این ها رتکان هایی هستند که هواداران آرزو میکنند ای کاش اصلا وجود نداشتند!
اگر معنی واژه رِتکان (Recton) را نمیدانید حتما این مقاله را بخوانید.
مقدمه: تاریخ طولانی کمیک های مارول، پر است از لحظات ماندگار و نمادین و همچنین بخش های نه چندان خوب. برخلاف دیسی که عادت داره مدام تاریخش رو ریبوت کنه، مارول خیلی علاقه ای به این کار نداره. اما این بدین معنا نیست که مارول یعضی چیز ها رو در طول تاریخ تغییر نداده.
با توجه به قدمت زیاد و تاریخ پر فراز و نشیب مارول، رتکان یک چیز اجتناب ناپذیره. با استفاده از یک رتکان، میشه تاثیر فوق‌العاده ای در داستان گذاشت و اون رو در یه مسیر خوب و منحصر به فرد قرار داد. ولی این فقط یک روی سکه است، چون یک رتکان میتونه یه فاجعه به بار بیاره، باور ها و حقایقی که سال ها به اونا باور داشتیم رو نابود کنه و طرفداران رو گیج و نا امید کنه. ما قبلا در اینجا بهترین و موفق ترین رتکان های مارول رو معرفی کردیم و حالا به رتکان هایی خواهیم پرداخت که هواداران اصلا دل خوشی ازشون ندارند.
۱۰- سِنتری میتوانست روگ را لمس کند
کل شخصیت روگ بر این واقعیت بنا شده که نمیتونه دیگران رو بدون عواقب شدید لمس کنه. چون در اثر تماس روگ، توانایی ها، خاطرات و حتی ذهن افراد توسط او جذب میشوند، به طوری که حتی ممکنه به مرگ اون شخص ختم بشه. بنابراین طرفداران واقعا تعجب کردند وقتی در مراسم ختم سنتری، معلوم شد که روگ با سنتری رابطه داشته است. متاسفانه هیچوقت به این سوال پاسخ داده نشد که سنتری چطور تونسته بدون هیچ خطری روگ رو لمس کنه. این در مقایسه با بقیه موارد لیست، رتکان کم اهمیت تریه ولی این رتکان هنوزم که هنوزه، طرفداران رو گیج و سردرگم کرده است.
۹- مرد آهنی شرور بوده است
دهه ۹۰ دوران آنچنان عالی برای مارول نبود. در نتیجه مارول واقعا به یک پیچش داستانی شوکه کننده نیاز داشت تا طرفداران رو به وجد بیاره. و این پیچش داستانی را در رویداد Crossing مشاهده کردیم. در این رویداد فاش شد که مرد آهنی از زمانی که خلق شد، یک مامور مخفی شرور بوده است که برای یکی از نسخه های کنگ فاتح کار میکرده!!! بنابراین او به شخصیتی خبیث تبدیل شد که دست به قتل بیگناهان میزد. این رتکان تمام تاریخچه این شخصیت نمادین رو به طور کامل نابود کرد و این قهرمان رو به شیطانی نفرت انگیز تبدیل کرد. این رتکان خشم هواداران رو برانگیخت و بنابراین، مارول هم یک رتکان علیه رتکان قبلی ایجاد کرد به طوری که انگار اصلا اتفاق نیفتاده.
۸- گوئن استیسی از گرین گابلین دوقلو داشته است
بعضی وقت ها رتکان ها برای طرفداران همانند خیانتی در حقشون میمونه، چون باور ها و برداشت هایی که سال های سال از یک شخصیت داشتند رو کاملا خنثی میکنه. گوئن استیسی در قلب هواداران مارول جایگاه ویژه ای داره، پس فکر کنید چقدر متعجب و ناراحت شدند وقتی فهمیدند که او قبل از مرگش، با بزرگترین دشمن مرد عنکبوتی، نورمن آزبورن رابطه داشته است. نه تنها این، بلکه از نورمن دو قلو هم به دنیا آورده! واقعا چطور ممکنه گوئن استیسی، کسی که مظهر پاکدامنی و صداقت در کمیک های ماروله چنین کار پستی کرده باشه. همچنین این رتکان باعث شد که گوئن، به جای اینکه قربانی غم انگیز گرین گابلین باشه، به شریکی در اخلاق و رفتار او تبدیل بشه.
