در مضامین مختلفی از جمله نژادپرستی، بیگانه‌هراسی و وضعیت انسان می‌پردازد. رنج و مشقت «پراون‌ها» را در مواجهه با تبعیض و سوءرفتار به عنوان شهروندان درجه دو از سوی انسان‌ها به نمایش می‌گذارد.

«زنده در ژوهانسبورگ» موفقیت چشمگیری در میان منتقدان کسب کرد و به شهرت نیل بلومکمپ به عنوان فیلمسازی درخشان و خلاق کمک شایانی کرد. داستان منحصر به فرد و گیرای این فیلم، الهام‌بخش اولین فیلم بلند بلومکمپ به نام «حوزه ۹» (۲۰۰۹) شد. فیلمی که با بودجه‌ای ۳۰ میلیون دلاری، فروشی معادل خیره‌کننده‌ی ۲۱۰ میلیون دلار را به دست آورد و با نامزدی برای جایزه بهترین فیلم در مراسم اسکار، جایگاه خود را به عنوان یک اثر علمی-تخیلی کلاسیک و محبوب تثبیت کرد.

۸-Six Shooter (2004) — Martin McDonagh

“شش‌لول” یک کمدی سیاه و خونین ایرلندی جذاب است که داستان دونلی، مرد ایرلندی‌ای که به تازگی همسرش را از دست داده، دنبال می‌کند. این فیلم به کارگردانی مارتین مک‌دونا، بااستعداد، مخاطب را در سفری با قطار به خانه دونلی همراه می‌کند. او با سلسله‌ای از شخصیت‌ها و رویدادهای عجیب و غریب، احتمالا روانی، مواجه می‌شود که او را به سمت جنون سوق می‌دهند.علی‌رغم طنز کج و معوج‌اش، “شش‌لول” هسته‌ی احساسی محکمی را حفظ می‌کند که با مخاطبان طنین‌انداز می‌شود. این فیلم عمق غم و اندوه دونلی را در تلاش او برای کنار آمدن با فقدان همسرش کاوش می‌کند. مک‌دونا با استفاده از دیالوگ‌های تیز و هوشمندانه، همراه با چرخش‌های غیرقابل‌پیش‌بینی در داستان، صدای منحصر به فرد خود را به عنوان نویسنده و کارگردان به نمایش می‌گذارد.

“شش‌لول” در به رسمیت شناختن کیفیت استثنایی‌اش، در سال ۲۰۰۶ جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه لایو اکشن را به خود اختصاص داد و شهرت مک‌دونا را به عنوان یکی از بااستعدادترین فیلمسازان نسل خود تثبیت کرد. مک‌دونا بعدها به ساخت فیلم‌های افسانه‌ای، از جمله “سه بیلبورد خارج از ایبینگ، میزوری” (۲۰۱۷) که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و مک‌دونا را به‌عنوان استاد این صنعت بیش‌ازپیش مطرح کرد، روی آورد.

۷-Two Cars, One Night (2004) — Taika Waititi

«دو ماشین، یک شب» به کارگردانی تایکا وایتیتی، یک فیلم کوتاه صمیمی و دلنشین است که داستان دو پسر جوان و یک دختر را روایت می‌کند که در یک پارکینگ ماشین در منطقه‌ای روستایی در نیوزیلند با هم آشنا می‌شوند. آن‌ها در حالی که منتظر بازگشت والدین‌شان از پُـابی نزدیک هستند، با هم دوست می‌شوند و از آرزوها و رویاهایشان برای هم تعریف می‌کنند.تمرکز فیلم بر مکالمات و تعاملات طبیعی بچه‌ها، فضایی از معصومیت و اصالت ایجاد می‌کند که صمیمی و قابل درک است. این فیلم همچنین زیبایی مناظر نیوزیلند را به تصویر می‌کشد و نگاهی منحصر به فرد به زندگی مردم عادی ارائه می‌دهد.

استفاده‌ی وایتیتی از طنز و دیالوگ‌های واقعی گواهی بر استعداد او به عنوان نویسنده و کارگردان است و در سال ۲۰۰۴ نامزد دریافت جایزه اسکار شد. او پس از نامزدی، شهرت جهانی پیدا کرد و به ساخت فیلم‌های فوق‌العاده‌ای مانند «ثور: عشق و آذرخش» (۲۰۲۲)، «تعقیب وحشیان» (۲۰۱۶) و «ثور: رگنراک» (۲۰۱۷) پرداخت.