۷- زورن همان مگنتو است
تاریخچه شخصیت زورن نسبتا پیچیده است. در اوایل قرن ۲۱، گرنت موریسون سری کمیک های تحسین شده ای به نام New X-Men نوشت. او در این سری جهش یافته ای چینی به نام زورن خلق کرد. هیچکس نمیدونست چه کسی زیر ماسک اوست تا اینکه در نهایت هویت او فاش شد و در یکی از شوکه کننده ترین پیچش های داستانی دنیای کمیک، معلوم شد که او مگنتو است! این باعث گیج شدن طرفداران شد چون اصلا کسی فکرشو نمیکرد که دشمن بزرگ مردان ایکس زیر ماسک زورن باشه. البته بعد ها مارول رتکانی در این باره ایجاد کرد و مگنتو و زورن رو دو شخصیت مجزا معرفی کرد. به این صورت که بعد از اینکه مگنتو، بعد از مرگش بدون هیچ توضیحی زنده شد، شخصی به نام شن زورن ادعا کرد که برادر دو قلوی زورن اصلی(کوان یین زورن) است. او همچنین گفت که مگنتو هرگز زورن نبوده و او وانمود کرده که مگنتو است. هرچند که گرنت موریسون از اول قصد داشت که زورن همون مگنتو باشه و حتی سرنخ هایی هم در داستان های قبلیش قرار داده بود ولی فایده ای نداره چون به عقیده مارول، مگنتو و زورن دو شخصیت مجزا هستند.
۶- دلیل از ریخت افتادن صورت دکتر دووم
دکتر دووم یکی از برترین ویلین های ماروله و به شخصه اون رو بهترین ویلین تاریخ کمیک میدونم. دکتر دووم یکی از جذاب ترین کاستوم های دنیای کمیک و یکی از پیشرفته ترین زره ها رو داره، اما در زیر ماسک او صورتی به شدت داغون وجود داره که کمتر کسی اون رو دیده. نحوه آسیب دیدن صورت او یکی از ضعیف ترین رتکان های مارول بوده است. دووم وقتی در دانشگاه با رید ریچاردز رقیب بود، سعی کرد دستگاهی اختراع کنه تا با استفاده از اون، به جهنم بره و روح مادرش رو از چنگ مفیستو نجات بده و همچنین برتری خودش رو به رید ریچاردز ثابت کنه. اما به دلیل بی اعتنایی دووم به هشدار های رید درباره اشتباهات محاسباتی اش، دستگاه منفجر شد و صورتش آسیب شدیدی دید. اما متاسفانه در رتکان های اخیر، این موضوع تغییر کرد و معلوم شد که مفیستو دستگاه دووم را خراب کرده بود و به همین دلیل منفجر شد. بعد هم فاش شد که این کار ثینگ بوده! هیچکدام از این رتکان ها مناسب نبودند چون نه تنها نیازی به آنها نبود، بلکه به نفرت دووم نسبت به رید لطمه میزد و جذابیت دشمنی بین این دو را کاهش میداد.
۵- سرگذشت کلون
میشه کل داستان منفور سرگذشت کلون رو مجموعه ای از رتکان ها در نظر گرفت (البته منظور اون داستانی است که دهه ۹۰ میلادی منتشر شد. سرگذشت کلونی که دهه ۷۰ منتشر شد و اینجا ترجمه شده یکی از داستان های برتر مرد عنکبوتیه). این داستان واقعا برای سال ها طرفداران مرد عنکبوتی رو عصبانی و آزرده خاطر کرد. اولین رتکان این بود که فاش شد، کلونی که شغال از روی پیتر پارکر ساخته بود نمرده و هنوز زنده است. بعد هم معلوم شد که پیتر پارکر در تمام این سال ها یک کلون بوده! این رتکان انقدر مزخرف بود که بعد از مدتی، نویسندگان از این ایده عقب نشینی کردند و رتکانی علیه رتکانی قبلی ایجاد کردند و بن رایلی را دوباره کلون پیتر پارکر معرفی کردند. به طور کلی این داستان انقدر افتضاح بود که در لیست بدترین داستان های تاریخ مرد عنکلوتی قرار میگیره.
۴- پیتر پارکر و مری جین هرگز ازدواج نکرده اند
واقعا میشه این لیست رو بدون این مورد تصور کرد؟ فکر کنم انقدر از این داستان بد گفتیم که دیگه عالم و آدم میدونن که مارول چطور به بیخود ترین حالت ممکن ازدواج پیتر پارکر و مری جین رو به هم زد. مارول باور داشت که ازدواج پیتر باعث شده که محدود بشه و برای همین داستان “یک روز دیگر” را نوشت که در آن به سبب معامله پیتر با مفیستو، ازدواج او با مری جین از تاریخ حذف شد. متاسفانه این رتکان احمقانه کم و بیش دست نخورده باقی مانده است و از پیوستگی داستانی کمیک های مارول حذف نشده.
۳- تونی استارک به فرزند خواندگی گرفته شده بود
وقتی معلوم شد که تونی فرزند بیولوژیکی خانواده استارک نیست، طرفداران خیلی از آن استقبال خوبی نکردند. مسئله اصلی این بود که این رتکان هیچ چیزی به داستان اضافه نمیکرد و فقط باعث پیچیده تر شدن داستان میشد. ماریا استارک (همسر هاوارد استارک) در دوران بارداری دچار مشکلاتی شده بود و فرزند آنها نمیتونست زنده به دنیا بیاد. بنابراین هاوارد با یک بیگانه فضایی ملاقات کرد و از او خواست که فرزندشون رو نجات بده. اون بیگانه هم پذیرفت که پسر اون ها رو در رحم اصلاح ژنتیکی کنه و همچنین اون رو به یک نابغه تبدیل کنه تا پیشرفت تکنولوژی در سیاره زمین رو تسریع کنه. هاوارد هم پذیرفت، اما در نهایت فهمید که اون بیگانه خبیثه و قصد داره یک کلید کشتار در بدن پسرش قرار بده که بعد از بلوغش خطرناک خواهد شد. در نتیجه او هم یک محلول برای خنثی کردن تاثیر آن ساخت و اون رو به ماریا تزریق کرد. در نهایت پسر آنها به دنیا آمد و نام او را آرنو گذاشتند. اما او بعد از چند ثانیه دچار مشکلات تنفسی شد و بعد هم دکتر به آنها گفت که پسرشان نمیتونه بدون کمک های پزشکی نفس بکشه. بنابراین آنها آرنو را پنهان کردند و یک بچه سالم را به فرزند خواندگی گرفتند. کسی که بعد ها به مرد آهنی تبدیل شد. اما حالا اگه این همه داستان پیچیده روایت نمیشد، چه تفاوتی میکرد؟ هیچ تفاوتی، چون این رتکان هیچ تاثیری روی داستان نگذاشت(به جز اینکه آرنو استارک را به داستان های مرد آهنی اضافه کرد). علاوه بر اون تونی استارک همیشه به عنوان میلیاردر مغروری شناخته میشد که صنایع استارک بهش ارث رسیده بود و اون هم این کمپانی رو به بهترین شرکت دنیای کمیک تبدیل کرده بود. اما بعد از این رتکان، تونی به کسی تبدیل شد که فقط به خاطر اینکه هاوارد او را به عنوان فرزند خوانده اش انتخاب کرده بود، به همه این ها دست یافته بود و اگر شانس با او یار نبود و هاوارد نوزادی دیگر را انتخاب میکرد، تونی اکنون نه شهرتی داشت نه شرکتی و نه حتی اسم فامیلی “استارک” را. متاسفانه هنوز هم معلوم نیست که هدف نویسندگان از این رتکان بیخود و مسخره چی بود.
۲- اسکارلت ویچ و کوییک سیلور فرزندان مگنتو نیستند
برای مدت ها، اسکارلت ویچ و کوییک سیلور فرزندان مگنتو محسوب میشدند، اما در سال های اخیر معلوم شد که آنها نه فرزندان مگنتو هستند، و نه اصلا جهش یافته اند. این رتکان به این صورت بود که منشا توانایی های این دو قلوی قدرتمند، تکامل دهنده عالی معرفی شد. این دو، نوزادان عادی بودند که تکامل دهنده عالی کروموزوم های آنها را دستکاری کرد و کاری کرد که در سنین بالاتر، توانایی های فرابشری به دست بیاورند. البته گفته میشه که دلیل این رتکان، این بود که مارول بتونه از اون ها در فیلم های انتقام جویان استفاده کنه چون در اون زمان رایت جهش یافته ها دست فاکس بود. اما حالا که رایت مردان ایکس توسط دیزنی خریده شده، امکان داره شاهد رتکانی دیگه باشیم و این دو رو دوباره، به عنوان جهش یافته ببینیم.
۱- جین گری نمرده بود
یکی از غم انگیز ترین حوادث تاریخ کمیک های مارول وقتی رخ داد که جین گری خودش رو فدا کرد تا جلوی نیروی فونیکس رو بگیره. مرگ او واقعا دردناک بود و به نظر میرسید ماندگار باشه. اما چند سال بعد جین گری بازگشت و معلوم شد که اصلا نمرده بود، بلکه نیروی فونیکس، او را در خواب زمستانی قرار داده بود و سپس مرگ او را جعل کرده بود. به این ترتیب کل بار احساسی و رشد شخصیتی جین در مهم ترین داستانش کاملا از بین رفت