۶-Vincent (1982) — Tim Burton

«وینسنت» فیلم کوتاهی گیرا و زیبا با داستانی تکان‌دهنده است که به خوبی استعداد استثنایی تیم برتون به عنوان کارگردان را به نمایش می‌گذارد. این فیلم ادای احترامی به بازیگر نمادین ژانر وحشت، وینسنت پرایس، می‌کند و داستان پسر جوانی را روایت می‌کند که او را بت خود می‌داند و آرزو دارد شبیه او شود.

فیلم با روایت خود وینسنت پرایس افسانه‌ای، پسر را در حال آزمایش روی سگش برای خلق یک زامبی به تقلید از بت محبوبش دنبال می‌کند.حاصل کار، یک اثر سینمایی منحصر به فرد و برانگیزاننده است که با تصاویر سیاه و سفید، فضای وهم‌آلود و خیال‌انگیز فیلم را تقویت می‌کند. سبک انیمیشن «وینسنت» حیرت‌انگیز و مبتکرانه است و توانایی برتون در خلق دنیاهای تاریک و تخیلی را به نمایش می‌گذارد. این فیلم با الهام از آثار سینمای اکسپرسیونیسم آلمان در دهه ۱۹۲۰، نمونه‌ای کامل از سبک بصری منحصر به فرد برتون و علاقه او به ژانر وحشت است.

۵-Luxo Jr (1986) — John Lasseter

«لوکسو جونیور» یک فیلم کوتاه جذاب و پیشگام در زمینه انیمیشن کامپیوتری است که به کارگردانی جان لستر و با تهیه‌کنندگی استودیو انیمیشن پیکسار ساخته شده است. این فیلم ماجراجویی‌های بازیگوشانه‌ی دو چراغ رومیزی را دنبال می‌کند، یک چراغ ایستاده بزرگ‌تر که نقش والد را بازی می‌کند و یک چراغ کوچک‌تر به نام لوکسو جونیور و برخوردهایشان با یک توپ. این فیلم کوتاه با موسیقی متن دلنشین و گرم‌‌کننده‌ای همراه شده‌است، که نوآوری تکنیکی و خلاقیت شناخته‌شده‌ی پیکسار را به نمایش می‌گذارد.

«لوکسو جونیور» فیلمی برجسته در تاریخ انیمیشن کامپیوتری است، زیرا اولین فیلم کوتاهِ کاملاً رایانه‌ای بود که نامزد جایزه اسکار شد و راه را برای انبوهی از فیلم‌های انیمیشن رایانه‌ای بعدی هموار کرد. اما تأثیرگذاری «لوکسو جونیور» فراتر از دستاوردهای فنی آن است.این فیلم همچنین الهام‌بخش لوگوی معروف چراغ قوه‌ای پیکسار شد که به هویت سازمانی این استودیو تبدیل شده است. کارگردانی دوراندیشانه‌ی جان لستر در «لوکسو جونیور» صحنه را برای کارگردانی او در برخی از فیلم‌های افسانه‌ای پیکسار، از جمله «داستان اسباب‌بازی» (۱۹۹۵)، «زندگی یک حشره» (۱۹۹۸) و «داستان اسباب‌بازی ۲» (۱۹۹۹) فراهم کرد.

۴-The Grandmother (1970) — David Lynch

“مادربزرگ” یک فیلم کوتاه آزاردهنده و تحریک آمیز به نویسندگی و کارگردانی دیوید لینچ افسانه‌ای است. این فیلم داستان تسخیر کننده‌ی پسر جوانی را روایت می‌کند که مورد بی‌توجهی و آزار قرار می‌گیرد. او با کاشتن یک دانه در حیاط پشتی، برای خودش یک مادربزرگ خلق می‌کند که زنده شده و از او مراقبت می‌کند.

تصاویر تیره و سورئال و طراحی صدای آزاردهنده‌ی فیلم، فضایی عمیقا نگران‌کننده ایجاد می‌کند که تماشاگران را به دنیایی وهم‌آلود و غیرعادی می‌کشاند. «مادربزرگ» گواهی بر سبک منحصر به فرد و نبوغ خلاقانه‌ی لینچ است و توانایی او را در خلق آثار هنری فراموش‌نشدنی و تحریک‌آمیز به نمایش می‌گذارد.

پس از اکران، «مادربزرگ» با استقبال خوب مخاطبان و منتقدان مواجه شد و امتیاز ۷۵ درصدی را در وبسایت Rotten Tomatoes کسب کرد. این فیلم سکوی پرتاب قابل توجهی در حرفه‌ی لینچ بود، زیرا او بعدها کارگردانی چندین اثر تحسین‌شده‌ی منتقدان مانند «توئین پیکس» (۱۹۹۲) و «مالهولند درایو» (۲۰۰۱) را برعهده گرفت و جایگاه خود را به عنوان یکی از بااستعدادترین و خلاق‌ترین فیلمسازان نسل خود تثبیت کرد.

۳-Doodlebug (1997) — Christopher Nolan

Doodlebug یک فیلم کوتاه محصول سال ۱۹۹۷ به کارگردانی کریستوفر نولان فیلمساز تحسین شده است. این فیلم به طور کامل سیاه و سفید فیلمبرداری شده است و داستان مردی تنها با بازی جرمی تئوبالد را روایت می کند که دیوانه وار در حال تعقیب موجودی کوچک شبیه حشره یا «دودل» در اطراف آپارتمان کثیف خود است. موسیقی وهم‌آور و دوربین‌های منحرف کننده به حس ناراحتی و تنش فیلم کمک می‌کند. Doodlebug تنها در سه دقیقه سوالات جالبی را در مورد ماهیت واقعیت و وضعیت روحی قهرمان داستان مطرح می کند.با وجود مدت کوتاهش، Doodlebug پس از اکرانش مورد تحسین گسترده منتقدان قرار گرفت و به دلیل داستان سرایی پر تعلیق و فیلمبرداری بصری خیره کننده اش تحسین شد. این فیلم گواهی بر مهارت نولان به عنوان کارگردان است، زیرا او با مهارت در فضایی محدود و با حداقل دیالوگ، فضایی دلخراش را خلق می کند. پس از Doodlebug، نولان به کارگردانی فیلم‌های افسانه‌ای از جمله Interstellar (2014)، Dunkirk (2017) و Inception (2010) ادامه داد.

۲-Mama (2008) — Andy Muschietti

“ماما”، فیلم کوتاه ترسناک اسپانیایی به کارگردانی اندی موشیتی، تماشای آن مو به تنتان سیخ می‌کند. داستان فیلم درباره‌ی دو دختر کوچکی است که پس از یک اتفاق ناگوار در کلبه‌ای جنگلی رها می‌شوند. موجودی مرموز که آنها «مامان» صدایش می‌زنند، از آن‌ها مراقبت می‌کند. اما با گذشت زمان، دختران متوجه می‌شوند که مامان به مهربانی‌ای که در ابتدا به نظر می‌رسید، نیست و جدالی ترسناک بین دخترها و سرپرستشان درمی‌گیرد.

کارگردانی موشیتی در «ماما» فضایی پرتنش و دلهره‌آور ایجاد می‌کند که شما را میخکوب صندلی می‌کند. فیلمبرداری و جلوه‌های ویژه‌ی فیلم با مهارت اجرا شده‌اند و تجربه‌ای بصری ترسناک و وهم‌آلود را به ارمغان می‌آورند. موفقیت «ماما» زمینه‌ساز ساخت فیلم بلند آن در سال ۲۰۱۳ شد و موشیتی را به شهرت جهانی رساند. بازی‌های درخشان بازیگران نیز «ماما» را به اثری تبدیل کرده که علاقه‌مندان به ژانر وحشت نباید آن را از دست بدهند.

۱-Whiplash (2013) — Damien Chazelle

“ویپلش”، فیلم کوتاه مسحورکننده‌ای به کارگردانی دمین شزل است که بعدها با همین نام به یک فیلم بلند تبدیل شد. داستان فیلم، مسیر اندرو نیمن (با بازی جونی سیمونز)، درامر نوزده ساله‌ی با استعدادی را دنبال می‌کند که با ثبت‌نام در یک آکادمی موسیقی معتبر، در معرض چالش‌های فراوانی قرار می‌گیرد. او زیر نظر استاد موسیقی خشن و سخت‌گیری که او را تا حد ممکن تحت فشار قرار می‌دهد، باید با تمام وجود تلاش کند. “ویپلش” با پرداختن به مضامینی مانند جاه‌طلبی، فداکاری و تعهد، تا کجا حاضرید برای رسیدن به رویاهایتان پیش بروید را مورد کاوش قرار می‌دهد.

این فیلم برای اولین بار در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۱۳ به نمایش درآمد و با تحسین گسترده‌ی منتقدان همراه شد و جایزه‌ی هیئت داوران بخش فیلم کوتاه را از آن خود کرد. شزل با استفاده‌ی استثنایی از تعلیق و تنش در این فیلم کوتاه، خود را به عنوان یکی از برترین کارگردانان زمانه‌ی ما معرفی کرد و صحنه را برای آثار بعدی‌اش، از جمله نسخه‌ی بلند همین داستان، موزیکال پُر افتخار “لا لا لند” (۲۰۱۶) و درام زندگینامه‌ای گیرا “اولین انسان” (۲۰۱۸) آماده ساخت.